عتبات عاليات عراق

مشخصات كتاب

سرشناسه : قائدان، اصغر، - 1343

عنوان و نام پديدآور : عتبات عاليات عراق/ اصغر قائدان؛ ويراستار جواد كامور بخشايش

وضعيت ويراست : [براي] حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت

مشخصات نشر : تهران: مشعر، 1383.

مشخصات ظاهري : 280 ص. تصويرمصور (رنگي)، نقشه

شابك : 16000ريال ؛ 16000ريال

وضعيت فهرست نويسي : فهرستنويسي قبلي

يادداشت : كتابنامه: ص. [221] - 224؛ همچنين به صورت زيرنويس چ

موضوع : زيارتگاههاي اسلامي -- عراق -- راهنماها

موضوع : عراق -- سير و سياحت

موضوع : عراق -- آثار تاريخي

شناسه افزوده : حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت

رده بندي كنگره : BP263/ق 25ع 2

رده بندي ديويي : 297/764

شماره كتابشناسي ملي : م 83-1524

ص:1

اشاره

ص:2

ص:3

ص:4

ص:5

ص:6

ص:7

ص:8

ص:9

ص:10

ص:11

ص:12

ص:13

ص:14

ص:15

ص:16

ص: 17

پيش در آمد

موقعيت جغرافيايى و تاريخى عراق

اين سرزمين را از آن رو عراق گفته اند كه از ديگر سرزمين هاى عربى پست تر و در نزديكى درياست. كلمه عراق را از «عراق القربه» گرفته اند؛ يعنى مشكى كه پايين آن سوراخ است. برخى نيز گفته اند «عراق» جمع «عرق» است؛ به معناى «ساحل دريا» و منظور از آن، ساحل دجله و فرات است كه به هنگام مدّ به سطح دريا مى رسد و به آن وصل مى شود. برخى ديگر معتقدند كه از «عروق الشجر» (ريشه هاى درخت) گرفته شده است. (1) 1 به همين سبب در زبان انگليسى آن را «ايراك» تلفظ مى كنند؛ به معناى جاى پر نخل و درخت، كه برگرفته از كلمه فارسى «ايراه» است. سرزمين عراق به لحاظ جغرافيايى، شامل سه منطقه است: 1- استپ و بيابان (در جنوب و غرب) 2- زمين هاى پست و دشت هاى دجله و فرات (ديار بكر و آرارات) 3- ناحيه هاى كوهستانى (در شمال و شمال شرق).

دو رود دجله و فرات، كه از تركيه سرچشمه مى گيرد، طولانى ترين رودهاى عراق با 1851 و 2700 كيلومتر است و در شمال بصره به هم مى پيوندد و پس از تشكيل شطالعرب، كه امروزه آن را «اروند رود» مى نامند، و طى 190 كيلومتر به خليج


1- . ياقوت حموى، معجم البلدان، 4/ 94؛ ابن منظور، لسان العرب، ماده عرق.

ص: 18

فارس مى ريزد. (1) 2 گاهى اين دو رودخانه طغيان كرده و كمبود بارش و بارندگى را برطرف مى سازد، زيرا بارش متوسط سالانه در آن جا 250 ميلى متر است. رودهاى كوچك ديگرى از جمله دياله، زاب صغير و زاب كبير نيز از عراق مى گذرد. در سواحل اين رودها كشاورزى، به ويژه كاشت نخل هاى خرما و انواع ميوه، رونق دارد. شايان ذكر است كه از تمامى خاك عراق تنها 3% آن قابل كشت است. (2) 3 دجله و فرات از دير باز سرچشمه حيات و تمدن بوده و تمدن شكوفاى بين النهرين ميان اين دو رود شكل گرفته است و در حقيقت، آبادانى، شكوه و برپايى اين سرزمين در گرو اين دو رود است. از ديرباز كناره هاى اين دو رود و ميان آن ها سرزمين هاى پست و حاصل خيزى وجود دارد كه زندگى مردم اين منطقه را تأمين مى كرد. و البته گاهى نيز سيل هاى خروشان بنياد همه آن ها را برمى انداخت. (3) 4 امروزه، سدهاى احداث شده بر روى دجله و فرات، جريان رودها را مهار مى كند. قسمت شمالى عراق در بخشى كه به نام الجزيره يا جزيره ابن عمر مشهور است و در نزديكى آن شهر موصل قرار دارد يكى از حاصل خيزترين سرزمين هاى عراق است. قسمت هايى از بخش ميانى عراق نيز به سواد مشهور است.

وسعت سرزمين عراق 444474 كيلومتر مربع است و 150/ 427/ 22 نفر جمعيت دارد كه پنجاه و دومين كشور جهان محسوب مى شود. حدود 60% اين جمعيت را شيعيان، 35% را اهل سنت و 3% آن را مسيحيان تشكيل مى دهند. نژاد مردم آن 71% عرب، 18% كرد، 1% ايرانى و 2/ 1% ترك است. زبان رسمى، عربى و 79% مردم با اين زبان، 16% به فارسى و 2% نيز به تركى سخن مى گويند. البته زبان رسمى در مناطق كرد نشين، زبان كردى است. 25% جمعيت عرب هاى عراقى اهل سنت اند. اقليت مسيحى هم عمدتاً در اطراف موصل ساكن هستند. تعداد كمى يهودى در بغداد، يزيدى در شمال عراق و صابئى در بصره پراكنده اند. (4) 5


1- . سازمان جغرافيايى و كارتوگرافى گيتاشناسى، گيتاشناسى كشورها، 1753.
2- . همان جا
3- . غلامحسين مصاحب، دايرة المعارف فارسى، 2/ 1752.
4- . گيتاشناسى كشورها، 1752- 1753.

ص: 19

در تقسيم بندى ادارى، امروزه عراق به سيزده لواء (استان) وسه باديه (منطقه صحرايى) تقسيم مى شود. شهرهاى عمده آن عبارتند از: بغداد، موصل، بصره، كركوك، كربلا، نجف، حلّه، ناصريه، سليمانيه.

سرزمين عراق يا بين النهرين از ديرباز، يعنى حدود شش هزار سال قبل، تمدن هاى كهنى را در خود جا داده و آن را بارور كرده است. تمدن سومرى و أكدى در جنوب و تمدن بابلى در ميانه و آشورى در شمال، كهن ترين فرهنگ ها و تمدن هاى شناخته شده جهان هستند كه در آن سرزمين به بارنشسته اند. (1) 6 نخستين حكومت ايرانى، يعنى ماد، موفق شد تمدن و دولت آشور را، كه امپراتورى مقتدر و مبتنى بر ميليتاريستى و نظامى گرى بود، منقرض و نابود كند و در نتيجه مركز و شمال بين النهرين به قلمرو ايران ملحق شود. حكومت هخامنشى، با هدايت و اقتدار كورش، توانست تمدن ديرينه بابل و حكومت آن را به تسليم وادارد و فرمان آزادى يهوديان بابل را صادر كند. در عصر هخامنشى، عراق به عنوان يكى از ساتراپ هاى (ايالات) ايران زير سلطه آن درآمد. در زمان ساسانيان، در اين سرزمين، كه آن را حيره و «سورستان» نيز مى ناميدند، حكومتى دست نشانده برقرار شد كه ساكنان آن در جنگ هاى ايران و روم به جانب دارى از ايرانيان برخاستند. (2) 7 به هنگام ظهور اسلام در جزيرة العرب و گسترش آن به خارج از مرزها، فاتحان مسلمان سرزمين عراق را در عصر خليفه دوم در پى جنگ هاى متعددى گشودند.

عرب هاى اين سرزمين به اسلام رو آوردند و خود به عنوان غازى و مجاهد در نبردهاى مسلمانان عليه حكومت ساسانى وارد عمل شدند. در عصر خلافت امام على عليه السلام، كوفه پايتخت حكومت اسلامى شد و مركز حكومت از حجاز به عراق انتقال يافت. در اين پايتخت سه جنگ بزرگ جمل، صفين و نهروان به وقوع پيوست. پس از شهادت امام على عليه السلام سرزمين عراق با حكومت سفيانى و مروانى، آبشخور حادثه هاى فراوانى شد.

بزرگ ترين رخداد در اين مكان، واقعه طف و شهادت نواده رسول خدا صلى الله عليه و آله در كربلا بود.


1- . براى اطلاع بيشتر بنگريد: ويل دورانت، مشرق زمين گاهواره تمدن، 1/ 259- 300.
2- . گيرشمن، ر. ايران از آغاز تا اسلام؛ حسن پيرنيا، تاريخ ايران باستان.

ص: 20

پس از آن، قيام توابين كه در پى ندامت از عدم حمايت به موقع از امام حسين عليه السلام پديد آمد، در آن به شكست انجاميد و خون توبه كنندگان عراقى بر اين سرزمين جارى شد.

حجاج، حاكم مقتدر عراق، تمامى جريان هاى مخالف و معارض با بنى اميه را سركوب كرد و قيام مختار اين سرزمين را با ريختن خون قاتلان امام حسين عليه السلام و يارانش تسلى داد.

او به دست مصعب بن زبير كشته شد و مصعب نيز به دست عبدالملك مروان به قتل رسيد. كوفه و عراق در آخرين سال هاى حكومت بنى اميه، دست خوش حادثه هاى سرنوشت سازى شد. قيام عباسيان در ايران روى داد و سرانجام با پيروزى عباسيان، و استقرار آنان در عراق، اين سرزمين بر شام پيروز شد؛ آرزويى كه ساكنان و اهالى عراق سال ها در انتظار آن بودند. مركز خلافت اسلامى دوباره به عراق بازگشت و ابتدا كوفه، آنگاه هاشميه و سپس بغداد و سامراء تا قرن هفتم به عنوان پايتخت انتخاب شد.

در زمان خلافت هارون و مأمون، بغداد و مرو پايتخت هاى خلافت اسلامى به شهرهاى پر شكوه و با عظمت تبديل شدند. عراق تمدنى درخشان را در قرن سوم در پيش رو داشت؛ تمدنى كه در آن فرهنگ عظيم اسلامى بالنده و شكوفا شد و عراق جايگاه ديرينه تمدنى خود را بازيافت. در قرن هفتم، بغداد پايتخت عباسيان و تمام سرزمين عراق دست خوش تهاجم مغول ها شد و خلافت براى هميشه از عراق رخت بربست و هولاكو، ايلخان مغول، آخرين خليفه عباسى را در بغداد به قتل رساند.

در قرن هاى هشتم و نهم تا دوازدهم هجرى، با ظهور عثمانيان در تركيه، عراق زير سلطه آن دولت در آمد. عثمانيان به علت پاى بندى شديد به مذهب اهل سنت و تعصب نسبت به آن، مشكلات فراوانى را براى زائران عتبات عاليات فراهم مى آورد و با كشور هم جوار خود، ايران، رابطه تيره و خصم آميزى داشت. سرانجام، در جنگ اول جهانى، پس از شكست متفقين، عثمانى همانند بيمارى رو به احتضار تجزيه شد و سرزمين هاى زير سلطه آن استقلال يافت و قسمتى نيز مستعمره دولت هاى اروپايى شد. با فروپاشى عثمانى، عراق زير سلطه انگليس قرار گرفت. پس از چندى، عراق در 1920 م شاهد خيزش جنبش هاى مردمى و استقلال طلبانه عليه انگليس شد. قيام مردم اين كشور به رهبرى روحانيان شيعه، به ويژه آية اللَّه آشتيانى، عليه انگليس اهميت ويژه اى در تاريخ

ص: 21

مبارزاتى مردم عراق داشت. ملك فيصل پس از اين قيام در 1924 م به پادشاهى رسيد و سرانجام سازمان ملل در پى مبارزات مستمر مردمى، در 1947 م استقلال عراق را به رسميت شناخت. با كودتاى عبدالكريم قاسم عليه ملك فيصل دوم و كشته شدن آن پادشاه در 1958 م، در كشور عراق جمهورى اعلام شد و عبدالكريم قاسم به رياست جمهورى رسيد. وى در دوران حكومت خود با كمونيست هاى عراق درگير شد و يك بار هم صدام حسين، كه در آن زمان جوانى 22 ساله بود، او را ترور كرد. اما اين ترور ناكام ماند تا اين كه در 1963 م، عبدالكريم قاسم با كودتاى عبدالسلام عارف كشته شد.

سه سال بعد، عبدالسلام در يك سانحه هوايى به قتل رسيد و برادرش عبدالرحمان عارف به مسند حكومت تكيه زد. در 1968 م حسن البكر با كودتايى عليه عبدالرحمان عارف حكومت عراق را از طريق حزب بعث، به رهبرى ميشل عفلق، به دست گرفت. در 1974 م، با استعفاى حسن البكر، صدام حسين رييس جمهور عراق شد. در 1975 م، قرارداد الجزاير در خصوص تعيين مزرهاى آبى عراق با ايران بسته شد، كه بر اساس آن قرارداد، خط القعر يا تالوگ در اروند رود خط مرزى آبى دو كشور تعيين گرديد؛ با پيروزى انقلاب اسلامى در ايران، صدام با پاره كردن آن قرارداد، مرزهاى ايران اسلامى را دست خوش تاخت و تاز خود ساخت و هشت سال جنگ تحميلى عليه ايران، با پذيرش قطعنامه 598 پايان يافت. عراق در سال 1991 م تهاجمى گسترده به همسايه عرب خود، كويت، انجام داد كه به جنگ دوم خليج فارس معروف است. با تهاجم نظامى امريكا در حمايت از كويت، عراق پس از چندى به ناچار آن سرزمين را تخليه كرد و به مرزهاى اصلى خود بازگشت. سرزمين عراق در اوايل سال 1382 ش. به اشغال مهاجمان ائتلافى يعنى امريكا و انگليس درآمد. اين كشورها به بهانه وجود سلاح هاى هسته اى در آن كشور و نيز نارضايتى مردم اين سرزمين از رژيم ديكتاتورى صدام و تهديد منطقه از سوى او، به اين كار مبادرت ورزيده اند. اكنون پس از سقوط رژيم بعث، يك دولت غير نظامى دست نشانده با نام «دولت ائتلافى» امور حكومت را در دست دارد. با دستگيرى صدام و بسيارى از دولتمردان حزب بعث، اينك عراق تحولات گسترده اى را در پيش رو دارد.

ص: 22

در اين نوشتار آثار و مكان هاى مقدس عراق كه در اصطلاح از آن به «عتبات عاليات» ياد مى شود، ارايه و بررسى خواهد شد. از لحاظ لغوى، «عتبات» جمع واژه «عتبه» است و به آستانه در گفته مى شود؛ جايى كه مماس با زمين قرار مى گيرد.

آستانه در نخستين جايى است كه زائر به هنگام ورود به حرم، برآن قدم مى گذارد.

مجموعه عتبات شامل چهار منطقه است كه در چهار فصل از آن سخن خواهيم گفت.

فصل اوّل: نجف اشرف شامل حرم امام على عليه السلام، و ساير آثار آن.

فصل دوّم: كوفه، شامل مسجد كوفه و مقابر و مقام هاى صحابه و ياران امام على عليه السلام.

فصل سوّم: كربلا، شامل حرم و مرقد امام حسين عليه السلام، شهيدان كربلا و نيز حرم حضرت ابوالفضل عليه السلام.

فصل پنجم: سامراء، شامل مرقد امام هادى عليه السلام و امام عسكرى عليه السلام و سرداب غيبت.

فصل چهارم: كاظمين شامل مرقد امام كاظم عليه السلام و امام جواد عليه السلام. و نيز بغداد و مدائن

در پايان لازم است از مؤسسه فرهنگى نشر مشعر و معاونت محترم آموزش و تحقيقات حج كه مقدمات چاپ اين اثر را فراهم آوردند تشكر كنم و تلاش هاى خانم ها عليخانى، حق شنو، جمشيدى، ترك زبان، كه بنده را در اين كار يارى كردند و نيز آقاى محمد رضا انصارى كه اين كار را از ابتدا تا انتها با دقت مطالعه و از نظرات خود حقير را بهره مند ساختند و ويراستار محترم آقاى جواد كامور بخشايش و حروف چينان تلاش گر را قدرشناسم و از حضرت ربوبى موفقيت و سلامتى همه دست اندركاران چاپ اين اثر را خواهانم.

اسفند 1382/ محرم الحرام 1425

اصغر قائدان

ص: 23

ص: 24

فصل اول: نجف اشرف

اشاره

ص: 25

الف- موقعيت جغرافيايى نجف

نجف يكى از شهرهاى زيارتى عراق است كه در استانى به همين نام واقع شده و به سبب وجود مزار شريف نخستين پيشواى شيعيان جهان، كعبه آمال و آرزوهاى بسيارى ازمشتاقان وارادت مندان اهل بيت است. اين شهر با 563000 نفر جمعيت، در 77 كيلومترى جنوب شرقى كربلا و ده كيلومترى جنوب كوفه قرار دارد. وجود شهر باستانى حيره در مجاورت آن، كه تمدن درخشانى در تاريخ عراق دارد، از سابقه تاريخى اين منطقه خبر مى دهد. وادى السلام در شمال و درياى خشك شده نجف در مغرب و صحرايى متصل به بادية الشام كه تا عربستان واردن و سوريه ادامه دارد در مغرب آن واقع شده است. (1) 8 اين شهر را از آن رو نجف ناميده اند كه نسبت به زمين هاى مجاور بلند، و به سبب آن كه مستطيل شكل و يا دايره اى است، آب بر سطح آن جمع نمى شود. (2) 9 به گفته ياقوت حموى نجف ساحل درياى شور است كه در قديم به حيره متصل بود. (3) 10 ارتفاع نجف از دريا هفتاد متر است. در وجه تسميه آن، در سخنى ديگر گفته اند:


1- . عضدالملك، سفرنامه عضد الملك به عتبات عاليات 153. آثار تاريخى اين شهر هم چنان موجود است و در معرض بازديد جهان گردان قرار دارد.
2- . ياقوت حموى، معجم البلدان، 5/ 271؛ ابن منظور، لسان العرب، 9/ 334.
3- . ياقوت حموى، همان، 73. منظور از بحر در اين جا فرات است.

ص: 26

در زمان طوفان نوح اين جا مكانى مرتفع بود، سپس درياچه اى پهناور در آن شكل گرفت كه به «نى» اشتهار يافت. اين درياچه با گذشت زمان به تدريج خشك شد و به آن «نى جَفّ» گفتند؛ يعنى درياى نى خشك شد. (1) 11 اين منطقه علاوه بر نجف، به نام هاى ديگرى نيز شهرت دارد از جمله الغرى يا غرّيان. غرى به معناى زيبايى است و هر بناى نيكى را غرى گويند. غريان كوفه از آن گرفته شده است. (2) 12 و نيز در وجه تسميه آن گفته اند نام يك يا دو علامت يا بناى بلند بوده كه قبل از اسلام در محل كنونى مسجد حنانه از دور ديده مى شده است. به گفته ياقوت حموى، اين دو علامت يابنا، مانند دو صومعه، در بيرون كوفه نزديك قبر على عليه السلام قرار داشت. (3) 13 لفظ غرى يا غريين در شعر شاعران درباره نجف بسيار استفاده شده است.

كسانى را كه در نجف اشرف ساكن و يا متولد شده اند، عمدتاً غروى گويند. از ديگر نام هاى اين شهر در متون تاريخى مى توان به حدالعذراء، (4) 14 حوار، جودى، (5) 15 وادى السلام، ظهر، ربوه، (6) 16 با نقيا و مشهد اشاره كرد. (7) 17 نجف، به لحاظ موقعيت جغرافيايى، در حقيقت مرز بين شهر و صحرا است. شهر آن كوفه و صحرا نيز شن زارهايى است كه در اطراف، گرما و باد زيادى را براى آن به ارمغان مى آورد و دماى شهر را در برخى زمان ها به پنجاه درجه مى رساند. گرچه شهر نجف همواره به لحاظ آب در تنگنا و سختى بود؛ در بعضى زمان ها از جمله قرن هفتم از آب آن بيست هزار نخل آبيارى مى شد. (8) 18 به گفته ابن جبير، جهان گرد مشهور؛ نجف زمينى است سخت و گسترده و دل باز كه


1- . ابن بابويه، علل الشرايع، 22.
2- . ابن منظور، همان، 15/ 121.
3- . ياقوت حموى، همان جا.
4- . سرزمينى كه نيكو و نشاط انگيز باشد.
5- . چون گويند كشتى نوح بر آن نشسته است از آن رو جودى خوانده اند.
6- . ربوه، نجف كوفه است (ابن منظور، همان 9/ 332)
7- . شيخ باقر آل محبوبه، ماضى النجف وحاضرها، بيروت دارالاضواء، 1406 ق، 1/ 8.
8- . ياقوت حموى، همان جا.

ص: 27

چشم را از گستردگى و نيكى خود مى نوازد. امروزه شهر نجف، همانند كربلا از دو قسمت شهر نو و كهنه تشكيل شده است. شهر قديم يا كهنه به چهار محله تقسيم مى شود:

1- مشراق 2- براق 3- عماره 4- حويش. شهر جديد در حدود سه دهه اخير ساخته شده و از لحاظ شهرسازى نسبتاً خوب و زيبا با خيابان ها و كوچه هاى وسيع و صاف و فضاهاى سبز فراوان است.

ب- نجف در آينه تاريخ

نجف به دليل همسايگى با شهر باستانى حيره، در سرزمين صاحب تمدن و فرهنگ قرار گرفته است. حيره از هزاره اول قبل از ميلاد مركز تمدن لخمى ها و آل منذر بود و سابقه درخشانى در عرصه فرهنگ و تمدن داشت. نجف نيز از قِبَل اين هم جوارى از نعمت فرهنگ و تمدن و آبادانى برخوردار شده است. عرب هاى ساكن اين شهر در آن زمان به مذهب مسيحيت گرايش داشتند و كليساهاى زيادى از جمله دير «مارت مريم» را بنا نهادند كه تا عصر اسلام هم چنان باقى بود. (1) 19 بر اساس رواياتى، سابقه تاريخى نجف به دوران طوفان نوح برمى گردد كه عده اى آن را جاى به گل نشستن كشتى نوح و محل جدا شدن فرزندان او مى دانند و نام هاى طور وجودى را براى آن برگزيده اند. (2) 20 در عصر اسلامى، نام نجف تنها به سبب فتح و گشايش ايران و عراق در متون تاريخى ديده مى شود (3) 21 و تا زمان عباسى نام چندانى از آن به چشم نمى خورد. از دوران هارون الرشيد، به سبب آشكار شدن مرقد امام على عليه السلام، اين شهر بسيارى را به سكونت پيرامون خود راغب كرد. (4) 22 علويان طبرستان از جمله محمد بن زيد علوى ضمن ساختن بقعه و بنايى بر مرقد


1- . آل محبوبه، همان، 1/ 16.
2- . ابن رسته، الاعلاق النفيسه، 108.
3- . طبرى، تاريخ الطبرى، 3/ 360؛ يعقوبى، تاريخ اليعقوبى، 2/ 144.
4- . مصاحب، دايرة المعارف فارسى، 2/ 3011.

ص: 28

امام على عليه السلام ديوارى نيز پيرامون شهر كشيدند تا امنيت در آن جا برقرار شود. (1) 23 نجف در عصر آل بويه رونق و شكوه فراوانى يافت. پادشاهان شيعى ديلمى در تعمير و بازسازى مرقد و خدمات عمرانى در اين شهر تلاش زيادى كردند. ابوالهيجاء عبداللّه بن حمدان، حاكم شيعى موصل، در 283 ق ديوار پيرامون شهر را بازسازى كرد و درهايى براى آن قرار داد. (2) 24 شيخ طوسى در ابتداى قرن پنجم هجرى، به نجف مهاجرت كرد و با تشكيل مجلس درس خود، آن شهر را به يكى از مركزهاى علمى و فرهنگى شيعى تبديل كرد.

اگرچه يك سده بعد مركزيت علمى آن به حلّه واگذار شد؛ اما اين شهر در پايان قرن هفتم و ابتداى قرن هشتم هجرى، يعنى دوران حكومت جلايريان وايلخانان مغول، دوباره از نظر وسعت و عمرانى و شكوفايى فرهنگى به اوج اعتلاى خود رسيد و ثروت فراوانى كه اين حكومت ها براى توسعه و بازسازى شهر و حرم مطهر اختصاص دادند در ساخت و تجهيز مدرسه ها، خانقاه ها، حفر كانال ها، نهرها، و چاه ها به كار گرفته شد. (3) 25 امير فيروز و امير احمد اول، از اميران هند در پايان قرن هشتم، موقوفه هايى را از دكن براى اداره حرم و بازسازى شهر اختصاص دادند.

سلطان اويس جلايرى ضمن آباد كردن شهر، ديوار جديدى پيرامون آن برافراشت (4) 26 و عطاملك جوينى، صاحب ديوان ايلخانان، در 676 ق با حفر كانال هايى آب را به نجف برد. (5) 27 در عصر صفوى، شاه اسماعيل و شاه طهماسب، براى حل مشكل آب شهر نجف، كه باعث از رونق افتادن آن شده بود، نهرهايى حفر كردند و آب فرات را به شهر منتقل ساختند. نهرشاه، كه توسط اسماعيل حفر شد، از يادگارهاى آن دوران است.


1- . ابن اسفنديار، تاريخ طبرستان و رويان مازندران، 1/ 95.
2- . مصاحب، همان جا.
3- . سعيد بابايى، سيماى نجف اشرف، 32- 35.
4- . آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، 1/ 22.
5- . جعفر الخليلى، موسوعة العتبات المقدسة، 6/ 148 به نقل از فرحة الغرى، 119.

ص: 29

سلطان سليمان قانونى، از پادشاهان سنى عثمانى، در آبادانى نجف تلاش فراوانى كرد. او و پادشاهان شيعى صفوى در يك رقابت گسترده به نجف رونق زيادى بخشيدند.

شاه عباس كوشيد تا نجف مركزيت علمى خود را بازيابد و حوزه علميه آن رونق گيرد. او حتى در مذاكره هاى خود با عثمانى ها مى خواست نجف را به ايران ملحق كند ولى وزير عثمانى در پاسخ او گفت: «سنگ هاى نجف در نظرش با هزار انسان برابر است». (1) 28 اين مركزيت با ورود ملااحمد اردبيلى، معروف به مقدس اردبيلى، و برپا شدن حوزه درس او رونق بيشترى يافت.

چندى بعد، در قرن دوازدهم هجرى، با انتقال درس مرحوم بهبهانى به كربلا، حوزه نجف از رونق افتاد ولى در قرن سيزدهم هجرى، به سبب وجود فقيهان و بزرگانى چون مرحوم كاشف الغطاء، بحر العلوم و شيخ مرتضى انصارى اهميت علمى گذشته را بازيافت و حوزه علميه آن رونقى بسزا گرفت. براى پيشگيرى از حملات وهابيان در عصر قاجار، نظام الدوله اصفهانى، وزير فتحعلى شاه، از 1217 تا 1257 ق ديوارى محكم پيرامون شهر ساخت. در 1350 ق اين ديوار برداشته شد (2) 29 و به جاى آن مدرسه و بيمارستان احداث گرديد و مردم نيز خانه هايى در جوار آن ساختند. در دوران انقلاب مشروطه ايران، مجتهدهاى مقيم نجف از جمله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى و آيت اللَّه نايينى، رهبرى فكرى و مذهبى مشروطه را در دست گرفته به هدايت و حمايت از آن پرداختند.

حوزه علميه نجف از آن هنگام تا عصر حاضر به رغم فرازها و فرودها، هم چنان، به عنوان يكى از مراكز علمى جهان تشيع مطرح و منشأ اثر است.

ج- فضايل و جايگاه

براى شهر مقدس نجف فضايل فراوانى نقل كرده اند:

1- از امام امير المؤمنين عليه السلام نقل است: «اول مكانى كه در آن خدا را عبادت كرده اند


1- . آل محبوبه، همان، 1/ 28- 29.
2- . حسين الجلالى، مزارات اهل البيت عليهم السلام، 48.

ص: 30

پشت كوفه (نجف) است زيرا در آن جا ملائكه به فرمان خداوند آدم را سجده كردند». (1) 30 2- گويند حضرت ابراهيم عليه السلام در اين شهر ساكن شد و با اقامت او بركت و رحمت بر اين سرزمين نازل گرديد.

3- از امام صادق عليه السلام نقل شده است: «هفتاد هزار شهيد از اين سرزمين بدون حساب محشور مى شوند». امام على عليه السلام نيز اين حديث را به نقل از پيامبر روايت كرده است.

4- امام صادق عليه السلام نقل كرده است كه «على عليه السلام كوفه را مقدس و حرم اعلام كرد همان گونه كه حضرت ابراهيم بيت اللَّه الحرام و پيامبر كه مدينه را حرم قرار داد». (2) 31 5- از امام صادق عليه السلام نقل است: «ما شما را به پشت كوفه سفارش مى كنيم، در آن جا قبرى است كه هر بيمارى به آن جا رود خداوند او را شفا مى دهد».

6- از امام صادق عليه السلام روايت است: «بخش شرقى (سمت راست) كوفه، باغى است از باغ هاى بهشت».

7- از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل است: «اگر پرده از روى شما بردارند ارواح مؤمنين را مى بينيد كه در اين صحرا (صحراى نجف) دسته دسته نشسته اند و به زيارت يك ديگر رفته و با هم سخن مى گويند، روح هر مؤمنى در اين جا و روح هر كافرى در برهوت است». (3) 32

د- تاريخچه و بناى مرقد و بارگاه مطهر امام على عليه السلام

هنگامى كه امام على عليه السلام به شهادت رسيد، براساس وصيت ايشان، فرزندانش او را شبانه به خاك سپردند.

فرزندان امام چند نقطه را براى دفن آن حضرت مهيا كردند تا مكان قبر مخفى بماند و خوارج و ياران معاويه امكان جسارت به مرقد و قبر مطهر را نيابند. از مكان قبر آن امام


1- . مجلسى، بحار الانوار، 100/ 232.
2- . آل محبوبه، همان، 1/ 14؛ به نقل از فرحة الغرى، 9.
3- . مجلسى، همان، 100/ 235.

ص: 31

همام تنها فرزندان، نواده ها و ياران خاص ايشان باخبر بودند. تا اين كه امام صادق عليه السلام، در زمان منصور عباسى، به سال 135 ق براى نخستين بار مكان قبر را نمايان كرد. (1) 33 براساس روايتى، منصور عباسى به امام صادق عليه السلام گفت: «ابومسلم از تو درخواست كرده است تا تربت و مزار على عليه السلام را، اگر مى دانى كجاست، آشكار سازى». امام صادق عليه السلام فرمود: «در نامه اى از امام على عليه السلام آمده است كه مكان دفن او در دوران عبداللّه ابن جعفر هاشمى (منصور) آشكار خواهد شد» و منصور از اين سخن شاد گشت. (2) 34 آن حضرت مبلغى را به صفوان الجمال، يكى از يارانش، سپرد و او با آن پول قبر مطهر را براى نخستين بار آشكار كرد. خبر اين واقعه به منصور رسيد. در آن هنگام او در رصافه بود و با شنيدن اين خبر گفت: «او (امام صادق عليه السلام) راستگو و صادق است. از آن پس ان شاءاللَّه مؤمنين از آن مكان زيارت مى كنند». (3) 35 مكانى كه قبر آن حضرت در آن آشكار شد در منطقه اى معروف به «الغرى» بود. قبر شريف در ميان سه كوه قرار داشت؛ يكى به نام جبل الديك در شمال، ديگرى جبل النور در جنوب شرقى و سومى جبل شرف شاه، كه بعدها به اين نام معروف شد، در جنوب غربى. امروزه اين كوه ها به همين نام مشهورند. (4) 36 به گفته يعقوبى وقتى امام على عليه السلام از دنيا رفت، امام حسن او را غسل داد و بر او نماز گزارد و در مكانى كه به آن غرى گفته مى شد، دفن كرد. (5) 37 از امام صادق عليه السلام در مورد محل دفن آن حضرت سؤال كردند. ايشان فرمود: «امام حسن عليه السلام ايشان را در اطراف كوفه و نزديك نجف، جايى كه از سمت چپ به الغرى و از سمت راست به حيره محدود مى شد، بين ذكوات (6) 38 و بيض به خاك سپردند». امام صادق عليه السلام ضمن بيان اين موقعيت، اشاره مى كند كه سيل اين قبر را ويران كرده است. متون تاريخى بر وجود قبر امام على عليه السلام در همين


1- . شيخ مفيد، الارشاد، 13.
2- . جعفر الخليلى، همان 6/ 70 به نقل از ابن شهر آشوب، المناقب.
3- . پيشين، همان جا؛ موسوى الزنجانى، جوله فى اماكن المقدسه، 56- 57.
4- . جعفر الخليلى، همان، 6/ 47 به نقل از روضة الواعظين، 1/ 118.
5- . يعقوبى، تاريخ اليعقوبى، 2/ 212.
6- . ذكوات به معناى آتش گداخته و منظور ريگستان گرم آن منطقه است.

ص: 32

مكان فعلى اتفاق نظر دارند و از آن با نام «الغرى» ياد كرده اند. (1) 39 از امام حسن و حسين عليهما السلام نقل شده است كه پدرشان فرمود: «وقتى من شهيد شدم، مرا در محلى معروف به الغرى دفن كنيد». الغرى، چنان كه در صفحه هاى پيشين ذكر شد، نام ديگر نجف است.

برخى از مورخان از اين مكان با عنوان «پشت كوفه» ياد كرده اند و گفته اند: «قبر امام على عليه السلام در پشت كوفه قرار دارد؛ يعنى همان جايى كه اكنون زيارت گاه اوست». (2) 40 از امام باقر عليه السلام نيز نقل شده است كه امام على عليه السلام در ناحيه غريين يا الغرى دفن شده است. (3) 41 برخى نيز از اين مكان با عنوان «نجف» يا «نزديك نجف» ياد كرده اند. ياقوت حموى مى گويد: «نجف در نزديكى قبر امير المؤمنين على عليه السلام قرار گرفته است». (4) 42 بديهى است شهر نجف با توسعه اى كه يافت، قبر مطهر را در درون خود جاى داد. در هر حال، مكان قبر امام على عليه السلام، يعنى جايى كه اكنون زيارت گاه اوست و به نام هاى مختلف در متون تاريخى ياد شده، مكان حقيقى و مسلّم دفن آن امام همام است.

نخستين بقعه و بنايى كه برفراز قبر امام على عليه السلام استوار شد در دوران خلافت هارون الرشيد به سال 165 هجرى بود. او، كه به زيارت مرقد آن امام مشرف شد و معجزه هايى از اين مكان ديد، (5) 43 ضريحى از سنگ سفيد براى قبر ساخت و بنايى از آجر سفيد و گنبدى از گل سرخ بر فراز آن استوار كرد و ديوارى با چهار درب در جوار آن بنا نهاد. از آن به بعد، در اطراف مرقد خانه هايى ساخته شد. نجف توسعه پيدا كرد و شيعيان و علويان دسته دسته در جوار آن ساكن شدند. (6) 44 متوكل عباسى، به سبب عنادى كه با اهل بيت داشت، قبر امام على عليه السلام را چون قبر امام حسن عليه السلام ويران كرد. چندى بعد، محمد بن زيد از پادشاهان شيعى طبرستان، معروف


1- . ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، 1/ 364؛ زبيدى، تاج العروس؛ ابن صباغ مالكى، الفصول المهمه فى معرفة احوال الائمه، 138.
2- . اصطخرى، المسالك و الممالك، 83؛ ابن اثير، الكامل فى التاريخ، 3/ 151.
3- . آل محبوبه، همان، 1/ 20.
4- . ياقوت حموى، همان، 5/ 271.
5- . شيخ مفيد، همان، 19.
6- . آل محبوبه، همان، 1/ 21- 22.

ص: 33

به داعى، در 287 ق عمارتى با شكوه بر مرقد مطهر بنا كرد كه صحن آن هفتاد حجره و طاق داشت. (1) 45 امام على عليه السلام زمين مابين حيره و خورنق تا كوفه را به چهل هزار درهم از دهقان ها خريد. وقتى در مورد اين كار از او سؤال كردند فرمود: «از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه از پشت كوفه هفتاد هزار نفر بدون حساب محشور مى شوند. خواستم كه آن ها از ملك و زمين من برانگيخته شوند.» (2) 46 اين مطلب از قول ابراهيم عليه السلام نيز نقل شده است. (3) 47 ابو الهيجاء عبداله بن حمدان، حاكم شيعى موصل، در 283 ق گنبد بزرگ و باعظمتى برفراز قبر ساخت و حرم را فرش كرد. (4) 48 در زمان المطيع لِلّه عباسى، يكى از نقيبان سادات علوى به نام عمر بن يحيى، به سال 350 ق براى آن حرم گنبد و قبه اى كوچك ساخت. سپس داعى صغير، از علويان طبرستان، عمارت ديگرى بر آن استوار كرد. در عصر پادشاهان شيعى آل بويه، مرقد مطهر امام على عليه السلام چون ساير مرقد و مزارها در عراق، توسط عضدالدوله بازسازى و توسعه يافت و عظيم ترين بنا بر آن استوار شد. (5) 49 او در 363 ق مدت يك سال در نجف ساكن شد و شخصاً بر اين توسعه و بناى باشكوه نظارت كرد و ثروت فراوانى به مجاوران قبر و سادات بخشيد. (6) 50 بناى عضدالدوله تا 755 ق باقى بود و در آن سال بر اثر آتش سوزى چوب هاى نفيس و زيباى آن به سرعت شعله ور شد و آتش را به ديگر جاها منتقل كرد. گفته اند دو قرآن، كه به خط مبارك آن حضرت در داخل حرم نگه دارى مى شد، در آتش سوخت. پس از آن حادثه، كار بازسازى حرم را ايلخانان مغول و دست نشانده هاى آن ها از جمله سلطان اويس جلايرى


1- . ابن اسفنديار، تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، 1/ 95.
2- . جعفر الخليلى، همان، 06/ 18 به نقل از فرحة الغرى، 18- 19؛ مجلسى، همان، ج 22/ 36.
3- . ياقوت حموى، همان، 2/ 50.
4- . محمدعلى ميلانى، راهنماى عتبات عاليات عراق، 29.
5- . آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، 1/ 44؛ دايرة المعارف تشيع، 1/ 67- 68.
6- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 70.

ص: 34

در 760 ق به خوبى به انجام رساندند. (1) 51 شاه اسماعيل پس از سلطه بر بغداد، به زيارت عتبات و مرقد امام على عليه السلام در نجف رفت و كارهايى براى آبادانى شهر انجام داد. در دوران صفوى، بازسازى و توسعه حرم با شدت بيشترى دنبال شد. شاه عباس صفوى ضمن زيارت آن مرقد در 1033 ق، دستورهايى براى تعمير حرم، گنبد و صحن صادر كرد. رواق ها را با فرش هاى گران بها پوشاند و لقب خود، كلب آستان على، را بر اين فرش ها حك كرد. (2) 52 براى استراحت زائران، مكانى ساخت كه آن را خيابان مى خواندند. (3) 53 هم چنين دستور داد آب فرات را به نجف بكشانند.

شاه صفى، نوه شاه عباس صفوى، وزير خود ميرزا تقى مازندرانى را امر كرد تا قسمتى از اطراف صحن و حرم را توسعه دهد. اين كار در 1047 ق انجام شد. (4) 54 بناى فعلى با اندكى تغيير، يادگار آن دوران است. شاه عباس دوم نيز اين بنا را تكميل كرد (5) 55 و عمليات اجراى آن سه سال طول كشيد. براى تزيين حرم از سنگ معدن هاى اطراف نجف، كه بسيار شفاف و زيبا بود، استفاده (6) 56 و مقبره آن حضرت با كاشى تزيين شد. برخى گفته اند معمارى آن را شيخ بهايى انجام داده است. (7) 57 نادرشاه افشار در 1156 ق دستور داد كاشى هاى گنبد و گل دسته ها را بردارند و به جاى آن از خشت هاى طلايى استفاده كنند. كه تاريخ طلا كارى آن برروى گنبد ثبت شد. وى ثروت زيادى براى تعميرات آستان مقدس وقف كرد. (8) 58 او هم چنين در تزيين حرم و كاشى كارى صحن كوشش بسيارى كرد. ايوان العلماء از آثار


1- . پيشين، 1/ 69- 70.
2- . ميلانى، همان، 31؛ دايرة المعارف تشيع، 1/ 70.
3- . آل محبوبه، همان، 1/ 46.
4- . جلالى الحسينى، مزارات اهل البيت، 48.
5- . ميلانى، همان جا.
6- . آل محبوبه، همان، 1/ 49.
7- . حسن الامين، اعيان الشيعة، 1/ 534.
8- . بابايى، سيماى نجف اشرف، 75؛ دايرة المعارف تشيع، 1/ 70.

ص: 35

زمان اوست. (1) 59 در دوره قاجار نيز اقدام هايى براى توسعه و بازسازى حرم انجام شد. آقا محمد خان قاجار در 1211 ق ضريحى از نقره به آستان تقديم كرد. فتحعلى شاه در 1236 ق تعميراتى انجام داد و در 1262 ق وزير محمد شاه ضريحى ديگر از نقره روى قبر نصب كرد. (2) 60 در 1370 ق سيد احمد مصطفوى كاشى هاى حرم را بازسازى كرد. او شيشه هاى رنگى حرم را، كه در 1240 ق زمان نادر در حرم كار گذاشته شده و روى آن ها با آيه هايى از قرآن مزين بود، از جا كند و شيشه هاى بسيار زيبايى به جاى آن نصب كرد. سنگ هاى حرم و ديوارها را برداشت و سنگ هاى گران قيمت جاى آن گذاشت. (3) 61 در سال هاى اخير هزينه فراوانى براى بازسازى، نوسازى، آينه كارى و طلا كارى حرم مطهر از سوى نيكوكاران و ثروتمندان شيعه صرف شده است. (تصوير شماره 1)

ه- آثار و اماكن حرم مطهر

1- صندوق و ضريح

نخستين صندوقى كه روى قبر مبارك امام على عليه السلام قرار گرفت، كار داوود بن على، از بزرگان عباسى، در نيمه اول قرن دوم هجرى بود. (4) 62 بعدها شاه اسماعيل صفوى صندوقى از ساج خاتم كارى شده و نفيس جاى آن نصب كرد كه با گذشت زمان تغييراتى بر آن انجام شد و ضمن تزيين، تاريخ آن نيز ثبت گرديد. در اطراف صندوق، سورة الدهر و حديث هايى در شأن امام على عليه السلام به خط محمد بن علاء الدين محمد حسين با تاريخ 1198 ق نوشته شد. (5) 63 در ابتداى عصر قاجار،


1- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 80.
2- . بابايى، همان، 137.
3- . آل محبوبه، همان، 1/ 70- 73؛ دايرة المعارف تشيع، 1/ 71.
4- . خليلى، موسوعة العتبات المقدسه، قسم النجف، 20.
5- . بابايى، همان، 128.

ص: 36

صندوق بسيار زيبا و نفيس از جنس ساج روى قبر استقرار يافت. اين صندوق از كارهاى زيباى عبدالرحيم شيرازى جد چهارم صنيع خاتم است كه در هفت ماه در 000/ 350 سانتى متر به همت محمد جعفر زند برادر كريم خان زند ساخته شده است. (1) 64 اطراف صندوق كتيبه اى زيبا و مزين به آيه هاى قرآن تعبيه شده بود و ناصر الدين شاه نيز جعبه اى از الماس و برليان روى آن قرار داد. (2) 65 صندوق كنونى از ساج خاتم كارى شده بسيار نفيس دوره صفوى است. در اطراف آن سوره الدهر و بعضى احاديث از امام على عليه السلام با خط محمد بن علاء الدين به تاريخ 1198 ق ثبت شده است. روى صندوق قبر همواره با پوشش هاى اهدايى پادشاهان پوشانده مى شود. عضدالدوله ديلمى پوششى زيبا روى قبر قرار داد كه با گلابتون بافته و تزيين شده بود. اين پوشش تا دوره قاجار هم چنان روى قبر قرار داشت زيرا ناصرالدين شاه، كه در اواخر قرن سيزدهم هجرى به زيارت حرم رفته، از آن پوشش سخن مى گويد و مى افزايد: «هشت صد سال است كه به خوبى روى قبر مطهر بدون هيچ عيبى قرار دارد.» (3) 66 اما نخستين ضريحى كه برفراز صندوق ساخته شد، در 175 ق توسط هارون الرشيد و از جنس سنگ سفيد بود. (4) 67 اين ضريح در عصر عضد الدوله ديلمى بازسازى شد.

بعدها، عباسيان ضريحى از جنس فولاد روى مرقد ساختند و سپس پادشاهان صفوى آن را با يك ضريح نقره اى عوض كردند. برچهار گوشه اين ضريح، چهار قبه مرصع از سوى سلطان حسين صفوى پيشكش شد. زينب بيگم، دختر شاه طهماسب، نيز قنديلى زيبا براى روشنايى داخل آن هديه كرد. (5) 68 آقا محمد خان قاجار در 1211 ق ضريحى از نقره ساخت و جاى گزين ضريح قبلى


1- . عماد الدين اصفهانى، تاريخ و جغرافياى كربلاى معلى، 117.
2- . ناصر الدين شاه، سفرنامه عتبات، 125؛ ميلانى، عتبات عاليات عراق، 35.
3- . ناصرالدين شاه، همان، 129.
4- . آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، 1/ 22.
5- . ناصر الدين شاه، همان، 135؛ دايرة المعارف تشيع، 1/ 71.

ص: 37

كرد. (1) 69 در 1262 ق ضريح ديگرى به دستور عباس قلى خان، وزير محمد شاه قاجار، ساخته شد و به جاى آن نصب گرديد. (2) 70 در 1298 ق سومين ضريح، كه ساخته آقا سيد محمد مشير شيرازى بود، جاى گزين ضريح قبلى شد. (3) 71 و سرانجام آخرين ضريحى را كه اكنون بر مزار آن امام بزرگوار نصب است، سيف الدين طاهر رهبر اسماعيليان هند ساخت. بيش از ده هزار مثقال طلاى خالص و دوميليون مثقال نقره در آن به كار رفته و اطراف آن با آيه هاى قرآن و احاديث امامان تزيين شده است. (4) 72 گفته مى شود در داخل ضريح مطهر علاوه بر امام على عليه السلام حضرت آدم عليه السلام و نوح عليه السلام نيز دفن هستند. (5) 73 باتوجه به وصيت حضرت على عليه السلام، اين سخن به واقعيت نزديك مى شود؛ آن حضرت سفارش كردند: «وقتى من از دنيا رفتم مرا در پشت كوفه در قبر برادرانم هود و صالح دفن كنيد.»

روضه مطهر مكانى است كه ضريح و قبر در داخل آن قرار دارد. (6) 74 اين روضه به شكل مربع است و سيزده متر طول دارد كه اكنون با سنگ هاى زيباى مرمر پوشانده شده است. ديوارهاى روضه نيز دو متر ارتفاع دارد كه نيمى از آن با سنگ هاى مرمر تزيين شده و نيمى ديگر به صورتى زيبا آينه و كاشى كارى شده است.

روضه مطهر شش در دارد:

1- وسط ايوان طلا درى قرار دارد كه در 1219 ق كار گذاشته شد. اين در را حاج محمد حسين خان اصفهانى صدر اعظم به آستان مقدس هديه كرده بود. مدتى بعد درِ ديگرى جاى آن نصب شد كه از جنس طلا و مزين به سنگ هاى گران قيمت و بسيار زيبا


1- . اعتمادالسلطنه، تاريخ منتظم ناصرى، 3/ 63؛ سيف الدوله، سفرنامه سيف الدوله به مكه، 243.
2- . آل محبوبه، همان، 1/ 73.
3- . ميلانى، همان، 34.
4- . آل محبوبه، همان، 1/ 73.
5- . اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات 1952؛ آل محبوبه، همان، 1/ 98.
6- . مجلسى، همان، 22/ 38؛ برخى از روايات نيز حاكى است كه سر مبارك حضرت امام حسين عليه السلام را امام سجاد عليه السلام در كنار قبر مطهر امام على عليه السلام به خاك سپرد. لذا زيارت امام حسين عليه السلام در اين مكان سفارش شده است.

ص: 38

است. روى آن حديثى با اين عنوان چشم را روشنى مى بخشد: «على مع الحق والحق مع على، ولن يفترقا حتى يردا على الحوض».

2- درى داخل رواق سمت راست در 1283 ق، زمان سلطان عبدالعزيز، نصب شده است. هزينه اين در را حاج على خان، از نيكوكاران ايرانى، تأمين كرد. اين درب در سمت راست زائرانى كه داخل حرم مى شوند قرار دارد.

3- داخل رواق سمت چپ درى قرار دارد كه به سال 1287 ق، هم زمان با زيارت ناصر الدين شاه، نصب شده است. در 1376 ق دو درب ياد شده جاى خود را به درهاى جديد داد كه از لحاظ زيبايى و استحكام بسيار بهتر بودند. اين درها با تلاش و پى گيرى حجة الاسلام سيد محمد كلانتر و باهزينه يكى از نيكوكاران ايرانى به نام مرحوم حاج محمد تقى اتفاق تهرانى ساخته شد. بر بالاى سر در آن درها عبارت هايى به اين شرح حك شده است: «قال رسول اللَّه صلى الله عليه و آله: انا مدينة العلم وعلى بابها، الحق مع على وعلى مع الحق، على قسيم الجنة و النار، حبه جنة، وصى المصطفى حقا، على، امام الانس والجنه».

4 و 5- دو درب هم در بالا سر امام، سمت غرب حرم، قرار دارد كه به سال 1316 ق نصب شده جنس اش نقره است و آن را دختر امين الدوله و همسر محمد على شاه به آستان اهدا كرده است. درب ديگر در 1315 ق نصب شده و واقف آن حاج غلام على مسقطى است.

6- درى روبه روى درب پيشين صحن مطهر است كه با طلا تزيين و به سال 1341 ق در رواق مطهر نصب شده است. (1) 75 (تصوير شماره 2)

2- رواق ها و درهاى آن

حرم رواقى دارد كه صحن را به روضه وصل مى كند. اين رواق با كاشى هاى آبى مزين شده و در آن آينه و شيشه كارى زيبايى انجام گرفته است. قسمت شرقى رواق اولين بار در 1285 ق شيشه كارى شد و هزينه آن را حاج حمزه تركى خويى، از تاجران نيكوكار نجف، تأمين كرد. ناصر الدين شاه در سفر خود حاج حمزه


1- . جعفر خليلى، آشنايى با عتبات مقدسه و زندگانى چهارده معصوم، 60.

ص: 39

را به هنگام انجام اين عمل خير ديده به او نشان و خلعت داده است تا كار را به اتمام برساند. (1) 76 اين رواق از طريق درى به ديوار صحن وصل است. (2) 77 تمامى كف حرم سنگ فرش است كه از معدن هاى نجف به دست آمده و از جنس مرغوب است. (3) 78 اين رواق در 1307 ق بازسازى شد و در 1369 ق شيشه ها و سنگ هاى قبلى آن را كندند و شيشه ها و سنگ هاى جديدى به ديوار آن نصب كردند. (4) 79 1- 2- درهاى رواق ها

سمت رواق ها درهايى تعبيه شده كه زائران مرقد شريف را به درون صحن مى رساند. داخل ايوان طلا، درى قرار داشت كه در 1219 ق، ابتداى عصر قاجار، ساخته شده بود. اين درب در 1373 ق به سرمايه سه تن از نيكوكاران تهرانى و با هزينه اى معادل نيم ميليون تومان عوض شد. ساخت درب جديد، كه مزين به آيه هاى قرآن، حديث و شعرهاى زيبا است، سه سال به طول انجاميد. اين در با روكشى از طلا تزيين شده و هنوز در مقابل باب الطوسى صحن قرار دارد.

دو درِ ديگر؛ يكى سمت راست حرم، كه در 1283 ق به هزينه لطف على خان زند، از پادشاهان زنديه، ساخته و نصب شده بود و درِ ديگرى در سمت چپ حرم، كه در 1287 ق باحضور ناصر الدين شاه نصب گرديد. اين دو، در 1376 ق جاى خود را به درهاى ساخته شده از طلاى ناب داد كه در آن نهايت ذوق و هنر به كار رفته بود. آيه، حديث و شعر فارسى زينت بخش اين درها است.

اما دو درب ديگرى رواق ها را به روضه مبارك متصل مى كند؛ يكى سمت شمال قرار دارد كه به سال 1316 ق كه نصب و هزينه آن از سوى دختر امين الدوله، صدراعظم ناصرى، تأمين شد و درب ديگر به سال 1318 ق سمت جنوب نصب شد. اين دو


1- . ناصر الدين شاه، همان، 125.
2- . اديب الملك، همان، 196.
3- . سيف الدوله، همان، 242.
4- . آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، 1/ 83.

ص: 40

در با پوششى از نقره ساخته شده است.

درب ششم از نقره بود كه در 1341 ق با درب طلا عوض شد. به لحاظ وزن و ارزش مادى، اين در از ساير درهاى حرم با ارزش تر است. هزينه ساخت آن 1200 ليره طلا بود كه آن را مادر رييس آل فتله حاج عبد الوهاب وقف حرم كرد. اين در به باب المراد معروف است. (1) 80

3- ذخاير و نفايس حرم

از ديرباز، همواره پادشاهان و بزرگان هديه هايى را به رسم ياد بود و گرامى داشت مقام آن امام همام به حرم تقديم و پيشكش مى كردند كه بسيارى از آن ها در داخل ضريح، حرم و يا خزانه نگه دارى مى شد. تا عصر قاجار، در داخل ضريح و خارج آن قنديل هاى طلا و نقره و شمع دان هاى زيبا، كار روشنايى را انجام مى داد و تعداد قنديل هاى بزرگ به هجده عدد مى رسيد. (2) 81 يك جفت شمع دان طلايى بزرگ وقف سلطان عبد المجيد عثمانى، در حرم مطهر نصب بود و يك جفت شمع دان كوچك و گران بهايى را نيز ناصرالدين شاه به حرم هديه كرده بود. (3) 82 يكى از قنديل ها هم هديه على مراد خان زند بود.

در داخل خزانه جواهر و اشياى طلايى و نقره اى فراوانى از پادشاهان مختلف نگه دارى مى شد كه ناصرالدين شاه يك جعبه آن را ديده و آن را از جواهر اهدايى نادرشاه مى داند كه از هند آورده بود. در داخل ضريح نيز شمشير جهانگشا، نشان شمايل امام على عليه السلام، تربت هاى مخصوص سيدالشهداء و حضرت ابوالفضل نگه دارى مى شد. (4) 83 و يك تاج از پادشاهان هند با ياقوت هاى گران بها در سمت بالاى سر آن حضرت آويخته بود. (5) 84 بسيارى از اين ذخاير در تهاجم وهابى ها به كربلا غارت شده است.


1- . آل محبوبه، همان، 1/ 77- 82.
2- . عضدالملك، همان، 154.
3- . سيف الدوله، همان، 243.
4- . ناصر الدين شاه، همان، 130.
5- . اديب الملك، از حريم تا حرم، 50.

ص: 41

4- گنبد و مناره ها

براى نخستين بار در دوره علويان طبرستان، گنبدى برفراز بقعه و مزار امام على عليه السلام برپا شد. محمد بن زيد علوى، ملقب به داعى صغير، به سال 270 ق گنبدى از گچ سفيد برفراز ضريح قرار داد.

ابوالهيجاء عبد اللّه بن حمدان، در 292 ق گنبد عظيم و مرتفعى ساخت (1) 85 و حصارى پيرامون آن برافراشت. در دوران صفويه، شاه طهماسب آن گنبد گچى را كاشى كارى كرد و حرم مطهر را گسترش داد. (2) 86 گنبد كاشى كارى شده تا عصر نادرى، هم چنان پابرجا بود. نادر شاه، كه در 1156 ق به زيارت مرقد مطهر آمده بود، دستور داد كاشى هاى كهنه گنبد را بكنند و آن ها را تذهيب كنند. او ثروت فراوانى براى طلاكارى گنبد صرف كرد (3) 87 و هديه هاى نفيسى به خزانه حرم تقديم نمود. (4) 88 بربالاى گنبد كتيبه اى قرار دارد كه بانى آن را معرفى مى كند: «شكر و سپاس خدا را كه اين گنبد منور و روضه مطهر اعظم السلاطين به دستور و تأييد پادشاه مقتدر سلطان نادرشاه كه خداوند سلطنتش را برقرار و عدالت و احسانش را افزون نمايد در سال 1156 تذهيب شد». (5) 89 هم چنين چند بيت شعر از شاعر معاصر نادرشاه، سيد حسين بن مير رشيد التقوى هندى حائرى (ف 1170 ق)، روى گنبد نوشته شده كه مطلع آن چنين است:

اطلع الشمس قد راق التوافراام نار الكليم بدت من جانب الطور

اين تذهيب و طلاكارى، كه از مشهورترين آثار تاريخى است، توسط دويست


1- . جعفر خليلى، همان، 56؛ لسترنج، جغرافياى سرزمين هاى خلافت شرقى، 84.
2- . ژان اوتر، سفرنامه ژان اوتر، ترجمه على اقبالى، تهران، جاويدان، 1363، ص 66.
3- . اعتماد السلطنه، تاريخ منتظم ناصرى، 2/ 288.
4- . زنجانى، جوله فى اماكن المقدسه، 62.
5- . آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، 65؛ دايرة المعارف تشيع، 1/ 71.

ص: 42

صنعت گر ماهر انجام شده است. (1) 90 داخل گنبد با كاشى معرق تزيين شده است. كاشى آن از بهترين و ممتازترين نوع است. (2) 91 ارتفاع گنبد تا نوك قوس 35، محيط آن پنجاه و قطر آن حدود شانزده متر است و تعداد سيزده هزار آجر طلا در آن به كار رفته است. در بالاترين قسمت آن سوره (فتح) «انا فتحنا لك فتحاً مبينا»، به خط محمد على اصفهانى، و پس از آن سوره جمعه نگاشته شده است. در قسمت ميانى گنبد سوره «عم يتساءلون» و تعدادى از شعرهاى ابن ابى الحديد و در قسمت انتهايى سوره «هل اتى» با تاريخ 1121 ش ثبت شده است. (3) 92 اين گنبد داراى دوازده پنجره است كه با كاشى هاى زيبا تزيين يافته است. در 1304 و 1348 ق اندكى از روكش فرسوده شده آن بازسازى شد. اين كار زير نظر معمار معروف، حاج محسن، و مشاوران او انجام گرفت. آن ها بخشى از طلاى فرسوده را كندند و دوباره با روكش طلاى جديد پوشاندند. (4) 93 در 1391 ق نيز يكى از تاجران عراقى به تذهيب و طلاكارى برخى از قسمت هاى گنبد پرداخت و 8787 قطعه آجر تذهيب شده در آن به كار برد.

در اطراف گنبد مبارك و مطهر، دو مناره بسيار زيبا چشم را از چندين كيلومترى روشنى مى بخشد. يكى از مناره ها سمت جنوب و ديگرى در شمال مرقد قرار دارد. اين مناره ها ابتدا با كاشى تزيين و در دوران نادرشاه، به سال 1156 ق، تذهيب و طلاكارى شده است. (5) 94 روى مناره شمالى، مجاور قبر علامه حلى، وجود چند بيت شعر فارسى نشان از معمارى ايرانى دارد. تاريخ تذهيب و نام كاتب نيز بر روى آن حك شده است. مطلع شعر چنين است:

ولى اللَّه ازين گلدسته فيض كه بر نه آسمان شد سايه گستر

در مناره جنوبى، يعنى مجاور قبر مقدس اردبيلى، پنج بيت شعر عربى و تاريخ تذهيب آن به چشم مى خورد:


1- . آل محبوبه، همان، 1/ 67.
2- . ناصر الدين شاه، همان، 125.
3- . آل محبوبه، همان، 1/ 54.
4- . پيشين، 1/ 67.
5- . سيف الدوله، سفرنامه سيف الدوله به مكه، 242.

ص: 43

و يعجب كل نور من سناه كما شمس الضحى بل صار انور (1) 95

بالاى مناره ها، پنجره هاى منقشى است كه روى بعضى از آن ها تاريخ تذهيب آن نوشته شده است. پس از طلاكارى مناره ها توسط نادر شاه، شكاف هايى در آن ها پديد آمد و ورقه هاى طلا فروريخت. لذا حاج محمد حسين اصفهانى، وزير فتحعلى شاه، دستور مرمت و بازسازى آن ها را در 1336 ق صادر كرد و مناره جنوبى بازسازى شد.

در 1281 ق عبد العزيز خان عثمانى به ترميم و بازسازى مناره ها پرداخت و مناره شمالى در 1315 ق توسط سلطان عبد الحميد عثمانى ترميم شد. اما بازهم سر هردو مناره كج بود. اديب الملك كه در آن دوران مناره را ديده از كجى آن سخن مى گويد: «معلوم شد اگر هزار مرتبه خراب كنند و بسازند بازهمان است زيرا رو به مدينه و قبر مطهر جناب نبوى صلى الله عليه و آله تعظيم مى كند». (2) 96 در 1352 ق وزارت اوقاف وقت بازسازى دوباره مناره جنوبى را بر عهده گرفت. (3) 97 طول يكى از آن ها حدود 35 متر است. نيمى از آن سنگ و بقيه، تا سر مناره، با طلا زر اندود شده و بالاى آن سوره جمعه نقش بسته است. (تصوير شماره 3)

5- صحن

صحن مرقد مطهر در زمان شاه عباس صفوى با طراحى هاى بديع و هندسى شيخ بهايى احداث شد. (4) 98 اين صحن چهارگوش دارد و حرم را چون نگينى در خود جاى داده و داراى حجره و اتاق هايى در دو طبقه است. هر حجره اى ايوانى كوچك دارد كه تا اوايل قرن چهاردهم هجرى محل سكونت عالمان، مدرسان و طلبه هاى حوزه علميه نجف بود. در زمان شاه صفى، براى نخستين بار، ديوارهاى صحن را كاشى كارى كردند


1- . آل محبوبه، همان، 1/ 67.
2- . اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات، 52.
3- . آل محبوبه، همان، 1/ 68.
4- . سيف الدوله، همان، 242.

ص: 44

و سقف اين ايوان ها و حجره ها نيز با كاشى هاى بسيار زيبا و نفيس اصفهان تزيين شد. (1) 99 ديوار پيرامون صحن هفده متر ارتفاع دارد كه به شكل مستطيل اطراف آن را فراگرفته است. طول ديوار از جنوب به شمال 77 و از شرق به غرب 72 متر است. (2) 100 ظاهراً نادرشاه تعميراتى در صحن انجام داده است؛ زيرا نام او بر بالاى سر در ورودى ثبت شده است.

اين اقدام او با هزينه اهدايى از سوى همسرش، در 1156 ق، مدت چهار سال به طول انجاميد. از آن كاشى كارى اكنون فقط قسمتى از آن در ايوان العلماء باقى مانده است (3) 101 چون در 1197 ق على مراد خان زند آن را بازسازى كرد.

در 1323 ق، سنگ ها و كاشى هاى صحن كنده شد و بر سردر ورودى زائران فروريخت و تعدادى از زائران كشته شدند. اين حادثه باعث شد دولت عراق تمام كاشى كارى هاى صحن را از نو احياء و بازسازى كند كه اين كار چهار سال زمان برد.

تا ابتداى دوره قاجار در كف صحن قبرهاى زيادى وجود داشت كه برخى از آن ها از سطح زمين بلندتر بود و حركت زائران را با كندى مواجه مى كرد. با تلاش علامه سيد مهدى بحر العلوم راهروهاى زيرزمينى حفر شد و آن قبرها به پايين انتقال يافتند. پس از آن صحن مسطح و سنگ فرش شد. اين كار در 1206 ق و با هزينه يكى از نيكوكاران ايرانى صورت گرفت. در 1315 ق سنگ هاى حياط صحن به دستور سلطان عبد الحميد عثمانى كنده شد و راهروهاى زيرزمينى ترميم و بازسازى گرديد. در اين هنگام قبر تعدادى از پادشاهان نيز كشف شد. (4) 102 هم اكنون ضلع شرقى و غربى صحن 84، ضلع شمالى آن 74 و ضلع جنوبى آن 75 متر طول دارد. هريك از ضلع هاى شمالى و شرقى پانزده ايوان و ضلع هاى غربى و جنوبى آن چهارده ايوان دارد. در هر ايوان حجره اى است كه داخل آن يكى از مشاهير، عالمان و رجال دفن شده است. (5) 103


1- . آل محبوبه، همان، 1/ 87؛ دايرة المعارف تشيع، 1/ 71.
2- . جعفر الخليلى، موسوعة العتبات المقدسة، 6/ 186.
3- . ناصر الدين شاه، همان، 124.
4- . آل محبوبه، همان، 1/ 89.
5- . جعفر خليلى، همان جا.

ص: 45

6- ايوان ها

1- 6- ايوان طلا

ايوان طلا از زيباترين و با شكوه ترين ايوان هاى حرم است كه در پايين پاى مبارك و رو به مشرق واقع شده و در برابر آن باب السوق الكبير قرار دارد. اين ايوان چهل متر ارتفاع و 45 متر طول دارد و به طور كامل از طلاى ناب روكش شده است. طلاكارى ايوان و گنبد را نادر شاه در 1156 ق انجام داده است. تمام نماى بيرونى ايوان، كناره ها و ديواره ها تا سقف و قوس با طلاى ناب پوشش داده شده است. (1) 104 از داخل ايوان طلا درى به داخل رواق باز مى شود و چهل چراغ بسيار زيبايى در وسط ايوان نصب شده كه هديه ناصر الدين شاه است. (2) 105 در مقابل اين ايوان حوض بزرگى قرار داشت كه به حوض كوثر مشهور بود و بعدها از ميان رفت.

2- 6- ايوان العلما

در شمال حرم قرار دارد و از آثار عصر آل بويه است. اين ايوان در عصر صفوى تجديد بنا و در دوره نادرى به طور كامل كاشى كارى شد كه امروزه به همان حال باقى است و قدمت آن از ديگر قسمت هاى حرم بيشتر است. روى كاشى آن قصيده اى از قوام الدين در شانزده بيت به خط زيباى كمال الدين حسينى گلستانه اصفهانى ديده مى شود كه مطلع آغازين آن چنين است:

يا رب خير المرسلين سلم على نوح الامين (3) 106

در اين ايوان عالمان زيادى دفن شده اند و به اين سبب «ايوان العلما» نام گرفته است. (4) 107 تكيه بكتاشيه، يادگار عصر عثمانى، سمت غربى اين ايوان بوده است.


1- . فخر الملك اردلان، از حريم تا حرم، 50.
2- . عضدالملك، سفرنامه عضد الملك به عتبات، 154.
3- . بابايى، همان، 141.
4- . بنگريد به بخش قبرهاى علما و بزرگان در همين فصل.

ص: 46

7- ديوارهاى صحن

حرم مطهر از سمت صحن داراى سه ديوار است:

1- ديوار اول به شكل مستطيل و داراى هفده متر ارتفاع است. از جنوب تا شمال 77 و از شرق تا غرب 72 متر طول دارد. اين ديوار دوطبقه است و هر طبقه حجره و ايوان هايى دارد.

2- ديوار دوم به ارتفاع ديوار اول در وسط صحن و مستطيلى ساخته شده است. از شمال تا جنوب 31 و از شرق تا غرب سى متر طول دارد. بر اين ديوار سه در تعبيه شده است. دو درب در مقابل هم است كه يكى از سمت شمال مقابل باب طوسى و ديگرى از جنوب مقابل باب القبله صحن باز مى شود. درب سوم نيز به ايوان طلا مشرف است.

3- ديوار سوم، به ارتفاع دو ديوار قبل، به صورت مربع و محيط به قبر شريف و روضة المقدسه است. از شمال تا جنوب سيزده متر و از شرق تا غرب نيز همين مقدار طول دارد. از اين ديوار پنج در به حرم باز مى شود. (1) 108

8- درهاى صحن

صحن مرقد مطهر امام على عليه السلام در دوره صفوى چهار در داشت كه زائران از طريق آن ها به داخل صحن راه مى يافتند. در عصر عثمانى يك در به تعداد آن ها اضافه شد و امروزه هر پنج در محل ورود و راه يابى زائران به صحن شريف است. نام اين درها عبارت است از:

1- 8- باب الكبير: سمت شرق حرم واقع است و به عنوان درب اصلى مورد استفاده قرار مى گيرد و چون روبه روى سوق الكبير قرار دارد، باب الكبير نام گرفته است.

2- 8- باب شرقى: كوچك تر از باب الكبير است و در سمت شرق حرم مطهر قرار دارد. از آن جا به بازار عبا فروشان يا بزازها راه دارد. روى اين درب آيه هايى از قرآن و نيز چند حديث درج شده است. آن را در 1252 ق ساخته اند.


1- . آل محبوبه، همان، 1/ 50- 51.

ص: 47

3- 8- باب الطوسى: در شمال مرقد مطهر واقع است و به دليل قرار گرفتن در خيابانى كه در نزديكى آن مسجد و آرامگاه شيخ طوسى (ف 460 ق) است، باب طوسى نام دارد. گويند اين درب رو به سمت مشهد مقدس است. (1) 109 4- 8- باب القبلة: سبب اين نام گذارى آن است كه رو به سمت قبله دارد. اين باب بر ديوار جنوبى صحن واقع است. (2) 110 5- 8- باب سلطانى: باب سلطانى را سلطان عبد العزيز عثمانى در 1279 ق ساخته است. آن را باب الفرج نيز مى گويند. اين درب در سمت غرب صحن است.

و- مسجدهاى نجف

اشاره

شهر نجف چندين مسجد را در خود جا داده است. ساختمان برخى از آن ها قديمى بوده و از اهميت خاصى برخوردار است از جمله:

1- مسجد شيخ طوسى

اين مسجد ابتدا منزل مسكونى ابو جعفر محمد بن حسن طوسى (460 ق) بود. او وصيت كرد كه پس از مرگش او را در آن جا به خاك بسپارند و محل آن را به مسجد تبديل كنند. اين مسجد، كه امروزه در نجف مشهور و معروف است، در محله «المشراق» شمال صحن قرار دارد. (3) 111

2- مسجد هندى

از بزرگ ترين مسجدهاى نجف است كه نمازگزاران بسيار زيادى دارد. مسجد هندى در 1323 ق تجديد بنا شد و بناى بسيار محكم و استوار دارد. هر ساله مراسم عزادارى هاى محرم در آن برپا مى شود. علامه سيد محسن حكيم در عصر حاضر ساختمان آن را توسعه داده است. (4) 112


1- . عضدالملك، همان، 153.
2- . اديب الملك، 194؛ آل محبوبه، 1/ 63/ 65.
3- . جعفر خليلى، همان، 67- 68؛ دايرة المعارف تشيع، 1/ 102.
4- . بابايى، همان، 157- 158؛ جعفر الخليلى، موسوعة العتبات، 7/ 109.

ص: 48

3- مسجد شيخ مرتضى انصارى

در محله «حويش» قرار دارد و با مساعدت و نظارت شيخ مرتضى انصارى ساخته شده است. بزرگان و عالمان حوزه علميه نجف برخى از كلاس هاى درس خود را در اين مسجد برگزار مى كنند. سيد محمد كاظم يزدى، از عالمان عصر قاجار، و امام خمينى رحمه الله از جمله كسانى بودند كه در مسجد شيخ مرتضى تدريس مى كرده اند. (1) 113

4- مسجد شيخ طريحى

اين مسجد به محقق كركى، از عالمان عصر صفوى، منسوب است كه در 1376 ق تعمير و بازسازى شد.

5- مسجد عمران بن شاهين

از قديم ترين مسجدهاى نجف است و به عمران بن شاهين، از حاكمان عصر آل بويه در قرن چهارم، منسوب است. اين مسجد در ورودى صحن، از سمت باب طوسى، قرار دارد. (2) 114

6- مسجد الخضراء

در شرق صحن واقع است و تا چندى پيش حوزه درس و بحث آيت اللَّه خويى بود.

اين مسجد سابقه طولانى دارد و به على بن مظفر منسوب است. (3) 115 در سال 1380 ق توسط حاج شيخ احمد انصارى قمى بازسازى شد.

ديگر مسجدهاى معروف نجف عبارت است:

7- مسجد آل كاشف الغطاء 8- مسجد صاحب جواهر 9- مسجد الرأس 10- مسجد حيدرى. (4) 116


1- . بابايى، همان، 157؛ جعفر الخليلى، همان، 7/ 109.
2- . جعفر الخليلى، همان، 7/ 108.
3- . همان جا.
4- . همان جا 158.

ص: 49

ز- قبرستان وادى السلام

اشاره

وادى السلام يكى از مكان هاى مقدس نجف است كه در آن هزاران نفر به خاك سپرده شده اند از جمله قبر تعدادى از پيامبران و بسيارى از سادات، صالحان و بزرگان دين نيز در آن است. اين قبرستان قديمى و تاريخى نجف اشرف در شمال شرقى شهر واقع است و بيست كيلومتر مربع مساحت دارد. قدمت آن به بيش از هزار سال مى رسد (1) 117 و بسيارى از قبرهاى آن داراى بقعه و گنبد است. (2) 118 اديب الملك اين قبرستان را چنين توصيف مى كند:

«باطن آن قبرستان معلوم است كه بهشت جاودان است و مكان ارواح مؤمنان ليكن در ظاهر نيز قبرستانى به آن شكوه و به آن طراوت و روح در ربع مسكون نيست و مقبره مطهر هود و صالح و پيغمبر در آن جا است». (3) 119 براى اين قبرستان فضايل زيادى نقل شده است از جمله:

امام على عليه السلام مى فرمايد: «در اين سرزمين ارواح مؤمنان دسته دسته با يك ديگر صحبت مى كنند و هر مؤمنى در هر جايى از زمين بميرد به او گفته مى شود: «به وادى السلام ملحق شو كه وادى السلام جايگاهى از بهشت است». (4) 120 و نيز از امام صادق عليه السلام نقل است: «هر مؤمنى كه در شرق يا غرب عالم بميرد، خداوند روحش را به وادى السلام مى برد». (5) 121 هم چنين گفته اند از اين قبرستان خداوند هفتاد هزار نفر را بدون حساب وارد بهشت مى كند». (6) 122 (تصوير شماره 4)


1- . بابايى، همان، 150.
2- . ناصر الدين شاه، همان، 125. در آن دوران يعنى هنگامى كه ناصر الدين شاه از اين قبرستان ديدن كرده گفته است «به اندازه شهر نجف ابنيه و آثار دارد».
3- . اديب الملك، همان، 192.
4- . مجلسى، بحار الانوار، ج 22/ 37.
5- . پيشين، همان جا.
6- . آل محبوبه، همان، 1/ 98.

ص: 50

1- مرقد هود و صالح عليه السلام

در وادى السلام، شهر خاموشان، مقبره حضرت هود عليه السلام و صالح عليه السلام قرار دارد. بر اين دو مقبره ابتدا به كوشش علامه بحر العلوم بقعه و بنايى از گچ و سنگ ساخته شد و در 1337 ق بناى آن توسط يكى از نيكوكاران ايرانى تجديد و گنبد آن نيز كاشى كارى شد. (1) 123 (تصوير شماره 5)

2- مقام هاى امام مهدى (عج) و امام صادق عليه السلام و امام سجّاد عليه السلام

قسمت شمال وادى السلام محلى است كه آن را مقام مهدى (عج) و امام صادق عليه السلام مى نامند. ساختمانى نسبتاً قديمى با دو تابلو كه مكان نماز آن دو بزرگوار را مشخص مى كند و گنبدى به رنگ آبى برفراز آن استوار است. در داخل ساختمان چاهى قرار دارد كه به «بئر امام مهدى (عج)» معروف است و اطراف آن را چند قبر فرا گرفته است. گويند امام زمان (عج) را در اين مكان مشاهده كرده اند. (2) 124 (تصوير شماره 6)

بناى اين ساختمان به كوشش علامه بحر العلوم برپا شده است. اين بنا تا 1310 ق باقى بود كه در آن سال يكى از افراد نيكوكار به نام سيدمحمد خان آن را به طرزى زيبا تجديد بنا كرد كه اكنون به همان صورت باقى است. (3) 125 او هم چنين گنبدى با كاشى هاى آبى رنگ بر روى اين مقام احداث كرد. در داخل بنا سنگى وجود دارد كه زيارت حضرت حجّت روى آن حك شده است. تاريخ كتابت اين سنگ 1200 ق است. از امام صادق عليه السلام نقل شده: «هركس حرم جدم را زيارت كرد دو ركعت نماز بخواند و دوباره دو ركعت نماز ديگر و آنگاه دو ركعت ديگر بخواند، اولين آن بر در محل قبر امير المؤمنين عليه السلام و دومين در محل رأس الحسين و سومين در محل منبر حضرت مهدى (عج)». البته موضعى كه حضرت مهدى (عج) در آن نماز مى گزارد، روشن نيست. (4) 126 (تصوير شماره 7)


1- . بابايى، همان، 147- 149.
2- . پيشين، همان جا.
3- . آل محبوبه، همان جا.
4- . آل محبوبه، همان، 1/ 95.

ص: 51

در داخل اين مكان، مقام ديگرى وجود دارد كه به امام صادق عليه السلام منسوب است. از وجه تسميه اين مقام اطلاعى در دست نيست.

حدود يك كيلومترى غرب حرم، كنار درياچه «بحر النجف» به فاصله حدود 250 متر و كنار بقعه صافى صفا مسجد و مقامى به ياد بيتوته و نماز امام سجاد عليه السلام، احداث شده است. (1) 127 اين مسجد، كه ابعاد آن 18* 15 متر است، گنبد و ديوارهاى كاشى كارى دارد و داخل آن محرابى به عنوان محل نماز امام سجاد عليه السلام تعبيه شده است.

گويند زمانى كه ايشان براى زيارت امام على عليه السلام به نجف آمد در اين مكان نمازگزارد و بيتوته كرد. (2) 128 در دوران صفويه، بنايى در اين مكان ساختند كه تاكنون پابرجاست.

در پايان حكومت عثمانى ها، اين بنا تعمير شد و در محراب آن سنگ زيبايى قرار گرفت كه حروف مقطعه روى آن نقش بسته است. البته معناى آن براى كسى روشن نيست. (3) 129

3- قبرهاى صحابه و تابعين

اشاره

در نجف اشرف برخى از صحابه، تابعين و ياران امام على عليه السلام و نواده هاى امامان به خاك سپرده شده اند. بسيارى از اين ها در ثويه، سه كيلومترى نجف بين راه مسجد حنانه و مسجد كوفه، دفن هستند كه در حال حاضر از آن همه قبر تنها قبر كميل بن زياد زيارت گاهى دارد.

1- 3- احنف بن قيس

احنف يكى از ياران رسول خدا صلى الله عليه و آله بود كه در عصر پيامبر صلى الله عليه و آله براى گسترش و حفظ


1- . اديب الملك، همان، 192.
2- . احمد زمانى، سرزمين خاطره ها، 56.
3- . آل محبوبه، همان، 1/ 94.

ص: 52

دين اسلام تلاش زيادى كرد. او بعدها به خدمت امام على عليه السلام آمد و در جنگ هاى آن حضرت عليه دشمنان حضور يافت و پس از شهادت آن حضرت در كنار فرزندش امام حسن عليه السلام قرار گرفت. (1) 130

2- 3- سهل بن حُنيف

از ياران رسول خدا صلى الله عليه و آله بود كه در همه جنگ ها كنار آن حضرت با كافران و مشركان جنگيد. سهل در عصر خلافت امام على نيز از ياران او بود و امام او را عضو «شرطة الخميس» و به حكومت بصره منصوب كرد. او به هنگام جنگ جمل جانشين على عليه السلام در كوفه شد. در جنگ هاى صفين و نهروان نيز حضور يافت. سهل به سال 38 هجرى در كوفه از دنيا رفت و امام بر جنازه اش نمازگزارد. (2) 131

3- 3- عثمان بن حنيف

او از صحابه پيامبر صلى الله عليه و آله و ياران على عليه السلام است كه از طرف آن امام به حكومت بصره گمارده شد. سپاهيان جمل پس از گرفتن بصره او را تحقير و آزار، و سپس رها كردند. او در كوفه ساكن شد و زمان معاويه از دنيا رفت. (3) 132

4- 3- عبيداللَّه بن ابى رافع

عبيداللَّه بن ابى رافع از ياران امام على عليه السلام، كاتب او و از رجال برجسته و اديب عصر خود بود. او را نخستين كسى مى دانند كه به سيره نويسى در تاريخ اسلام رو آورد، اگرچه كتابى از وى در اين باره برجاى نمانده است.

5- 3- خبّاب بن الارت

خبّاب صحابه خاص رسول اكرم صلى الله عليه و آله بود و در جنگ هاى صدر اسلام حضور داشت. در جنگ جمل، صفين و نهروان در ركاب امام على عليه السلام جنگيد. او در 37 ق در


1- . در مورد زندگى وى بنگريد، ابن عبدالبر، الاستيعاب فى معرفة الاصحاب.
2- . كمونه حسينى، آرامگاههاى خاندان پاك پيامبر و صحابه و تابعين، 252؛ و نيز بنگريد: ابن عبدالبر، الاستيعاب.
3- . همان، 255.

ص: 53

كوفه از دنيا رفت و على عليه السلام برجنازه اش نماز خواند.

6- 3- رشيد هَجرى

يكى ديگر از ياران و پيروان خاص امام على عليه السلام بود كه جان خويش را در راه دوستى و عشق به امام على عليه السلام گذاشت و به دست افراد معاويه به شهادت رسيد. (1) 133 قبر او با گنبد و بقعه اى در نزديكى پل عباسيه نزديك شهر كفل است. (2) 134

7- 3- عبداللَّه بن ابى اوفى

از صحابه حاضر در بيعت رضوان بود كه در جنگ هاى صدر اسلام در ركاب پيامبر صلى الله عليه و آله مى جنگيد و در 81 ق از دنيا رفت. (3) 135

8- 3- مرقد كميل بن زياد

كميل بن زياد، يار و هم راز على عليه السلام است و امام، دعاى عظيم الشأن و روح بخشى را به او تعليم داد. اين صحابه بزرگ امام على عليه السلام در 82 ق توسط حجاج به شهادت رسيد.

ساختمان بقعه او كمى بالاتر از سطح زمين قرار گرفته و به وسيله ده پله به آن راه است. اين ساختمان نسبتاً قديمى يك رواق و گنبد دارد و داخل آن ضريحى است كه برفراز قبر آن بزرگوار قرار يافته است. آرامگاه كميل در ثويه تنها مزارى است كه امروزه پابرجاست و زائران زيادى، البته در روزهاى جمعه دارد، مكان قبر او در نزديكى مسجد حنانه واقع است. (تصوير شماره 8)

9- 3- عبداللَّه بن يقطر

او برادر رضاعى امام حسين عليه السلام و پيك و نماينده مخصوص آن حضرت به سوى كوفه بود. او را عبيداللَّه بن زياد دستگير كرد و همانند مسلم بن عقيل از بالاى ديوار به


1- . براى اطلاع از زندگى وى بنگريد: ابن حجر عسقلانى، الاصابه فى تمييز الصحابه، 2/ 280.
2- . كمونه حسينى، همان، 254.
3- . بنگريد: ابن عبدالبر، الاستيعاب فى معرفة الاصحاب.

ص: 54

پايين انداخت و شهيد كرد. سپس سرش را از بدن جدا نمود. اين يار با وفاى امام حسين عليه السلام در ثويه دفن شده است. (1) 136

10- 3- قنبر

يكى از خدمت گذاران باوفاى امام على عليه السلام بود، كه در ثويه به خاك سپرده شده است. البته در شهر حمص سوريه نيز قبرى وجود دارد كه منسوب به قنبر، غلام على عليه السلام، است.

11- 3- ميثم تمار

ميثم تمار از ياران فداكار و از جان گذشته على عليه السلام بود كه در راه حفظ آرمان هاى خود و حمايت از پيشوا و مقتدايش، على عليه السلام، در 60 ق، ده روز قبل از ورود امام حسين عليه السلام به كربلا، به دار آويخته شد. عمرو بن حريث، حاكم كوفه، به دستور عبيداللَّه بن زياد او را به طرز فجيعى به شهادت رساند و پيكر پاك ميثم در ثويه، بين مسجد حنانه و مسجد كوفه (هزار مترى مسجد كوفه) خاك شد. مكان او فاصله چندانى با خانه امام على عليه السلام در كوفه ندارد.

در داخل بقعه او ضريح كوچك فلزى به ابعاد 3* 2 متر قبر را در خود جاى داده است. خود آن ضريح هم در داخل رواق مزين و كاشى كارى شده قرار دارد. (2) 137 بر بالاسر در ورودى مزار ميثم جمله اى از امام على عليه السلام خطاب به وى نقش بسته است:

«قال الامام على عليه السلام: يا ميثم كيف انت اذا دعيت ...» اى ميثم چگونه خواهى بود زمانى كه تو را به بيزارى جستن از من فراخوانند، گفت به خدا سوگند هرگز از تو چنين نخواهم كرد. على عليه السلام فرمود در اين صورت كشته و مثله خواهى شد. گفت: براى خدا در اين مورد صبر و بردبارى چيز اندكى است. على عليه السلام، گفت: اى ميثم در اين صورت همراه و هم پاى من در بهشت خواهى بود.


1- . عبدالرزاق كمونه حسينى، همان، 251.
2- . جلالى الحسينى، مزارات اهل البيت، 61- 62.

ص: 55

مزار و آرامگاه ميثم تمار امروزه زائران زيادى دارد. (1) 138 بر قبر اين يار با وفا و فداكار امام على عليه السلام از سوى عضدالدوله ديلمى آستانه و بقعه اى ساخته شد. از آن هنگام تا عصر قاجار تعمير خاصى روى آن انجام نشد تا اين كه شيخ ملا على از خاندان آل خليلى در 1260 ق تعميراتى انجام داد. يكى از مجتهدان بزرگ نجف به نام سيد عطاء اله رومى گنبد و حرم با شكوهى براى ميثم ساخت كه صحنى اطراف آن را احاطه كرده بود. در 1382 ق نيز تمامى عمارت قديم توسط حاج محمد رشاد، از بازرگانان نيكوكار نجف، خراب شد و حرم جديدى بارواق ها و ايوان و گنبد بزرگ مزين به كاشى هاى لاجوردى جاى آن ساخته شد. (2) 139 (تصوير شماره 9)

12- 3- ابوبكر بن على عليه السلام

ابوبكر فرزند نهم حضرت على عليه السلام است. نامش عبداللَّه و مادرش ليلى بنت مسعود بود. او همراه كاروان كربلا به اين سرزمين آمد و در كنار اهل بيت امام حسين عليه السلام و يارانش به فداكارى و جان فشانى پرداخت و سرانجام در راه اهداف والاى مقتدايش به شهادت رسيد. (3) 140 مزار او داراى صحن، سالن كوچك و ضريح است كه در راه نجف به سوى بغداد واقع شده است. البته بايد گفت به احتمال قريب به يقين، ابوبكر بايد كنار ديگر شهيدان عاشورا در كربلا و پايين پاى مبارك امام حسين عليه السلام دفن شده باشد.

13- 3- زيد بن صوحان

زيد بن صوحان برادر صعصعة از ياران و اصحاب فداكار امام على عليه السلام بود كه در جنگ جمل شهيد شد. از امام صادق عليه السلام نقل است كه وقتى او در جنگ به زمين افتاد حضرت على عليه السلام بالاى سر او آمد و فرمود: «اى زيد خدايت رحمت كند، بسيار كم زحمت و بسيار ياور خوبى بودى». (4) 141 زيد در دوران خلافت خليفه سوم نزد معاويه به شام


1- . اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات، 198؛ كمونه حسينى، همان، 251.
2- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 112.
3- . ابو الفرج اصفهانى، مقاتل الطالبيين، 56.
4- . ميلانى، عتبات عاليات عراق، 60- 61.

ص: 56

تبعيد شد و خليفه نتوانست مخالفت هاى او را در كوفه تحمل كند زيرا وى جزو قاريان و ناراضيان كوفه بود كه عليه حاكم انتسابى خليفه، سعيد بن عاص، به شورش برخاسته بودند. (1) 142 مزار او در ثويه است.

14- 3- صعصعة بن صوحان

وى برادر زيد بن صوحان از ياران وفادار امام على عليه السلام بود كه در زمان معاويه از دنيا رفت و در ثويه خاك شد. (2) 143

15- 3- عمرو بن حمق خزاعى

عمرو بن حمق خزاعى از ياران رسول خدا صلى الله عليه و آله و امام على عليه السلام است. او به دستور معاويه به شهادت رسيد و در ثويه به خاك سپرده شد. عمروبن حمق از مخالفان سرسخت و جدى عثمان، خليفه سوم، بود كه در محاصره منزل خليفه نيز حضور داشت.

16- 3- سليم بن قيس هلالى

از ياران امام على عليه السلام و راوى اسرار آل محمد است. كتاب او نخستين منبع در تاريخ تشيع بود كه متأسفانه از بين رفته است. سليم بن قيس نيز در ثويه دفن است.

17- 3- نصر بن مزاحم المنقرى

نصر بن مزاحم المنقرى مؤلف كتاب وقعة الصفين است. او روايت هاى زيادى را از نواده هاى كسانى كه در جنگ صفين حضور داشتند نقل كرد و تأليف خود را بى نظير و


1- . بلاذرى، انساب الاشراف، 5/ 40؛ طبرى، تاريخ الطبرى، 3/ 365.
2- . كمونه حسينى، همان، 255.

ص: 57

منحصر به فرد ساخت به گونه اى كه كتاب او تنها تأليف درباره جنگ صفين است. وى سرانجام در 218 ق از دنيا رفت و در ثويه به خاك سپرده شد.

از ساير افرادى كه در ثويه دفن هستند مى توان به اين افراد اشاره كرد:

ابو موسى اشعرى، زياد بن ابيه، مغيرة بن شعبه، داود بن حسن مثنى، حسن مكفوف. (1) 144

ح- مقبره عالمان و بزرگان دين

اشاره

از دير باز به سبب فضيلت اين مكان مقدس و اميد به شفاعت و نجات از عذاب و سختى هاى روز حشر، بسيارى از سادات، عالمان، انديشمندان و رجال سياسى وصيت مى كردند كه در كنار مرقد مطهر امام على عليه السلام و يا وادى السلام دفن شوند. برخى از به خاك سپرده شده ها در اين مكان مقدس عبارت اند از:

1- شيخ طوسى (385 ق- 460 ق)

اين آستان كنار باب الطوسى حرم مطهر و در «شارع الطوسى» قرار دارد. اين جا سكونت گاه شيخ الطائفه ابوجعفر محمد بن حسن طوسى بود كه در سال هاى 448 ق تا 460 ق، يعنى به هنگام هجرتش به نجف، ساخت و در آن جا مى زيست. او پيش از آن در بغداد اقامت داشت و از محضر شيخ مفيد و سيد مرتضى بهره مى برد. و پس از وفات سيد مرتضى به مرجعيت شيعه رسيد. شيخ طوسى وصيت كرد كه از اين مكان به عنوان مسجد استفاده كنند و خود او را نيز، پس از مرگ، در آن جا به خاك بسپارند. در عصر شاه عباس ساختمان اين آستان به همت شيخ بهايى از نو برپا شد. در 1298 ق نيز سيد حسين نوه سيد مهدى بحر العلوم بناى فرسوده آن را از نو ساخت. قسمت شرقى آستان در 1369 ق به هنگام احداث فلكه اطراف صحن تخريب شد كه باقى مانده آن بنا هم چنان هست و گنبدى به رنگ سبز دارد. (2) 145 شيخ طوسى تاليف فراوانى در علم هاى گوناگون اسلامى از


1- . حجت بلاغى، تاريخ نجف اشرف وحيره، تهران، مظاهرى، 1328 ش، 168.
2- . اديب الملك، همان، 198؛ دايرة المعارف تشيع، 1/ 102.

ص: 58

خود برجاى گذاشته است. نقش او در توسعه و رونق حوزه علميه در نجف برهمگان روشن است. (1) 146 (تصوير شماره 10)

2- علامه حلّى (647 ق- 726 ق)

حسن بن يوسف بن مطهر حلى، از عالمان بزرگ قرن هفتم هجرى، در حجره اى ميان ايوان طلاى صحن مرقد امام على عليه السلام به خاك سپرده شده است. هنگام ورود به داخل رواق مقدس، قبر او در سمت راست به چشم مى خورد. علامه حلى، بيش از صد جلد كتاب در فقه، اصول و ساير علم ها تأليف كرد. شيعه شدن سلطان محمد خدابنده، از ايلخانان مغول، به سبب زحمت و تلاش هاى اوست. (2) 147

3- ابن طاووس (589- 664 ق)

رضى الدين على بن موسى مشهور به ابن طاووس، از عالمان و محدثان شيعى بود و تأليف مشهور اللهوف على قتلى الطفوف از اوست. جنازه او را پس از فوت به نجف آوردند و در جوار امام على عليه السلام به خاك سپردند. (3) 148

4- مقدس اردبيلى (1249 ق- 1350 ق)

احمد بن محمد اردبيلى از عالمان قرن دهم هجرى است كه در 993 ق وفات يافت و در ايوان حرم امام على عليه السلام داخل اتاقى در كنار مناره جنوبى دفن شد. (4) 149 به هنگام ورود به داخل رواق، قبر مقدس اردبيلى در سمت چپ ديده مى شود.

5- شيخ محمد حسن صاحب جواهر (ت 1200 ق)

محله عماره محل دفن يكى از بزرگ ترين و معروف ترين فقيهان شيعه معاصر،


1- . بنگريد: حسين الامين، اعيان الشيعه، 9/ 159؛ جعفر الخليلى، همان، 7/ 24- 28.
2- . حسن الامين، همان، 5/ 396.
3- . جعفر الخليلى، همان، 6/ 154.
4- . حسن الامين، همان، 3/ 80.

ص: 59

يعنى صاحب جواهر است كه اثر بزرگ فقهى جواهر الكلام از اوست. آستان او ساختمان مجلل با گنبد بزرگ كاشى كارى شده است و در كنار آن مسجد صاحب جواهر ديده مى شود. (1) 150

6- سيد محمدمهدى بحرالعلوم (1155 ق- 1212 ق)

آرامگاه سيد محمدمهدى طباطبايى، معروف به بحرالعلوم، و فرزندان او كنار آستان شيخ طوسى قرار دارد. در حال حاضر اين آستان داراى گنبد و عمارت بسيار زيبا و كاشى كارى شده است كه در اواخر قرن چهاردهم ساخته شده است. (2) 151 علامه بحرالعلوم علاوه بر كارهاى علمى، به ويژه تعيين ميقات هاى احرام و حدود منى و عرفات، اقدام زيادى در عمران و آبادانى مرقد مطهر انجام داد. (3) 152

7- شيخ مرتضى انصارى (1214 ق- 1281 ق)

شيخ مرتضى انصارى دزفولى مرجع بزرگ شيعه و شاگرد صاحب جواهر در 1281 ق در نجف از دنيا رفت و در دالان باب القبلة در سمت جنوبى صحن مطهر به خاك سپرده شد. (4) 153

8- ملا احمد نراقى (1185 ق- 1245 ق)

ملا احمد نراقى فرزند مهدى، از مراجع شيعه در ابتداى عصر قاجار و استاد شيخ مرتضى بود. او در 1245 ق در نراق از دنيا رفت و در نجف دفن شد. ملا احمد را در صحن مطهر، نزديك ايوان بزرگى كه در ضلع شمالى حرم واقع است، كنار پدرش به خاك سپردند. وى داراى آثار زيادى از جمله معراج السعادة است. (5) 154


1- . اديب الملك، همان، 198.
2- . پيشين، همان جا، 198.
3- . حسين الامين، همان، 10/ 158؛ دايرة المعارف تشيع، 1/ 97.
4- . حسن الامين، همان، 10/ 117.
5- . آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، 1/ 91.

ص: 60

9- ميرزاى شيرازى (1230 ق- 1312 ق)

سيد محمد حسن فرزند ميرزا محمود، شاگرد شيخ مرتضى انصارى، مرجع تقليد شيعه و صاحب فتواى معروف تحريم تنباكو است. وى در 1312 ق در سامراء از دنيا رفت و در مجاورت صحن مطهر امام على عليه السلام در مدرسه اى بيرون از صحن مطهر، قسمت شرقى باب طوسى دفن شد. (1) 155

10- ميرزا حسين نورى (1254 ق- 1320 ق)

وى از شاگردان ميرزاى شيرازى و شيخ مرتضى انصارى و صاحب تأليف معروف مستدرك الوسايل است كه در 1320 ق وفات يافت. قبر او در صحن امام، در سومين ايوان شرقى باب القبله، واقع است.

11- سيد اسداللَّه شفتى (ف 1265 ق)

فرزند محمد باقر شفتى و از عالمان بزرگ اصفهان و شاگرد صاحب جواهر است كه در 1290 ق به هنگام سفر به عتبات، در كرند از دنيا رفت. بدن او را به نجف انتقال دادند و در صحن امام، در اولين مقبره شرقى باب القبله، به خاك سپردند. (2) 156

12- شيخ عباس قمى (ف 1359)

شيخ عباس محدث قمى، صاحب كتاب هاى مشهور مفاتيح الجنان و منتهى الآمال و از شاگردان ميرزا حسين نورى است. وفات او در 1359 ق اتفاق افتاد و در صحن مطهر امام، در سومين ايوان شرقى باب القبله، كنار ميرزا حسين نورى دفن شد.

13- علامه نائينى (ف 1355 ق)

ميرزا محمد حسين نائينى در 1355 ق در نجف وفات يافت و در صحن، در


1- . حسن الامين، همان، 5/ 304.
2- . همان، 3/ 287.

ص: 61

پنجمين مقبره جنوبى درب بازار، به خاك سپرده شد. (1) 157 وى عالم و مرجع شيعه و شاگرد ميرزاى شيرازى بود و در جريان انقلاب مشروطيت از انديشمندان و متفكران سياسى معاصر به شمار مى رفت كه هدايت فكرى و عملى انقلاب مشروطه را تا پيروزى آن، همراه آخوند خراسانى، بر عهده داشت. كتاب تنزيه الامه و تنبيه المله وى حاوى انديشه هاى سياسى او درباره مشروطيت است.

14- سيد ابوالحسن اصفهانى (1284 ق- 1365 ق)

سيد ابوالحسن اصفهانى از مراجع بزرگ شيعه و از شاگردان سيد محمد باقر درچه اى و آخوند كاشى است. او در 1365 ق فوت كرد و در درگاه ورودى دروازه شرقى صحن مطهر دفن شد. (2) 158

15- شيخ محمد حسين كمپانى (1296 ق- 1361 ق)

شيخ محمد حسين فرزند حاج محمد حسن اصفهانى، معروف به كمپانى، در 1361 ق از دنيا رفت و در ايوان حرم در اطاق كوچكى، بين مناره شمالى و مقبره علامه حلى، به خاك سپرده شد. كمپانى داراى تأليفات بسيار در فقه و اصول و شاگرد آخوند خراسانى بود.

16- شيخ جعفر تسترى (1230 ق- 1303 ق)

شيخ جعفر شوشترى يا تسترى در 1302 ق از دنيا رفت. قبر او، پشت ساختمان حرم در راهروى سرپوشيده، در اولين حجره سمت راست قرار دارد. شوشترى شاگرد صاحب جواهر و از رجال شناسان معاصر بود و تاليف او درباره رجال شهرت فراوانى دارد. (3) 159

17- آخوند خراسانى (1255 ق- 1329 ق)

شيخ محمد كاظم خراسانى مشهور به آخوند خراسانى عالم معاصر از شاگردان


1- . همان، 6/ 54.
2- . پيشين، 2/ 331.
3- . حسن الامين، همان، 4/ 95.

ص: 62

شيخ مرتضى انصارى و ميرزاى شيرازى است. او تأليف گران قدر و مشهورى با عنوان كفاية الاصول دارد كه امروزه متن درسى حوزه هاى علميه است و فرزندان او به همين سبب فاميل كفايى را برگزيده اند. آخوند خراسانى از رهبران مذهبى و فكرى مشروطيت در نجف اشرف بود و همراه علامه نائينى به حمايت از مشروطيت در ايران مى پرداخت.

وى در 1329 ق وفات يافت در راهروى ورودى صحن مطهر از سمت شرق در مقبره جنوبى آن به خاك سپرده شد. (1) 160

18- سيد محمد كاظم يزدى (1247 ق- 1328 ق)

سيد محمد كاظم طباطبايى، مشهور به يزدى، شاگرد ميرزاى شيرازى و صاحب كتاب معروف عروة الوثقى است. وفات او در 1337 ق اتفاق افتاد و او را در صحن مطهر در مقبره بزرگى واقع در دومين ايوان غربى باب طوسى دفن كردند. يزدى از هم فكران شيخ فضل اللَّه نورى و از طرف داران تفكر مشروطه مشروعه بود. (2) 161

19- شيخ محمّد جعفر كاشف الغطاء (ف 1227 ق)

در محله عِماره، قبر يكى از فقيهان و بزرگان عرصه علم و سياست، شيخ جعفر مشهور به كاشف الغطاء، قرار دارد كه يكى از شاگردان و مريدان او به نام شيخ اكبر اين مقبره را بنا كرد و خود نيز بعدها در همان جا دفن شد. مدرسة المعتمد مشهور به مدرسه كاشف الغطاء از بناهاى باقى مانده اوست.

20- سيد ابوالقاسم خويى (1317 ق- 1413 ق)

قبر سيد ابوالقاسم خويى در صحن مطهر، ضلع شرقى، ورودى مسجد الخضراء واقع است. سيد ابوالقاسم خويى از عالمان و مراجع تقليد معاصر، شاگرد محمد حسين كمپانى و علامه نائينى بود. وى مدتى رييس حوزه علميه نجف بود و براى گسترش حوزه ها و مدرسه هاى علمى در نقاط مختلف كشورهاى اسلامى تلاش زيادى كرد.


1- . پيشين، 9/ 5.
2- . پيشين، 10/ 43.

ص: 63

از ديگر عالمان دفن شده در نجف اشرف:

21- فخر الدين طريحى، صاحب كتاب مجمع البحرين، لغت شناس و اديب معاصر كه در 1075 ق فوت كرد و در محله براق دفن شد.

22- محمد مهدى قزوينى عالم معاصر (1300 ق). قبر وى روبه روى مقبره شيخ محمد حسن صاحب جواهر است.

23- مقداد بن عبداللَّه حلى، صاحب العرفان فى فقه القرآن، (741 ق).

24- عبدالعال كركى، معروف به محقق ثانى و شهيد ثالث در عهد سلطان طهماسب اول صفوى.

25- سيد اسماعيل بهبهانى تهرانى.

26- سيد مصطفى خمينى (1356 ش) فرزند حضرت امام. قبر او در ايوان حرم مطهر واقع است.

27- سيد محمد باقر صدر كه در وادى السلام دفن است.

28- ميرزا احمد مجتهد تبريزى، مقابل مقبره شيخ طوسى با گنبدى سبزرنگ.

29- علامه محمد بن هلال صابى ملقب به غرس النعمه (664 ه ق).

30- جمال الدين محمد بن طاووس، برادر ابن طاووس مشهور (63 ق).

31- عبدالكريم بن طاووس، برادر ابن طاووس (693 ق). او تأليفى در باب نجف با عنوان فرحة الغرى دارد.

32- مير محمد حسين، امام جمعه اصفهان در عصر قاجار.

33- حاجى محمد مهدى، امام جمعه اصفهان در دوره قاجار.

34- حاجى محمد ابراهيم قزوينى.

35- شيخ احمد جزايرى، صاحب آيات الاحكام (1251 ق).

36- آقا محمد باقر بن محمد باقر هزار جريبى (1205 ق).

37- ميرزا فتح اللَّه حسينى ابوالمظفر (1206 ق).

38- على نقى كمره اى فراهانى (1060 ق).

39- عبدالرزاق كاشانى (1246 ق).

ص: 64

40- سيد رضا خان الهى كرمانى (1100 ق).

41- ملا محمد مهدى نراقى.

42- شرابيانى.

43- سيد محمد سعيد حبوبى، از شاعران معاصر.

ط- مزار حاكمان و دولت مردان

1- آل بويه

اشاره

آل بويه از خاندان شيعى و دوست دار اهل بيت بودند كه تلاش قابل ستايشى در احياء، بازسازى و توسعه مكان هاى مقدس به عمل آوردند. بسيارى از اين خاندان در جوار امامان خود از جمله امام حسين عليه السلام و امام على عليه السلام دفن شده اند. از قبر اين پادشاهان بين قرن چهارم تا دوازدهم هجرى آثارى برجاى بود ولى اكنون اثرى از آن ها نيست.

البته در 1316 ق، در كف سازى حياط صحن و حرم برخى از سنگ هاى قبر آنان كشف شد:

1- 1- عضدالدوله ديلمى

وى در 373 ق در بغداد از دنيا رفت و در همان شهر به خاك سپرده شد. چندى بعد او را به نجف اشرف منتقل كردند (1) 162 و در قسمت پايين پاى مبارك امام على عليه السلام به خاك سپردند. براساس وصيت ديلمى، برروى سنگ قبرش چنين نوشته شده است:

«اين قبر عضدالدوله است. دوست دارم تا در كنار اين امام معصوم به خاك سپرده شوم به اين اميد كه در روزى كه هركس هر كارى كرده بر او نمايان مى شود من در امان باشم و صلواته على محمد و عترته الطيبين». (2) 163 علامه هبة الدين شهرستانى اين سنگ قبر را در 1315 ق ديده و توصيف كرده است. (3) 164


1- . ابن جوزى، المنتظم، 7/ 117.
2- . آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، 1/ 235 به نقل از مجالس المؤمنين، 379؛ ابن كثير شافعى، البدايةوالنهايه، 11/ 301.
3- . پيشين به نقل از مجله الاعتدال، 5/ 250.

ص: 65

2- 1- شرف الدوله

وى فرزند عضدالدوله بود و در كنار پدرش در حرم دفن شد. تاريخ فوت او 379 ق است. (1) 165

3- 1- بهاء الدوله

بهاء الدوله از فرزندان عضدالدوله بود كه در 403 ق از دنيا رفت و در نجف به خاك سپرده شد. (2) 166

4- 1- بدرالدين حسنويه

از حاكمان همدان، دينور، بروجرد و نهاوند. وى از سوى عضد الدوله لقب ابوشجاع گرفت. حسنويه به سخاوت و بخشش به يتيمان و فقيران و نيز انجام كارهاى عمرانى و عام المنفعه مشهور است. (3) 167 او را در جوار مرقد امام على عليه السلام دفن كرده اند. (4) 168

5- 1- فخر الملك ابوغالب

وزير سلطان الدوله بويهى بود كه در 406 ق در اهواز وفات كرد و در نجف خاك شد.

6- 1- ابوالقاسم حسين بن على

وى وزير شرف الدوله بويهى بود كه در 418 ق از دنيا رفت. (5) 169

7- 1- شرف الدين انوشيروان بن خالد

از وزيران عصر آل بويه. فوت وى در 533 ق بوده است. (6) 170


1- . ابن جوزى، المنتظم، 7/ 236.
2- . آل محبوبه، همان جا.
3- . ابن جوزى، همان، 10/ 236.
4- . ابن جوزى، همان، 7/ 236.
5- . پيشين، 8/ 23.
6- . براى اطلاع بيشتر از ساير رجال سياسى عصر آل بويه كه در نجف دفن هستند ر. ك: جعفر الخليلى، موسوعة العتبات، 6/ 144 ونيز آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، 1/ 236- 248.

ص: 66

2- آل حمدان

آل حمدان از پادشاهان شيعى و از مجاهدان بزرگ قرن پنجم و ششم هجرى در شام هستند. نقش آن ها در نهضت مقاومت و مقابله با تجاوز نيروهاى بيزانس سرنوشت ساز بود. از معروف ترين پادشاهان آن سلسله مى توان سيف الدوله حمدانى و ناصرالدوله را نام برد. به گفته شيخ على آل كاشف الغطاء؛ آل حمدان مرده هاى خود را از شام، حلب، موصل و عراق به نجف انتقال مى دادند و در حرم دفن مى كردند. (1) 171

3- ايلخانان و تيموريان

ايلخانان مغول از دولت هاى مسلمان و شيعى حاكم در ايران هستند كه از 736 تا 813 ق در عراق حكومت مى كردند. برخى از دولت مردان ايلخانى، جلايرى و تيمورى در حرم مطهر دفن شده اند؛ اما مكان آن ها امروزه مشخص نيست. هبة الدين شهرستانى مى گويد كه در 1350 ق قبر تيمور لنگ، مؤسس سلسله تيموريان، را در كنار قبر شيخ طوسى در سرداب ديده است.

4- پادشاهان ورجال قاجاريه

برخى از پادشاهان و رجال قاجار در حرم و صحن مطهر به خاك سپرده شده اند ولى امروزه مكان آن ها مشخص نيست:

1- 4- آقا محمد خان قاجار. مؤسس سلسله قاجاريه كه در 1211 ق فوت كرد و در نجف اشرف، در قسمت شمالى رواق كه امروزه به حجره السلاطين معروف است، به خاك سپرده شد. ناصرالدين شاه قبر او را ديده و توصيف مى كند كه سنگ مرمر بزرگ و حجارى شده اى داشت. (2) 172 2- 4- ملك آرا: كيومرث ميرزا، ملقب به ملك آرا، فرزند فتحعلى شاه قاجار در 1288 ق از دنيا رفت و در حرم دفن شد.


1- . آل محبوبه، همان، 1/ 240.
2- . ناصرالدين شاه، سفر نامه ناصرالدين شاه به عتبات، 125.

ص: 67

نقشه؟؟؟

ص: 68

3- 4- سلطان محمد حسن خان قاجار. جنازه وى و حسينعلى خان را فتحعلى شاه شخصاً به نجف منتقل كرد و به خاك سپرد.

4- 4- آقاخان محلاتى. رهبر فرقه اسماعيليه در 1298 ق. (1) 173 5- 4- حسينعلى ميرزا. فرمانفرماى فارس و فرزندانش در كنار آقا محمد خان.

6- 4- خان باباخان سردار. حاكم كرمان در عصر قاجار.

7- 4- تاج الدوله. دختر ناصر الدين شاه.

8- 4- ميرزا ابوالحسن خان ايلچى. از سفيران ايران در دوره قاجار. (2) 174 9- 4- سليمان خان قاجار. از رجال و بزرگان قاجار.

10- 4- حسينعلى ميرزا. برادر فتحعلى شاه. (3) 175

ى- آثار تاريخى نجف

1- قصر خُوَرنق

اين قصر توسط نعمان بن امرؤالقيس، از پادشاهان لخم، براى اقامت يزدگرد يا بهرام در دو كيلومترى نجف ساخته شده است. خورنق بيشتر به سبب داستان سنمار معروف است زيرا وقتى كار ساختن قصر به پايان رسيد نعمان معمار آن، سنمار، را از بين برد تا كسى به راز اين بنا پى نبرد. در شعر عصر جاهلى عرب قصر خورنق يكى از عجايب سى گانه جهان شمرده مى شود (4) 176 كه ساخت آن شصت سال به طول انجاميده است.

در وجه تسميه خورنق گفته اند: «كلمه اى است ايرانى و از هو- ورنه: داراى بام يا


1- . آل محبوبه، همان، 1/ 247- 248.
2- . اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات، 197.
3- . ناصر الدين شاه، همان، 125.
4- . غلامحسين مصاحب، دايرة المعارف فارسى، 1/ 925.

ص: 69

خُورنه به معناى جاى سور و ضيافت گرفته شده است». (1) 177 برخى گفته اند كه از فارسى «كوورنه» به معناى ساختمان مسقف زيبا يا از خوردن گاه (محل خوردن و نوشيدن) است. و برخى هم گفته اند لغت عربى است و معناى آن مزرعه است. (2) 178 در اين جا كليسايى نيز توسط نعمان ساخته شده بود. (3) 179 قصر خورنق تا زمان فتح عراق توسط مسلمانان در اختيار دست نشانده هاى حكومت ساسانى بود. پس از آن دوران حاكمان مسلمان، يكى پس از ديگرى، در توسعه و ترميم آن كوشيدند.

در دوره بنى عباس، سفاح اين قصر را به ابراهيم بن سلمه، يكى از داعيان عباسى، به عنوان اقطاع واگذار كرد و او براى اين كاخ گنبد زيبايى ساخت. (4) 180 پس از دوران منصور، قصر خورنق رو به ويرانى رفت. تا چندى پيش برخى از پايه هاى آن قصر باقى بود اما امروزه اثرى از آن نيست.

2- قلعه نجف

نجف داراى قلعه اى مستحكم از عصر عثمانى ها بود كه حاج محمد حسين خان صدر اعظم اصفهانى ديوار آن را تجديد كرده و دو در نيز براى آن گذارده بود. (5) 181 يك سمت ديوار آن رو به مسجد كوفه با شش متر طول و سمت ديگر روبه وادى السلام با هفت متر طول بود. (6) 182 اين قلعه با آجر ساخته شده بود و در دوران عثمانى به عنوان سربازخانه از آن استفاده مى شد. قلعه نجف تا دوره قاجار كاملًا پابرجا بود و ناصرالدين شاه و ساير سفرنامه نويسان عصر قاجار آن را ديده و توصيف كرده اند. (7) 183 دروازه نجف


1- . همان جا.
2- . ياقوت حموى، معجم البلدان، 2/ 402- 403.
3- . بلاذرى، فتوح البلدان، 404.
4- . ژان اوتر، سفرنامه ژان اوتر، 68.
5- . عضد الملك، سفرنامه عضد الملك به عتبات، 153؛ سيف الدوله، سفرنامه سيف الدوله به مكه، 242.
6- . اديب الملك، همان، 193.
7- . پيشين، همان جا؛ ناصرالدين شاه، همان، 124؛ اردلان، سفرنامه فخرالملك اردلان به عتبات، 49.

ص: 70

در كنار ديوار قلعه قرار داشت و اطراف آن را بازارها تشكيل مى دادند. يكى از راه هاى ورودى صحن نيز از همين قلعه باز مى شد. (1) 184 به علت توسعه اطراف صحن، اين قلعه تخريب شده و اثرى از آن نيست.

3- صفه صافى صفا

در منتهى اليه مغرب شهر نجف مرقد و مقام بزرگى قرار دارد كه به صفه صفا معروف است. اين صفه دو طبقه بود و حدود دويست متر بادروازه شهر فاصله داشت. از بالاى آن تمامى صحراهاى اطراف و فرات ديده مى شد. گويند در اين صفه قبر يكى از پادشاهان يمن قرار داشت (2) 185 و به همين سبب آن را صافى صفاى يمانى خوانده اند. مرقد اين پادشاه در زيرزمين و طبقه هم كف قرار دارد. صافى صفا در جوار مقام امام سجاد عليه السلام واقع شده و هم چنان پا برجاست.

4- تكيه بكتاشيه

دركنار صحن مطهر، تكيه اى توسط عثمانى ها ساخته شد كه به فرقه بكتاشيه (3) 186 تعلق داشت و شيخ ها و پيروان اين فرقه در آن جا ساكن مى شدند. بناى تكيه مستحكم و با سنگ هاى بزرگ ساخته شده كه به سمت شمال غربى، ايوان دوم حرم، باز مى شد. اين تكيه زمين هاى وقفى زيادى دارد كه در اجاره كشاورزان است. (4) 187 تكيه بكتاشيه را براى توسعه حرم تخريب كرده اند. (5) 188

5- مقبره ذى الكفل


1- . پيشين، همان جا.
2- . اديب الملك، همان، 193.
3- . بكتاشيه از فرقه هاى متصوفه شيعه هستند كه به سيد محمد رضوى، از فرزندان امام رضا عليه السلام و به قولى ازفرزندان امام كاظم عليه السلام نسب مى برند. وى از خراسان به شام رفت و به تبليغ پرداخت.
4- . آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، 1/ 91.
5- دكتر اصغر قائدان، عتبات عاليات عراق، 1جلد، نشر مشعر - تهران، چاپ: 4، 1387.

ص: 71

در 40 كيلومترى جاده نجف- حله، در كنار فرات، در يك آبادى به نام «ذى الكفل» پيامبر بنى اسرائيل دفن شده است. اين پيامبر چون كفيل يهوديان بود او را ذى الكفل مى خواندند. در اين آبادى قلعه آجرى كوچكى است و قبر ذى الكفل داخل آن قرار دارد. يهوديان در قرن گذشته در آن منطقه بناهايى ساخته اند، ساكنان آن ناحيه كه يهودى و عرب بودند، بعدها همه به فلسطين رفتند. هرساله زائران يهود از نقاط مختلف به اين جا مى آمدند و يك ماه در آن جا ساكن مى شدند. (1) 189 در پشت اين مقبره مسجدى است كه گفته مى شود چهار نفر از حواريان در آن جا به خاك سپرده شده اند و قبر دختر ذى الكفل هم آن جا واقع است. (2) 190

6- برج نمرود

در كنار شط، بالاتر از آبادى ذى الكفل، تپه اى قرار دارد كه بر فراز آن برجى از آجر ساخته شده و داراى سرداب و زيرزمين است. گويند حضرت ابراهيم عليه السلام را از اين محل به آتش انداخته اند. (3) 191 اين برج و تپه از آثار شهر باستانى بابل است و با وجود تخريب و فرسودگى هم چنان استوار مانده است.


1- . سيف الدوله، سفرنامه سيف الدوله به مكه، 235؛ ناصرالدين شاه، همان، 122.
2- . اديب الملك، همان، 201.
3- . سيف الدوله، همان، 235.

ص: 72

ص: 73

فصل دوم: كوفه

اشاره

ص: 74

ص: 75

الف- موقعيت جغرافيايى وتاريخى كوفه

اشاره

كوفه پايتخت دوران خلافت امام على عليه السلام در هشت كيلومترى شرق نجف اشرف بركرانه رود فرات قرار دارد. اين سرزمين 22 متر از سطح دريا ارتفاع دارد و در شرق آن رود فرات، در غرب آن صحرا، در جنوب غربى آن شهر باستانى حيره (شش كيلومترى آن) و در شمال شرقى آن ذى الكفل واقع شده است. به سبب همين نزديكى به فرات، كه در سه كيلومترى شرق آن قرار دارد، و نيز جارى بودن يكى از شاخه هاى فرات در شرق آن، (1) 192 زمين هاى اطراف شهر حاصل خيز است و به گفته اصطخرى «به همين سبب آب و هواى كوفه از بصره خوش تر است». (2) 193 در شش كيلومترى كوفه، شهر باستانى حيره قرار دارد كه در فصل هاى پيشين در مورد سابقه تاريخى آن سخن گفتيم.

به هنگام هجوم سپاه اسلام به ايران و تسخير مدائن، اين شهر آب و هواى مطلوبى براى حضور دائمى نيروهاى جنگ جو و غازيان نداشت وچون فتح ساير قسمت هاى ايران وابسته به ماندگارى نيروى نظامى يا ايجاد اردوگاهى براى حضور مستمر نيروهاى جنگ جو بود خليفه دوم دستور داد تا سرزمينى مناسب پيدا كنند و سلمان فارسى محل


1- . اصطخرى، المسالك والممالك، 83؛ ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمد على موحد، 1/ 270.
2- . ياقوت حموى، معجم البلدان 4/ 490.

ص: 76

كوفه را براى اين منظور انتخاب كرد. (1) 194 در آن هنگام كوفه را به سبب وجود ريگ زارى از شن سرخ «سهله» مى گفتند. سعد بن ابى وقاص كه اين مكان را براى ايجاد اردوگاه مناسب ديد، به احداث آن اقدام كرد. (2) 195 در سال انتخاب اين منطقه به عنوان اردوگاه اختلاف نظر وجود دارد. تاريخ آن را از پانزدهم تا هجدهم هجرى گفته اند، امّا اتفاق منابع تاريخى برهفدهم هجرى است. (3) 196 جايى كه بعدها در آن شهر كوفه ساخته شد، ريگ زار و صحراى شن بود و به نظر مى رسد تا قبل از اسلام منطقه مسكونى نبود. اما با استناد به برخى از روايت هاى ايرانى، اين جا شهرى بود كه هوشنگ پيشدادى، از پادشاهان افسانه اى ايران باستان، آن را ساخت و سعد آن جا را تجديد بنا كرد. (4) 197 آن چه كه روشن است در اين مكان به هنگام حكومت ساسانيان قلعه و دژ وجود داشت و بدان سبب آن را قبل از اسلام «سورستان» مى ناميدند و سور در فارسى به معناى ديوار و حصار است. (5) 198 به هر حال، سعد بن ابى وقاص اين مكان را محل تمركز و تجمع سپاهيان اسلام قرار داد. هدف اصلى از هم زمانى ساخت كوفه و بصره اين بود كه در جانب غربى شط فرات اردوگاهى ثابت براى سپاهيان باشد. (6) 199 ابتدا مسجد بزرگى در آن ساختند سپس بازارها و خانه ها در كنار آن بنا كردند و كم كم اين منطقه به شهر بزرگى تبديل شد و محله هايى در آن ايجاد شد كه هريك به قبيله اى خاص اختصاص داشت. (7) 200 براى شهر كوفه حاكمانى از سوى خليفه تعيين مى شد كه نخستين آن سعد بن ابى وقاص، فاتح ايران، بود. پس از آن، خليفه، عمار بن ياسر و چندى بعد ابوموسى اشعرى را والى اين شهر كرد تا اين كه در 36 ق، پس از جنگ جمل و شكست سپاه ناكثين، امام على عليه السلام پايتخت را از مدينه به كوفه انتقال داد و از آن پس، مركز خلافت اسلامى حدود


1- . طبرى، تاريخ الطبرى 3/ 145؛ ابن خلدون، العبر، 1/ 535.
2- . بلاذرى، فتوح البلدان، 38؛ طبرى، همان، 14؛ ياقوت حموى، همان، 4/ 491.
3- . مقدسى، احسن التقاسيم فى معرفة الاقاليم، 161.
4- . مصاحب، دايرة المعارف فارسى، 2/ 2358؛ ژان اوتر، سفرنامه ژان اوتر، 255.
5- . ياقوت حموى، همان، 4/ 490؛ بلاذرى، همان، 388.
6- . لسترنج، جغرافياى تاريخى سرزمين هاى خلافت شرقى، 81.
7- . طبرى، همان، 3/ 148، 149؛ ياقوت حموى، همان، 4/ 491.

ص: 77

پنج سال به اين شهر منتقل شد. كوفه پس از صلح امام حسن، براى هميشه از پايتختى افتاد.

ولى موقعيت استراتژيكى خويش را به سبب حضور نيروهاى جنگ جو حفظ كرد و در ميان شهرهاى عراق هم چنان به عنوان مركزيتى در برابر شام قرار داشت و آبستن حوادث زيادى شد. ياران و صحابه امام على عليه السلام نداى حق طلبانه خويش را از اين شهر به گوش دمشق و معاويه رساندند. كسانى چون حجر بن عدى، ميثم تمار، كميل بن زياد، عمروبن حمق خزاعى و ... تا پاى جان در دفاع از على عليه السلام و اهل بيت ايستادند. امروزه مزار باشكوه برخى از آنان حاكى از آن ايثارها و جان فشانى ها است.

با اين حال، كوفه در تاريخ خويش كارنامه اى درخشان برجاى نگذاشته است، مزاج رنگانگ مردم اين شهر، عهدشكنى ها و پيمان شكنى هاى آنان در دوره هاى متعدد، سست عنصرى و جهالت آن ها، كه در عصر امام على عليه السلام باعث ظهور جريان انحرافى خوارج و نيز واگذارى خلافت به بنى اميه شد، مدعاى اين سخن است. و بالاتر از آن، دعوت نامه هاى فراوان مردم اين شهر و سپس بى وفايى به عهد خود به هنگام قيام امام حسين عليه السلام و عدم حمايت جدى از نماينده ايشان، مسلم بن عقيل، و سرانجام اهل بيت رسول اللَّه، چهره اى نه چندان مطلوب از اين سرزمين و مردم آن ترسيم كرده است.

با وجود اين، برخى از شيعيان و دوست داران اهل بيت در اين شهر كوشيدند تا وفادارى خود را به آرمان هايشان نشان دهند. توابين افرادى بودند كه خود براى امام حسين عليه السلام نامه نوشتند و او را به كوفه دعوت كردند ولى نتوانستند به او بپيوندند و در كربلا حضور يابند.

لذا در سال 65 ق در يك قيام، جان خود را با خداى خويش معامله كردند و براى قبولى توبه خود از اين كوتاهى بزرگ، آن را با خون خود مُهر كردند. يك سال بعد، مختار ابن ابى عبيدة ثقفى، كه يكى از هدف هاى قيام خود را گرفتن انتقام خون شهيدان كربلا اعلام كرده بود، كوفه را تسخير كرد. مردم اين شهر و دوست داران اهل بيت جوان مردانه در كنار او ايستادند. بيشتر آنان از موالى و يا عجم بودند و بيست هزار تن از آنان در سپاه مختار حضور يافتند. گفته اند كه در سپاه او كسى جز به فارسى صحبت نمى كرد. مختار موفق شد با تلاش ابراهيم بن مالك اشتر، فرمانده سپاهش، سپاه عبيداللَّه بن زياد را در نزديكى كوفه شكست دهد و همه مسببان و

ص: 78

عاملان شهادت امام حسين عليه السلام و اهل بيت او را به قتل برساند؛ اگرچه يك سال بعد، با شكست مختار، مصعب بن زبير، انتقام سختى از مردم كوفه گرفت و بسيارى را قتل عام كرد.

در آغاز دعوت عباسى، كوفه يكى از مراكز استراتژيك و مهم دعوت بود و سفاح، نخستين خليفه عباسى، مدت كوتاهى در آن جا اقامت گزيد تا اين كه شهر هاشميه را به عنوان پايتخت خلافت اسلامى انتخاب كرد. از آن به بعد كوفه اهميت خود را از دست داد و تنها در ابتداى اين دوران به سبب آشكار شدن قبر مطهر امام على عليه السلام در پشت شهر، رونق گذشته خود را بازيافت و به سبب توجه حاكمان و پادشاهان شيعى يا برخى از خليفه ها به مرقد امام على عليه السلام، به كوفه نيز توجه خاصى شد و اين شهر نيز همانند ساير شهرهاى عراق محل حضور، سكونت و زيارت شيعيان گرديد. امروزه، كوفه شهرى نسبتاً آباد است و موقعيت تجارى و اقتصادى قابل توجهى دارد. محصولات اين شهر عبارت است از خرما، برنج، گندم و جو.

وجه تسميه

در وجه تسميه كوفه چند قول وجود دارد: يكى آن كه «كوفه به معناى جايى است كه در آن ريگ و شن باشد». (1) 201 مقدسى مى گويد: «هرشن كه باريگ آميخته بود كوفه است نمى بينى كه زمين آن چنين است». (2) 202 ديگر آن كه «نام سرزمين بابل از سواد عراق است و از آن رو كوفه ناميده اند كه به صورت دايره است يا تپه شنى دايره». (3) 203 ونيز چون سعد بن ابى وقاص، پس از فتح قادسيه و استقرار در انبار، سپاه مسلمانان را براى رهايى از بدى آب و هوا و موجودات آزار دهنده آن به سوى اين سرزمين


1- . همو، احسن التقاسيم فى معرفة الاقاليم، 161.
2- . طبرى، همان، 3/ 145.
3- . ياقوت حموى، همان، 4/ 489- 490.

ص: 79

هدايت كرد و به آنان گفت: «تكوفوا فى هذا الموضع»؛ يعنى در اين مكان جمع شويد، از ريشه كاف و تكوف است». (1) 204 برخى نيز گفته اند: «به سبب وجود كوه كوچكى در آن جا، كه به كوفان معروف است، اين منطقه را كوفه ناميده اند». (2) 205

فضيلت كوفه

براى كوفه از قول امامان معصوم فضيلت هاى فراوانى نقل كرده اند:

ابن قولويه از امام باقر عليه السلام نقل مى كند كه كسى از ايشان پرسيد: كدام سرزمين پس از حرم خدا و رسولش افضل است؟ پاسخ فرمود: «كوفه كه زكيه و طاهره است، در آن قبور پيامبران و اوصياء صادقين است. در آن جا مسجد سهله است كه خداوند هيچ پيامبرى را نفرستاد مگر آن كه در آن جا نمازگزارد و در آن عدل خداوند آشكار و استوار شده است. آن جا مكان فرود پيامبران، اوصياء و صالحين است». (3) 206 و نيز از امام صادق عليه السلام نقل شده است: «كوفه حرم خدا و حرم رسول صلى الله عليه و آله و حرم على بن ابى طالب عليه السلام است، نماز در آن برابر است با صد ركعت نماز در جاهاى ديگر». (4) 207 از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل است: «خداوند متعال چهار شهر برگزيد، سپس فرمود والتين والزيتون وطور سينين وهذا البلد الامين، التين، مدينه؛ زيتون، بيت المقدس؛ طورسينين، كوفه؛ هذا البلد الامين، مكه است». (5) 208 امام صادق عليه السلام فرموده است: «كوفه باغى از باغ هاى بهشت است». (6) 209


1- . بكرى، معجم ما استعجم، 1141؛ طبرى، همان، 3/ 146.
2- . ياقوت حموى، همان جا.
3- . ابن قولويه، كامل الزيارات، 23؛ شيخ مفيد، المزار، 18.
4- . ابن قولويه، همان جا؛ شيخ مفيد، همان، 19.
5- . شيخ صدوق، خصال، 1/ 212.
6- . مجلسى، بحار الانوار، 100/ 405.

ص: 80

ب- آثار اسلامى و اماكن كوفه

1- مسجد كوفه

اشاره

يكى از آثار مهم و زيارتى كوفه، مسجد تاريخى اين شهراست. اين مسجد شايد نخستين بنايى باشد كه به هنگام احداث شهر برپاكردند، زيرا وقتى سعد بن ابى وقاص اين منطقه را براى استقرار دائم سپاهيان و غازيان در نظر گرفت، نخستين اقدام او بناى مسجدى براى عبادت مردم بود. آنان ابتدا نقشه مفصل و جامعى براى بناى مسجد كشيدند و بر آن اساس مسجد را، كه محور و مركز اصلى شهر بود، ساختند. محدوده مسجد را با تيراندازى يك تيرانداز تعيين كردند كه در چهار سمت تير انداخت. (1) 210 دليل اين كار آن بود كه مى خواستند مساحت بسيار زيادى را به مسجد اختصاص دهند به گونه اى كه همه جنگ جويان و ساكنان اين منطقه، كه به چهل هزار نفر مى رسيد، براى نماز در آن جا حضور يابند. (2) 211 اين مسجد به صورت مربع با ديوارهاى كوتاه ساخته شد كه بخش عمده اى از آن سقف نداشت. از ابتداى بنا تا سال 41 هجرى، كه زياد بن ابيه حاكم عراق به توسعه و تجديد بناى آن پرداخت، تغييرى در مسجد ايجاد نشد. در اين دوران، ديوارهاى مسجد مستحكم تر و مرتفع تر شد و مقدارى هم بر وسعت آن افزودند، مقصوره و محرابى براى آن ساختند و كف آن را باريگ پوشاندند. (3) 212 در قرن ششم، كه ابن جبير كوفه را ديده، آن را مخروبه اى توصيف مى كند كه فقط جامع آن از خرابى مصون مانده است. (4) 213 ابن بطوطه نيز آن را در قرن هشتم ديده ومسجد را چنين توصيف كرده است: «سقف مسجد برستون هايى از سنگ تراشيده شده استوار است و قطعات سنگ با سُرب به يك ديگر پيوسته است». (5) 214


1- . طبرى، تاريخ الطبرى، 3/ 148؛ فتوح البلدان، 388.
2- . ياقوت حموى، همان، 4/ 489.
3- . جعفر الخليلى، موسوعة عتبات المقدسه، قسم الكوفه، 16.
4- . ابن جبير، سفرنامه، 258.
5- . ابن بطوطه، سفرنامه، 1/ 268.

ص: 81

در دوره هاى مختلف، همواره، تعميرات و بازسازى هايى در اين مسجد انجام گرفت و اندكى نيز بر مساحت آن افزوده شد. بناى فعلى مسجد مساحتى بالغ برچهل هزار مترمربع است كه ضلع هاى آن به ترتيب 110- 116- 109 و 116 متر طول دارد و در سه طرف مسجد حجره هايى براى زائران ساخته شده است. ساختمان مسجد شمالى- جنوبى است و حدود 21 درجه به سمت قبله، يعنى به سوى غرب، انحراف دارد. (تصوير شماره 13)

1- 1- درهاى مسجد

از هنگام بناى مسجد، درهاى متعددى براى آن ساخته اند:

1) باب السدّه. امام على عليه السلام از آن در وارد مسجد مى شد.

2) باب كِنْده. در سمت غرب.

3) باب الانماط. به محاذات باب الفيل.

4) باب الفيل يا باب الثعبان. در سمت شمال، كه امروزه تنها درى است كه از آن دوران مانده است. (1) 215 در كنار باب الفيل مناره مسجد قرار دارد كه ساخته حاج قاسم تاجر سمنانى است.

5) باب الرحمه

2- 1- محراب و مقام هاى مسجد كوفه
1- 2- 1- محراب اميرالمؤمنين عليه السلام:

محراب مسجد كوفه، همان جا كه به روايتى شمشير جهل برفرق كامل ترين انسان تاريخ فرود آمد، موقعيتى خاص در داخل مسجد دارد. كسانى كه وارد اين مسجد مى شوند قبل از هرچيز، به جستجوى مكان عبادت و شهادت امام برمى آيند. اين محراب در كنار شش محراب ديگر در داخل مسجد مورد


1- . همان، 200- 201.

ص: 82

توجه زائران است. محراب امير المؤمنين، كه آن را اخيراً بازسازى كرده اند، در ديواره جنوبى شبستان قرار دارد و امروزه محفظه يا درى از طلا بر روى آن نصب است و عنوان «هذا محراب امير المؤمين» بربالاى آن به چشم مى خورد. اين محراب سمت ديوار قبله قرار دارد. (تصوير شماره 14)

2- 2- 1- محراب و مقام امام زين العابدين عليه السلام:

محل عبادت و نماز امام سجاد عليه السلام بوده است. اين محراب در داخل صحن، كنار ساير مقام ها و محراب ها، قرار دارد. (تصوير شماره 15)

3- 2- 1- محراب امام صادق عليه السلام:

مكان حضور و نماز امام صادق عليه السلام، واقع در صحن مسجد. (تصوير شماره 16)

4- 2- 1- مقام خضر:

مكان نماز و حضور حضرت خضر پيامبر.

5- 2- 1- دكة المعراج:

ايوان و مقام معراج رسول خدا صلى الله عليه و آله. گفته مى شود آن حضرت به هنگام معراج، كه از مسجد الحرام آغاز شد، توقف كوتاهى در مسجد كوفه داشته، در آن جا نماز گزارده اند. براساس روايتى از امام صادق عليه السلام وقتى پيامبر در حال سير از مسجد الحرام به مسجد الاقصى بود، جبرئيل عليه السلام به او گفت: آيا مى دانى اكنون كجا هستى؟ پيامبر فرمود: خير، جبرئيل گفت: تو مقابل مسجد كوفه هستى. پيامبر صلى الله عليه و آله از خدا اجازه خواست دو ركعت در آن نماز گزارد. (1) 216

6- 2- 1- مقام ابراهيم عليه السلام:

به روايت امام صادق عليه السلام، مقام ابراهيم از سمت باب كنده است. (2) 217 اين مقام در مقابل محراب اصلى و سمت راست قرار دارد وجه تسميه آن به سبب نماز حضرت ابراهيم در آن جا است. (3) 218 (تصوير شماره 17)

7- 2- 1- مقام جبرئيل عليه السلام:

به روايت امام صادق عليه السلام ستون پنجم در مسجد مقام


1- . شيخ مفيد، المزار، 22؛ روايت معراج در ساير كتب حديثى شيعه، اشاره اى به حضور پيامبر صلى الله عليه و آله در مسجد كوفه دارد (بنگريد مجلسى، بحار الانوار، 100/ 387).
2- . شيخ مفيد، همان، 23.
3- . ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، 1/ 270؛ ابن جبير، سفرنامه ابن جبير، 259.

ص: 83

جبرئيل است. (1) 219 (تصوير شماره 18)

8- 2- 1- سفينه نوح:

در داخل صحن مسجد مكانى است كه به سفينه يا كشتى نوح معروف است. برخى روايات گفته اند كشتى در اين نقطه به خشكى نشسته است اين مكان حالت سردابى را دارد كه با پله هايى به پايين آن راه است. صحنى به شكل حوض هشت ضلعى در آن است و هريك از ضلع هاى آن ايوانى دارد و به دو سرداب سرپوشيده منتهى مى شود. در قسمت پشت شبستان نيز اتاقى وجود دارد كه گويند منزل نوح پيامبر بوده است. (2) 220

9- 2- 1- دكة القضاء:

اين سكو به صورت مربع است و در شمال شرقى مسجد قرار دارد. اين جا محل حضور امام على عليه السلام براى قضاوت بين مردم بود و آن حضرت، در مواردى خاص، روى آن مى نشستند و به قضاوت مى پرداختند. (تصوير شماره 19)

10- 2- 1- بيت الطشت:

محل وقوع يكى از كرامت هاى اميرالمؤمنين على عليه السلام است. بيت الطشت سردابى دارد كه با دو پلكان به پايين آن راه است. برخى از اهل رياضت در آن سرداب به سرمى بردند. (3) 221 (تصوير شماره 20)

11- 2- 1- مقام حضرت آدم:

نماز خواندن در كنار اين مقام استحباب دارد. (4) 222 ظاهراً به نظر مى رسد اين مقام ها در جاى ستون هاى مسجد واقع شده اند. در كنار هرمقام، آداب و اعمال آن را با خط مرحوم ميرزا عبدالعلى نواب يزدى روى آن حجارى كرده اند. از تاريخچه بناى اين مقام ها اطلاعى در دست نيست و بسيارى از آن ها را سيد بحرالعلوم تعمير و بازسازى كرده است. (5) 223 (تصوير شماره 21)


1- . همان جا.
2- . ابن بطوطه، همان جا؛ ابن جبير، همان، 260.
3- . اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات، 170.
4- . پيشين، همان جا.
5- . ناصرالدين شاه، سفرنامه ناصر الدين شاه به عتبات، 127- 132.

ص: 84

ص: 85

5- مقابر ياران اهل بيت

1- 5- مسلم بن عقيل

قبر مسلم بن عقيل، نماينده و سفير امام حسين عليه السلام به كوفه، سمت شرق مسجد كوفه، كنار دار الاماره و متصل به ديوار مسجد كوفه قرار دارد. (1) 224 نخستين كسى كه برفراز قبر او بنايى به پا كرد مختار بن ابى عبيدة ثقفى بود. در زمان آل بويه، عضد الدوله نيز آن را در 368 ق توسعه داد. سلطان اويس جلايرى در 767 ق و پادشاهان صفوى در 1055 ق و پادشاهان قاجار در 1232 ق تعميراتى در آن آستان انجام دادند. از ديگر كسانى كه اين مزار را بازسازى كردند بايد از شيخ محمد حسين معروف به صاحب جواهر ياد كرد كه در 1263 ق با مبالغى كه سلطان لكهنو از هند براى اين كار اختصاص داد به تعمير گسترده آن پرداخت. او ضريحى از نقره و گنبدى از طلا برفراز قبر مسلم نصب كرد. (2) 225 در نزديكى آن، قبرهاى عاتكه و سكينه، دختران امام حسين عليه السلام، قرار دارد. (3) 226 در سال هاى اخير به همت آيت اللَّه حكيم و جمعى از نيكوكاران بناى جديدى شامل حرم و رواق و ساخته شد و گنبد آن نيز توسط حاج رشاد مرزه طلاكارى گشت. (4) 227 (تصوير شماره 22)

2- 5- هانى بن عروه

هانى بن عروه از ياران امام على عليه السلام است كه در جنگ هاى عصر آن امام حضور داشت و از پناه دهندگان مسلم بن عقيل بود در سال شصت هجرى به همراه مسلم به دست عبيداللَّه بن زياد به شهادت رسيد. قبر اين يار فداكار حسين عليه السلام در داخل حرم مسلم ابن عقيل قرار دارد كه هر دو داراى يك صحن و تاريخ بناى مشترك هستند. ضريح قبر هانى از نقره است كه شيعيان هند براى آن ساخته اند. گنبد بزرگى نيز با كاشى هاى آبى


1- . ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، 1/ 270؛ طبرى، تاريخ الطبرى، 4/ 216.
2- . ابن جبير، سفرنامه ابن جبير، 260؛ دايرة المعارف تشيع، 1/ 110- 111.
3- . عبد الرزاق كمونه حسينى، آرامگاه هاى خاندان پاك پيامبر و بزرگان صحابه و تابعين، 242؛ حجت بلاغى، تاريخ نجف و حيره، 144.
4- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 110- 111.

ص: 86

برفراز آن قرار دارد. داخل حرم او آينه كارى است. (1) 228 (تصوير شماره 23)

4- 5- مختار بن ابى عبيدة ثقفى

در سمت قبله، متصل به مسجد، بقعه و مزار مختار بن ابى عبيدة ثقفى است كه موفق شد انتقام خون شهيدان كربلا را از سپاه عبيداللَّه بن زياد بگيرد و كوفه را براى مدتى تحت تصرف خود در آورد. (2) 229 آستان مختار در حرم مسلم بن عقيل واقع شده و هر دو بناى مشتركى دارند.

ضريحى از چوب روى قبر اين بزرگوار نصب شده و پنجره اى در زاويه شرقى به ديوار مسجد كوفه (سمت جنوب) باز مى شود. قطعه سنگى از قرن دوم هجرى به خط كوفى دارد كه روى آن نوشته اند: «هذا قبر مختار بن ابى عبيدة الثقفى الآخذ بثارات الحسين».

(تصوير شماره 24)

ابن بطوطه جهان گرد معروف قرن هشتم هجرى گويد: «در سمت غرب قبرستان كوفه، در نزديكى قبر مختار، در مكانى چيزى به رنگ سياه تند در زمينه سفيدى توجه مرا جلب كرد كه مردم مى گفتند اين جا قبر ابن ملجم ملعون است و مردم كوفه همه ساله هيزم فراوان به آن جا مى برند و هفت روز آتش بر گور او مى افروزند». (3) 230

فضليت مسجد كوفه

اشاره

براى مسجد كوفه فضيلت هاى فراوانى نقل شده است:

از امام باقر عليه السلام روايت است: «اگر مردم مى دانستند در مسجد كوفه چيست، هر آينه زاد و توشه سفر از مكان دور برمى داشتند. به درستى كه نماز واجب در آن برابر بايك حج و نماز نافله برابر با يك عمره است». (4) 231 هم چنين امام صادق عليه السلام فرموده اند: «هيچ بنده صالح و پيامبرى نيست مگر آن كه در


1- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 112.
2- . كمونه حسينى، همان، 251؛ دايرة المعارف تشيع، 1/ 110.
3- . ابن بطوطه، همان، 1/ 271.
4- . شيخ مفيد، المزار، 20.

ص: 87

مسجد كوفه نماز نگزارده باشد ... قبله اين مسجد باغى از باغ هاى بهشت است، نماز خواندن در آن برابر با هزار نماز و نافله در آن برابر با پانصد نماز، نشستن در آن بدون تلاوت قرآن و ذكر نيز عبادت است». (1) 232 از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل شده است: «مسجد كوفه مسجد پربركتى است كه خداوند آن را براى اهلش برگزيده است». (2) 233 از امام صادق عليه السلام نقل است: «نماز در چهار مكان مى تواند تمام خوانده شود:

1- مسجد الحرام 2- مسجد النبى صلى الله عليه و آله 3- حرم امام حسين عليه السلام 4- مسجد كوفه». (3) 234 نيز از ايشان نقل شده است: «در روز قيامت از اين مسجد هفتاد هزار نفر بدون حساب به بهشت مى روند». (4) 235

2- ساير مسجدهاى مشهور كوفه

اشاره

شهر كوفه چند مسجد دارد كه هر يك اهميت خاصى دارند. در اين جا مهم ترين مسجدهاى اين شهر به اختصار توصيف مى شود.

1- 2 مسجد سهله §. سهله به معناى زمين هموار است. § 236

يكى از مسجدهاى مهم و با فضيلت كوفه مسجد سهله يا سهيل است. اين مسجد منزل گاه و عبادت گاه بسيارى از پيامبران از جمله حضرت ابراهيم عليه السلام، ادريس عليه السلام، خضر عليه السلام، و جايگاه برخى از امامان شيعه از جمله مقام امام صادق عليه السلام، امام سجاد عليه السلام بوده است و براساس روايت امام صادق عليه السلام، حضرت مهدى (عج) پس از ظهور در آن جا ساكن خواهد شد». (5) 237 (تصوير شماره 1/ 24)


1- . شيخ مفيد، همان، 22.
2- . مجلسى، همان، 100/ 394.
3- . شيخ مفيد، همان، 120.
4- . ياقوت حموى، همان، 4/ 492.
5- . شيخ مفيد، همان، 25؛ ابن قولويه، همان، 29.

ص: 88

از امام حسين عليه السلام نقل شده است: «مسجد سهيل خانه ابراهيم عليه السلام بوده كه از آن به سوى عمالقه رفته است و آن جا خانه ادريس، صخره خضراء است و در آن مسجد در صور دميده مى شود و از اطراف آن هفتاد هزار نفر بدون حساب به بهشت مى روند». (1) 238 مسجد سهله در ده كيلومترى شرق مرقد مطهر امام على عليه السلام واقع شده و فاصله آن تا مسجد كوفه حدود دو كيلومتر است. صحن مسجد به ابعاد 125 و 140 متر با ديوارى مرتفع به طول 22 متر است. سه در و يك مناره نسبتاً بلندى دارد كه در 1378 ق تجديد بنا شده است. از امام صادق عليه السلام نقل است كه در آن موضع خانه اى است كه ادريس در آن خياطى مى كرد. (2) 239 ابراهيم عليه السلام از آن جا به سوى عمالقه خارج شده است و در آن مكان صخره اى است كه تصويرهاى پيامبران در آن است و از آن مسجد خاكى برداشته شده كه خداوند انبياء را با آن خلق كرده است. آن جا مقام حضرت خضر است (3) 240 و گرفتار و پريشانى به آن مسجد نمى رود مگر آن كه خداوند براى او گشايشى فراهم آورد. (4) 241 هم چنين از امام باقر عليه السلام نقل شده است: هيچ پيامبرى را خداوند برنيانگيخت مگر آن كه در آن مسجد نماز گزارده است، در آن جا عدل الهى آشكار مى شود و منازل و جايگاه هاى پيامبران، اوصياء و صالحين است». (5) 242 از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه: «هيچ گرفتارى نيست مگر آن كه دو ركعت نماز در اين مسجد گزارد و خداوند گرفتارى او را برطرف خواهد كرد». (6) 243 مسجد سهله را قبيله بنى ظفر ساخته اند. آن ها طايفه اى از انصار بودند و امام على عليه السلام مسجد بنى ظفر را همانند مسجد كوفه دانسته است. (7) 244 (تصوير شماره 2/ 24)


1- . ياقوت حموى، همان، 3/ 290.
2- . در گوشه جنوب غربى، سمت قبله، مقام حضرت ادريس است.
3- . در ضلع جنوبى مقام امام زمان و امام زين العابدين و مقام خضر قرار دارد.
4- . ياقوت حموى، همان، 3/ 290.
5- . حسينى الجلالى، مزارات اهل البيت و تاريخهما، 62- 63.
6- . حسنى الجلالى، همان جا.
7- . محمد حسين رجبى، كوفه و نقش آن در قرون نخستين اسلامى، 427.

ص: 89

2- 2- مسجد حنانه

اين مسجد در بين راه نجف و كوفه، سمت شمال آن، واقع است. به هنگام حمل سرهاى مبارك شهيدان كربلا به كوفه، سر مقدس ابا عبداللَّه را بر زمين اين مسجد گذاشتند. گفته اند در اين هنگام صدايى شبيه به ناله بچه شترى (حنانه) كه مادرش را گم كرده باشد بلند شد. برخى نيز گويند قبل از آن كه امام على عليه السلام را دفن كنند چند لحظه جنازه شريف را دراين محل برزمين گذاشتند و از زمين ناله و شيونى برخاست. از اين رو بعدها در آن مكان مسجدى ساختند كه آن را حنانه ناميدند. (1) 245 واللَّه اعلم بالصواب. برخى نيز گفته اند اين نام برگرفته از «حنا»، دير قديمى مسيحيان، بوده است. (2) 246 مسجد حنانه ضريح كوچكى دارد و در نزديكى مسجد فوق، مقبره «الثويه» واقع است كه بسيارى از ياران و صحابه امام على عليه السلام در آن جا دفن شده اند. (3) 247 امام صادق هم در اين مكان گزارده اند. (تصوير شماره 5- 4/ 24)

3- 2- مسجد صعصة بن صوحان

در صد مترى مسجد سهله، مسجدى است كه در آن يكى از صحابه رسول خدا صلى الله عليه و آله و يار باوفاى امام على عليه السلام و امام حسين عليه السلام، صعصعة بن صوحان، خاك شده است. او در جنگ هاى جمل و صفين در كنار امام على عليه السلام حضور داشت و در دوران معاويه وادار شد روى منبر رود و على عليه السلام را دشنام دهد اما او على عليه السلام را به نيكى ياد كرد و برمعاويه لعنت فرستاد و معاويه نيز او را به بحرين تبعيد كرد تا در آن جا وفات يافت. (4) 248 بناى مسجد صعصعه در 1387 ق بازسازى شده و 160 متر مربع مساحت دارد. (تصوير شماره 6/ 24)


1- . احمد زمانى، سرزمين خاطره ها، 62.
2- . همان، 436.
3- . جعفر خليلى، آشنايى با عتبات مقدسه، 66- 67.
4- . عضد الملك، همان، 159؛ جلالى الحسينى، همان، 64- 65؛ در مورد اين شخصيت براى آگاهى بيشتربنگريد: ابن حجر عسقلانى، الاصابه فى تمييز الصحابه، 3/ 200.

ص: 90

4- 2- مسجد زيد بن صوحان

زيد، برادر صعصعه، از صحابه رسول خدا صلى الله عليه و آله و امام على عليه السلام بود. او در جنگ نهاوند حضور يافت و ابتدا يكى از دستانش را قطع كردند. او با همان حال به جنگ ادامه داد تا در ركاب مقتدايش به شهادت رسيد. مسجدى در جنوب مسجد سهله به نام اين صحابه بزرگوار وجود دارد كه خود آن را بنا كرده است. بناى اصلى آن تخريب شده و در 1395 ق بناى جديدى به جاى آن ساخته اند. اين مسجد 165 متر مربع مساحت دارد.

5- 2- مسجد حمراء §. حمراء به معناى سرخ گون است. در صدر اسلام به موالى و ايرانيان، حمراء مى گفتند، آنان عمدتاً در سپاه مختار به عنوان نيروى داوطلب او حضور يافته بودند. § 249

گويند اين مسجد محل دفن حضرت يونس است و برخى هم گفته اند: «اين جا محلى است كه ماهى، يونس را از شكم خود بيرون انداخت». (1) 250 در اين خصوص از امام على عليه السلام روايتى نقل است كه فرموده اند: «مسجد حمراء در جاى بستانى است كه قبر برادرم يونس بن متى در آن جا است». (2) 251 امير المؤمنين عليه السلام در اين مكان نمازگزارده اند.

6- 2- مسجد جُعفى:

اين مسجد، بر حسب روايتى، شاهد عبادت و نماز امام على عليه السلام بوده است. (3) 252 منظور از جعفى قبيله جعفى است كه جابر بن يزيد جعفى، از راويان و اصحاب امام باقر، از ميان آن قبيله برخاسته است.

7- 2- مسجد بنى كاهل:

به مسجد امير المؤمنين نيز معروف است و امام على عليه السلام و امام صادق عليه السلام در اين مسجد نماز گزارده اند. (4) 253 امروزه از آن جز پايه و بخشى از مأذنه چيزى باقى نمانده است.

بنى كاهل بن اسد بن خزيمه تيره اى از بنى اسد هستند.


1- . عضدالملك، همان جا.
2- . محمد حسين رجبى، همان، 431، به نقل از فضل الكوفه ومساجدها، 31.
3- . همان، 433.
4- . همان جا.

ص: 91

در كوفه مسجدهاى ملعونه اى هم بود كه امروز اثرى از آن ها نيست از جمله مسجد ثقيف، متعلق به مغيرة بن شعبه از ياران معاويه و راويان حديث هاى جعلى؛ مسجد اشعث، متعلق به اشعث بن قيس كندى، از ياران سياسى و فرصت طلب امام على عليه السلام، كه پنهانى با معاويه ارتباط داشت. وى كارنامه مطلوبى از خود در حمايت از امام على عليه السلام برجا نگذاشت؛ مسجد شبث بن ربعى كه از ياران عبيد اللَّه بن زياد و جزو خوارج بود و در حادثه كربلا نيز حضور داشت. (1) 254

3- خانه امام على عليه السلام

امام على عليه السلام هنگام ورود به كوفه و انتخاب آن شهر به عنوان پايتخت، برخلاف حاكمان و خليفه هاى پيشين، به دار الخلافه و دار الاماره نرفت بلكه در منزل امّ هانى سكونت گزيد. اين خانه امروزه هم چنان پابرجاست و از زندگى ساده و بى آلايش يك خليفه، كه امپراطورى عظيمى را به دست با كفايت خويش اداره مى كرد، خبر مى دهد. از خانه تا مسجد بيست متر فاصله است و داخل آن از معمارى بسيار ساده اى برخوردار است. چندين اتاق در داخل آن براى هريك از فرزندان امام على عليه السلام؛ حسنين، زينب، ام كلثوم و نيز همسر امام، ام البنين، ساخته شده است. محل غسل آن حضرت، محل جلوس امام حسن و امام حسين و چاه آب داخل منزل، را امروزه زائران و شيعيان آن امام همام زيارت مى كنند. (تصوير شماره 7/ 24)

4- دار الاماره

به هنگام ايجاد شهر كوفه، علاوه برمسجد، قصرى براى حاكم شهر ساختند.

سعد بن ابى وقاص، نخستين حاكم كوفه، در 17 ق، قصرى در كنار مسجد احداث كرد كه قطر برج هاى آن 5/ 3 متر بود. از آن پس حاكمان كوفه در اين قصر ساكن شدند، به جز امام على عليه السلام كه در قصر و دار الاماره حضور نيافت و در مسجد و منزل خويش به اداره سرزمين هاى خلافت اسلامى پرداخت. امروزه پايه هاى مخروبه دار الاماره در نزديكى


1- . همان جا.

ص: 92

خانه امام على عليه السلام ديده مى شود. بناى دار الاماره به صورت مربع با ضلع هاى 110* 110 متر و شاهد ماجراهاى فراوان و پند پذير بوده است. (تصوير شماره 8/ 24)

5- مرقد زيد بن على عليه السلام

زيد بن على بن الحسين عليه السلام فرزند چهارمين امام شيعه عليه السلام است كه در دوران هشام به سال 121 ق قيام كرد و در محله كناسه كوفه بردار كشيده شد و يوسف بن عمرو ثقفى، حاكم كوفه، جنازه او را سوزاند و خاكسترش را به باد داد. براى زيد در همان محلى كه جنازه اش را آتش زدند در 15 كيلومترى شمال شهر كوفه آرامگاهى ساخته شد و برفراز آن گنبدى احداث گرديد.

شايان ذكر است در كوفه از نسل امام سجاد عليه السلام و امام حسن عليه السلام و امام كاظم فرزندان زيادى خاك شده و هر يك آرامگاهى دارند كه بيان آن موجب طولانى شدن سخن است. (1) 255


1- . در اين مورد بنگريد كمونه حسينى، همان، 244- 250 وى حدود چهل تن از آن ها را با نام مكان دفن شان برشمرده است.

ص: 93

فصل سوم: كربلا

اشاره

ص: 94

ص: 95

الف- موقعيت جغرافيايى

كربلا از شهرهاى مهم و زيارتى عراق است كه مشتاقان زيادى به عشق زيارت آن، در سرزمين هاى اسلامى روزگار مى گذرانند و برخى نيز توفيق ديدار آن را مى يابند.

بارگاه باشكوه سومين پيشواى شيعيان جهان و نواده گرامى رسول خدا صلى الله عليه و آله به اين شهر قداستى آسمانى بخشيده است. كربلا قبله گاه عاشقان ثاراللَّه و سرزمين خون و شهادت است.

شهر كربلا بر كناره صحرا، در جنوب غربى رود خانه فرات و در ميان منطقه اى آبرفتى، كه به «سواد» مشهوراست، قرار دارد. در شمال غربى آن شهر تاريخى انبار، در شرق آن شهر باستانى بابل، در غرب آن صحراى غربى و در جنوب غربى آن شهر حيره، پايتخت مناذره، واقع است. (1) 256 در زمان هاى پيشين، در نزديكى كربلا آبادى هايى به نام «العين» قرار داشت كه بسيار سرسبز و خرم بود و به همين سبب، كاروان هاى تجارى راه خود را از آن مسير انتخاب مى كردند. وجود رود فرات در نزديكى اين شهر، آن را در زمره يكى از حاصل خيزترين و سرسبزترين منطقه هاى بين النهرين قرار داده است.

نخلستان هاى فراوان پيرامون آن، بااين رودخانه آبيارى مى شوند. (2) 257 دركنار اين


1- . سلمان هادى آل طعمه، تاريخ مرقد الحسين والعباس، 17.
2- . ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمدعلى موحد، 272- 273.

ص: 96

نخلستان ها، درختان و باغ هاى ميوه اطراف شهر را تا چندين كيلومتر پوشش مى دهد.

مسافت كربلا تا بغداد و نجف 80 و تا تهران 980 كيلومتر است. اين شهر 549/ 402 نفر جمعيت دارد.

ب- كربلا در آينه تاريخ

منطقه كربلاى قديم و اصلى، هم گام و هم طراز با تمدن بين النهرين و بابل، از تاريخى كهن برخوردار است و در متون تاريخى از دوران بابل و آشور (هزاره اول قبل از ميلاد)، از آن به «آورى» ياد شده است. اين شهر در روزگار كلدانى ها محل سكونت برخى از مسيحى ها بود كه آن را «كور بابل»، به معناى پرستشگاه خداوند، مى ناميدند؛ زيرا در آن جا معبدها و پرستش گاه هاى بزرگى وجود داشت. (1) 258 كربلا در روزگار ساسانيان، به هنگامى كه حيره مركز حكومت مناذره بود، اهميت ويژه اى يافت و به تابعيت دولت ايران در آمد. اهميت اين منطقه از آن رو بود كه برسر شاهراه هاى تجارى حيره، انبار، شام و حجاز واقع شده بود. در عصر اسلامى، كربلا به وسيله خالد بن عرفجه، يكى از فرماندهان سعد بن ابى وقاص، فتح شد. او در 14 هجرى، پس از فتح كربلا، آن جا را پايگاه سپاه خود ساخت و لشكريان اسلام در آن شهر و نيز كوفه مستقر شدند.

طولى نكشيد كه پايگاه سعد نيز به شهر كوفه منتقل شد. (2) 259 يكى از دلايلى كه نشان از قدمت اين منطقه در قبل از اسلام مى دهد، وجود تپه ها و آثار ويرانه هايى از عصر ساسانى در چند كيلومترى شمال غربى كربلاى كنونى و نزديك مرقد حر بن يزيد رياحى است كه امروزه به ظهيره يا عرقوب معروف است. آن جا را مكان اصلى و قديم كربلا دانسته اند. (3) 260 در سال 36 ق، هنگامى كه امام على عليه السلام به سوى صفين حركت مى كرد، به كربلا


1- . جعفر الخليلى، موسوعة العتبات المقدسة، قسم الكربلاء، 10.
2- . طبرى (محمد بن جرير)، تاريخ الطبرى، ج 4، حوادث سال دوازدهم هجرى.
3- . جعفر الخليلى. همان، ص 18 به نقل از سيد عبد الحسين آل طعمه، بغية النبلاء فى تاريخ كربلاء.

ص: 97

رسيد و چون نام آن را دانست فرود آمد، وضو ساخت و نماز گزارد و مشتى از خاك آن را برداشت، بوييد و گفت: «در اين سرزمين واقعه اى سخت رخ خواهد داد، در اين جا اردو مى زنند و در همين جا خونشان بر زمين ريخته مى شود، اين جا جاى بار افكندن و اردو زدن است. در اين جا مردانى كشته خواهند شد كه در روز رستاخيز بدون حساب به بهشت در مى آيند». (1) 261 كربلا در دوره هاى مختلف تاريخى، از عصر اموى تا عباسى و دوران تهاجم مغولان تا عصر حاضر، مورد توجه برخى از خليفه ها و اميران قرار داشت.

و اين امر ناشى از ارادت و توجه آنان به مرقد مطهر امام حسين عليه السلام و يارانش بود. آنان همواره براى آبادانى و شكوه كربلا تلاش هايى داشتند و در دوره هاى مختلف كه در صفحه هاى بعد يادآور خواهيم شد به بازسازى، احيا، تعمير و تزيين آن حرم مطهر پرداختند.

ج- وجه تسميه

اشاره

اين سرزمين را به نام هاى گوناگونى خوانده اند كه اطلاق عام بر خاص است، از جمله:

1- كربلا

همان گونه كه اشاره شد، منطقه قديمى كربلا در عصر تمدن بابل، به كور بابل (2) 262 معروف بود و بعدها به صورت كربلا تغيير نام يافت. برخى نيز آن را واژه اى آرامى يا عبرى يا بابلى و برگرفته از «كرب وال» مى دانند كه نام معبد بوده و آن را پرستش گاه و حرم خداوند مى دانستند. (3) 263 عده اى نيز آن را از نام آرامى «كربلاتو»، (4) 264 به معناى چيزى كه


1- . دينورى، الاخبار الطوال، 253.
2- . كور به معناى قريه و كور بابل يعنى مجموعه قريه هاى بابل (جعفر الخليلى، موسوعة العتبات المقدسة، قسم الكربلاء ص 10 به نقل از علامه سيد هبة الدين شهرستانى). برخى نيز گفته اند: «كور» جايى است كه آهنگر براى دميدن در آهن از شعله هاى آتش بهره مى برد و «بابل» نيز به معناى صحراى گرم است. بنابراين، معناى كلى آن شعله هاى حرارت صحرا است. (آل طعمه، تاريخ مرقد الحسين والعباس، 20.)
3- . آل طعمه، همان جا به نقل از لغة العرب 5/ 178.
4- .utalabrak .

ص: 98

سر را با آن مى پوشانند، گرفته اند. برخى نيز آن را از «كربل» به معناى نوعى گياه كه در آن جا فراوان مى رويد و يا از «كربله» به معناى نرمى و سستى خاك در زير پاها (1) 265 و يا از واژه فارسى «كاربالا» يعنى كار بلند و والا يا آسمانى دانسته اند (2) 266 كه در عصر ساسانيان رايج بود و آن واژه در حقيقت معرب است. هنگام ورود امام حسين عليه السلام به اين سرزمين، ايشان نام آن را پرسيد. در ميان نام ها يكى كربلا بود، فرمود: «ارض كرب و بلا» و خواست از آن خارج شود كه نگذاشتند. (3) 267 قديمى ترين شعرى كه نام كربلا در آن آمده است شعر متعلق به معن بن اوس است كه عصر جاهليت را درك كرده است.

اذا هى حلّت كربلا فلعلعافجوز العذيب دوناً فالنوابى (4) 268

2- طف

«طف» به ساحل و كناره هاى رود در سمت خشكى گويند (5) 269 و «طف البصره» به معناى بيابان و سرزمين بصره است. (6) 270 به عبارتى ديگر «طف» در لغت به سرزمين عرب مشرف بر بيابان عراق اطلاق مى شود. (7) 271 در متون تاريخى از كربلا به سرزمين طف ياد شده است كه امام حسين عليه السلام در آن جا به شهادت رسيد. (8) 272 از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده است كه


1- . ابن منظور، لسان العرب، 1/ 86 واژه كربله؛ ياقوت حموى، معجم البلدان، 4/ 445؛ فراهيدى، كتاب العين 5/ 421. امروزه در جنوب شرقى كربلاى كنونى، منطقه اى به نام «كربله» وجود دارد كه همان منطقه قديمى و تاريخى كربلا بوده است. (آل طعمه، همان، 17).
2- . فراهيدى، كتاب العين، 5/ 433.
3- . ياقوت حموى، همان، 4/ 445؛ دينورى، همان، 252.
4- . جعفر الخليلى، همان، 17 به نقل از شيخ آقا بزرگ، الذريعة الى تصانيف الشيعة.
5- . طف الفرات، اى شطه (ابن منظور، همان، 9/ 231، فراهيدى، كتاب العين، 7/ 406
6- . ابن خياط، تاريخ خليفة بن خياط، 177.
7- . ياقوت حموى، همان، 4/ 36.
8- . دينورى، همان، 253؛ يعقوبى، تاريخ اليعقوبى، 2/ 231؛ خليفة بن خياط، همان جا. ابن طاووس، اللهوف على القتلى الطفوف.

ص: 99

فرمود: «جبرئيل مرا خبر داده است كه فرزندم حسين پس از من در سرزمين طف كشته مى شود، جبرئيل اين خاك را برايم آورده و به من خبر داده كه محل قتل او در همين خاك خواهد بود». (1) 273

3- غاضريه

كربلا را به سبب سكونت طايفه اى به نام بنى غاضر، از قبيله بنى اسد، در نزديكى آن، غاضريه نيز مى نامند. (2) 274 آن جا آبادى وسيع و پر رونقى بود كه در كنار فرات و در شمال كربلا قرار داشت و به آن متصل بود. (3) 275 در حقيقت به همان مكانى اطلاق مى شد كه تقريباً اكنون حرم ابوالفضل عليه السلام است. (4) 276 در متون تاريخى از شهادت امام حسين عليه السلام در راه غاضريه و آب بندى در كرانه فرات ياد شده است. (5) 277 امام صادق عليه السلام در آداب زيارت امام حسين عليه السلام مى فرمايد: «هر گاه به سوى حائر آمدى از پل عبور كن و در فرات غسل نما و در غاضريه قدم بگذار». (6) 278

4- نينوا

نينوا شهرى تاريخى در مقابل موصل از سرزمين بابل است كه كربلاى قديم نيز جزو آن بوده است لذا قدمت آن به عصر تمدن بابل مى رسد. (7) 279 اين شهر پايتخت دولت آشور و اين نام از اسامى آشورى است. (8) 280 در دوره هاى بعد، اين منطقه به قريه اى تبديل شد كه در نزديكى كربلاى قديم قرار داشت، (9) 281 به اين سبب گاهى نام نينوا را كربلا و كربلا


1- . محسن الامين، اعيان الشيعه، 4/ 139.
2- . فراهيدى، كتاب العين، 4/ 265.
3- . ياقوت حموى، همان، 4/ 183.
4- . آل طعمه، تاريخ المرقد الحسين والعباس، 25. گفته مى شود امام حسين عليه السلام هنگام ورود به اين منطقه، زمين هاى پيرامون بقعه كنونى را از مردم نينوا و غاضريّه به مبلغ 60 هزار درهم خريد و آن را وقف مردم منطقه كرد به شرطى كه زائران او را سه روز اطعام و پذيرايى كنند (آل طعمه، همان، 26).
5- . ابو مخنف لوط بن يحيى، مقتل الحسين.
6- . جعفر ابن قولويه، كامل الزياره، 221.
7- . جعفر الخليلى، همان، 15
8- . يعقوبى، همان، 1/ 81، جعفر الخليلى، همان جا.
9- . ابن منظور، لسان العرب، 12/ 430؛ فراهيدى. همان 8/ 396.

ص: 100

را نينوا ناميده اند و ياقوت حموى نيز كربلا را جزيى از نينوا مى داند. (1) 282 امام حسين عليه السلام وقتى نام آن را كربلا شنيد، از نام ديگرش پرسيد. گفتند: نينوا است. همان موقع دستور داد كاروان بار گشايند و رحل اقامت افكنند. (2) 283 امروزه، تپه هايى باستانى در قريه نينوا از دوران تمدن بابلى خبر مى دهد كه به تپه هاى تاريخى معروف هستند. (3) 284

5- عَقْر

«عقر» در لغت به شكاف و فاصله ميان دو مكان گفته مى شود. (4) 285 از آن جا كه اين مكان ميان بابل و كربلا (5) 286 و نزديك به بابل بود، آن را عقر و عقر بابل مى خواندند. امام حسين عليه السلام هنگام ورود به اين منطقه، وقتى نام اين سرزمين را پرسيد، يكى از نام هايى كه گفته شد عقر بود و امام فرمود: «از عقر به خدا پناه مى برم». (6) 287 در متون تاريخى از اين مكان به نام عقر نيز ياد شده است. (7) 288

6- نواويس

اين نام ريشه اى مسيحى وسريانى دارد كه به قبرستان مسيحيان، واقع در شمال غرب كربلاى كنونى گفته مى شد. امروزه، اين قبرستان كنار درياچه سليمانيه، در محله اى به نام «براز على» واقع شده و حسينيه ناميده مى شود. (8) 289 امام حسين عليه السلام به اين نام اشاره كرده اند:


1- . ياقوت حموى، همان، نينوا.
2- . طبرى، همان، 6/ 232.
3- . آل طعمه، تاريخ مرقد الحسين والعباس، 22.
4- . فراهيدى، همان 1/ 151
5- . شهر جديد كربلا در 50 كيلومترى عَقْر قرار دارد.
6- . ياقوت حموى، همان، 4/ 136.
7- . ابن منظور، همان، 4/ 591؛ طبرى، همان، 11/ 54
8- . آل طعمه، تاريخ مرقد الحسين و العباس، 25.

ص: 101

«گويا مى بينم كه گرگان بيابان هاى ميان نواويس و كربلا، بند بند من را از هم مى گسلند». (1) 290

7- حائر

به محل دفن نواده رسول خدا صلى الله عليه و آله در سرزمين كربلا، حائر يا حائر حسينى گويند.

«حائر» در لغت، اسم فاعل از حار- يحير است و به جايى گفته مى شود كه آب در آن جمع شود و بيرون نرود. (2) 291 به عبارتى ديگر، به حوض يا مكانى گويند كه آب و مسيل آن از زمين هاى مجاور به سوى آن سرازير شود، اما آب در آن دور زند و فراگير نشود. اين نام و مخفف آن «حير» در متون تاريخى به كربلا (3) 292 و حائر حسين، به مكان قبر و محدوده مزار امام حسين عليه السلام گفته شده است.

وجه تسميه آن چنين است كه وقتى متوكل دستور تخريب بارگاه و مزار امام حسين عليه السلام و شهيدان كربلا را صادر كرد به آن مكان آب جارى ساخت آب اطراف و دور تا دور قبر را فرا گرفت اما بر روى قبر جارى نشد. اين مكان شامل مركز اصلى حرم امام حسين عليه السلام و گنبد و ضريح ونيز مدفن شهيدان كربلا است. بر اساس روايتى از رسول خدا صلى الله عليه و آله، حائر حسين مكانى بسيار مقدس است و عبادت در آن جا فضيلت فراوان دارد.

آن حضرت به ابو سعيد خدرى فرمود: «در زير گنبد و قبه او (امام حسين عليه السلام) دعاها و خواسته ها به اجابت مى رسد و تربت و خاك او شفا بخش است. خداوند پيشوايان معصوم را در نسل او قرار داده است». (4) 293 براى كربلا نام هاى ديگرى هم ذكر شده است كه بيان آن ها موجب طولانى شدن سخن است. (5) 294

جايگاه و فضيلت كربلا و زيارت امام حسين عليه السلام

بر اساس روايت هايى از امام صادق عليه السلام، كربلا حرم امن الهى است. آن حضرت مى فرمود: «خداوند كربلا را حرم امن خويش انتخاب كرد و مكان قبر حسين عليه السلام، از هنگامى كه در آن دفن شد، باغى از باغ هاى بهشت گرديد. آن جا همانند مسجد الحرام و


1- . ابن طاووس، اللهوف على القتلى الطفوف، 53.
2- . ابن منظور، همان، 4/ 223.
3- . فراهيدى، همان، 2/ 170.
4- . براى اطلاع بيشتر از وجه تسميه حائر و مسائل مربوط به آن بنگريد: عبدالجواد كليد دار، تاريخ كربلا وحائر الحسين.
5- . بنگريد جعفر خليلى، موسوعة العتبات المقدسه، قسم كربلا، ج 8/ 30- 40.

ص: 102

مسجد النبى صلى الله عليه و آله است و مسافر مى تواند نماز خود را تمام بخواند». (1) 295 از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه «وقتى حسين عليه السلام به شهادت رسيد، هفتاد هزار فرشته غمگين و غبارآلود بر سر قبرش فرود آمدند. آنان تا روز قيامت بر حسين گريه و نوحه سرايى مى كنند». (2) 296

ه- تاريخ ساختمان حرم مطهر

1- بناى بقعه و باز سازى آن از آغاز تا پايان دوره عباسى

پس از شهادت امام حسين عليه السلام، طايفه اى از بنى اسد پيكر آن امام و يارانش را در همان جايى كه محل شهادت آنان بود به خاك سپردند. برآمدگى هايى از خاك، كه نشانِ آن قبرهاى مطهر بود، نخستين بنايى است كه بر فراز آن ستاره هاى درخشان بيابان طف نهاده شد. گفته اند امام حسين عليه السلام هنگام ورود به طف، مكان قبر خود و يارانش را به شصت هزار درهم خريد و آن را صدقه قرار داد، به شرطى كه آنان قبر او را آباد كرده و از زائران او به مدت سه روز پذيرايى كنند. (3) 297 اما نخستين بقعه و آرامگاهى كه بر فراز آن برآمدگى ها ساختند، به دست مختار بن ابى عبيدة ثقفى، انتقام گيرنده خون شهيدان كربلا، بود. مختار پس از آن كه با سپاهيان خود، به فرماندهى ابراهيم بن مالك اشتر، سپاه عبيد اللَّه بن زياد را شكست داد و تمامى جنايت كاران آن حادثه را مجازات كرد، در 65 ق بر مزار آن شهيدان حاضر شد و شالوده نخستين بقعه و آرامگاه را بر فراز آن قبرها بنا نهاد و روى آن ها يك ديوار و سقف آجرى با روكش گچ گذارد. در كنار آن نيز مسجدى ايجاد كرد كه دو در به سمت مشرق و مغرب داشت. (4) 298 ظاهراً اين بنا به همان صورت تا پايان عصر بنى اميه و آغاز عصر بنى عباس باقى بود. از امام صادق عليه السلام در آداب زيارت


1- . بنگريد ابن قولويه، كامل الزيارات، شيخ مفيد، المزار، 64
2- . همان جا.
3- . ابن منظور، همان، 13/ 430؛ طريحى، مجمع البحرين، 5/ 462.
4- . محسن الامين، اعيان الشيعة، همان، 4/ 502.

ص: 103

قبرامام حسين عليه السلام روايتى نقل شده است كه فرمود: «چون آهنگ زيارت قبرحسين عليه السلام را دركربلا داشتى در بيرون بايست و در قبر بنگر سپس به روضه وارد شو و در برابر آرامگاه در بالاسر بايست و آنگاه از درى كه در پايين پاى على بن الحسين عليه السلام است بيرون شو و به سوى شهيدان حركت كن سپس به راه خود ادامه ده تا به شهادت گاه ابوالفضل عباس بن على برسى، آن جا بر در سرپوشيده بايست و سلام ده». (1) 299 با توجه به اين سخن امام صادق عليه السلام، كه در اين دوران يعنى آغاز عصر عباسى در قيد حيات بود، مى توان گفت كه آن حضرت شخصاً آن بارگاه را ديده و به درهاى حرم اشاره كرده است.

در آغاز عصر عباسى، به هنگام خلافت سفاح، كنار مرقد امام حسين عليه السلام بناى سرپوشيده ديگرى ساخته شد. در دوران مهدى عباسى به سال 158 ق، بناى سرپوشيده قبلى از نو ساخته شد و مادر مهدى براى خادمان قبر سيد الشهداء حقوق ماهانه اى مقرر كرد. (2) 300 اين بناى ساده دگر بار در دوران هارون الرشيد تخريب شد. او موسى بن عيسى، حاكم كوفه، را مأمور اين كار كرد تا با نيروهاى خود به كربلا برود و قبه و بناى يادشده را خراب كند. درخت سدرى را كه در آن مكان قرار داشت از ريشه قطع سازد و هر گونه اثرى را از آن خطه محو كند. (3) 301 مأمون فرزند هارون، كه از معتزله بود و گرايش هايى به علويان داشت، در 193 ق بنايى زيبا بر قبر آن حضرت برپا كرد كه تا عصر متوكل هم چنان باقى بود.

متوكل عباسى نخستين خليفه اى است كه با جسارت هر چه تمام تر براى محو آثار شهيدان كربلا تلاش كرد. او در 236 ق قبر امام، خانه ها و سراهاى پيرامون آن را به كلى ويران كرد. حتى دستور داد تا زمين آن را شخم زنند و بذر بپاشند و بر قبر آب ببندند و مردم را از زيارت آن مقام باز دارند. (4) 302 آب در اطراف قبر مطهر دور زد و از اين رو آن جا


1- . شيخ مفيد، المزار، 65.
2- . طبرى، همان، 3/ 752.
3- . مدرسى، شهر حسين، 190.
4- . طبرى، همان، 7/ 365، ابن طقطقى، تاريخ فخرى، ترجمه محمد وحيد گلپايگانى، ص 327.

ص: 104

به حائرالحسين معروف شد. اين واقعه را شيخ طوسى به نقل از شاهدى عينى توصيف كرده است. او مى گويد: «ديدم زمين و مكان مقبره امام حسين عليه السلام و شهيدان كربلا را شخم زده اند و در آن نهرها جارى كرده اند، گاوها بر آن مى راندند و كشاورزان در آن كشت مى كردند و من خود به چشم خويشتن مى ديدم كه چگونه گاوها وقتى براى شخم زدن به مكان قبر مى رسند از چپ و راست آن مى گذرند و هرچه بر آن ها تازيانه مى زنند بر روى قبرها حركت نمى كنند». (1) 303 اين اقدام ستم كارانه متوكل باعث بروز شورش در جامعه شد و عده اى از درباريان، به فرماندهى فرزند متوكل، بر او شوريدند و او را به قتل رساندند.

منتصر پس از قتل پدر به خلافت رسيد و به جبران اقدام هاى نادرست پدر پرداخت. او بناى حرم را در 247 ق بازسازى و بناى با عظمتى، بر فراز قبر مطهر استوار كرد و مسجدو صحن و مناره اى را نيز براى راهنمايى زائران و نشان دادن آن مكان مقدس بنا نمود و مردم را به زيارت شهيدان كربلا تشويق كرد. از ديگر اقدام هاى مهم منتصر، بزرگداشت علويان و شيعيان بود كه دستور داد تا از تعقيب بنى هاشم و خاندان ابوطالب دست بردارند و زيارت قبرهاى آل ابى طالب را مانع نشوند. (2) 304 وى هم چنين فدك را به فرزندان فاطمه (س) از اولاد امام حسن عليه السلام و حسين عليه السلام برگرداند و تعميراتى هم بر قبر امام على عليه السلام در نجف انجام داد. بر خورد مثبت او با علويان و زيارت گاه نجف و كربلا، عده اى از سادات و نواده هاى امامان معصوم، به ويژه امام موسى بن جعفر و امام سجاد عليه السلام را به سوى آن سرزمين ها سرازير كرد كه ابراهيم مجاب فرزند محمد العابد بن موسى عليه السلام در رأس آنان قرار داشت. (3) 305 اين بنا تا عصر علويان طبرستان باقى بود و در 273 ق سقف آن فروريخت و رو به ويرانى نهاد. ده سال بعد، در 283 ق، محمد بن زيد علوى، از نواده هاى امام حسن مجتبى عليه السلام ملقب به داعى صغير و از حاكمان شيعى طبرستان، اين


1- . شيخ طوسى، الامالى، 209.
2- . مسعودى، مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاينده، 2/ 541، 542.
3- . بنگريد صفحه هاى بعد، مزار و مرقد ابراهيم مجاب.

ص: 105

بقعه و بنا را مرمت كرد. (1) 306 اين كار را محمد ورد القطان انجام داد. او قبه با شكوهى بر فراز قبر سيد الشهداء ساخت و در مجاورت آن، دو ساختمان با سقف چوبى بنا كرد تا زائران بتوانند بالاى سر امام به زيارت بپردازند و زيارت در برابر رأس شهيدان آسان شود. (2) 307 وى هم چنين حصار اطراف حرم را تعمير كرد. اين اقدام با دوران حكومت معتضد عباسى مصادف بود. ايامى كه وى با علويان و شيعيان هم چون منتصر روابط خوبى داشت.

محمد بن زيد، به تعمير و بازسازى مرقد امام على عليه السلام نيز اقدام كرد و خود به زيارت آن دو بزرگوار رفت و اوقافى براى آنان قرار داد.

در دوران آل بويه، به ويژه عصر حكومت عضدالدوله ديلمى، توجه و اهتمام زيادى به مرقد امامان و عتبات عاليات شد. اين پادشاهان شيعى و دوست داران اهل بيت تلاش و فعاليت هاى گسترده اى در توسعه، بازسازى و تزيين مقبره ها و زيارت گاه هاى امامان و پيشوايان دين در سرزمين هاى مختلف اسلامى، به ويژه ايران و عراق، انجام دادند. عضد الدوله در 371 ق بنا و حرم بزرگ و باشكوهى براى سالار شهيدان ساخت و قسمت هاى زيادى از بنا را تجديد كرد. براى نخستين بار، در هر چهار سمت حرم، رواق ها و شبستان هايى ساخت و قبه و رواق ها را به زيبايى با هزينه هاى فراوان تزيين كرد. او ضريحى را، كه از چوب ساج ساخته شده و با عاج تزيين شده بود، روى قبر آن امام نصب كرد و با پارچه هاى گران قيمت ديباج قبر را پوشاند. (3) 308 وى هم چنين مساحت حائر حسين را 2400 گام توسعه داد و دور و برِ حرم بازارها ساخت و در اطراف كربلا حصارى محكم و بلند ايجاد كرد، در آب رسانى براى مزرعه هاى ساكنان كربلا تلاشى وافى به عمل آورد و موقوفه هاى زيادى را براى اداره حرم اختصاص داد. دوران عضد الدوله با خلافت طائع، فرزند مطيع عباسى، مصادف بود. اقدام هاى عضد الدوله را عمران بن شاهين، يكى از اميران بطائح، (4) 309 تداوم بخشيد و مسجد و رواق پشت روضه را بر رواق هاى موجود افزود كه به نام او، رواق عمران بن


1- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 75؛ ابن جوزى، المنتظم، 2/ 60.
2- . مدرس، شهرحسين، 217.
3- . ابن اثير، الكامل فى التاريخ، حوادث سال 371 ق.
4- . بطائح مكانى در نزديكى و اسط بود كه عمران بن شاهين از سوى عضد الدوله در آن جا حكم روايى مى كرد.

ص: 106

شاهين، معروف شد- (1) 310 اين رواق به سبب دفن ابراهيم مجاب به نام او نيز معروف است- مسجدى نيز در جوار اين رواق بنا كرد كه تا عصر صفوى پا برجا بود و درآن هنگام به حرم اضافه شد. تا چندى پيش بخشى از آن برجاى مانده و مخزن فرش هاى حرم بود كه در پشت ايوان معروف به ناصرى قرار داشت. (2) 311 در زمان سلطان الدوله ديلمى، هنگامى كه حرم مطهر دچار آتش سوزى شد، وزير شيعى اين پادشاه، ابو محمد حسن بن فضل معروف به ابن سهلان رامهرمزى، به تعمير آن اقدام كرد. او در 407 تا 412 ق به بازسازى و نوسازى حرم مطهر، رواق ها و گنبد آن پرداخت. (3) 312 ابن بطوطه اين بنا را در 727 ق به چشم خود ديده و در سفرنامه اش توصيف كرده است. (4) 313 او هم چنين ديوار و قلعه محكمى براى شهر ساخت تا امنيت مردم را از هجوم دشمن تأمين كند. اين ديوار دروازه هاى آهنى سنگينى داشت. (5) 314 اما جريان آتش سوزى حرم در آن سال، به سبب افتادن دوشمع از شمع هاى حرم برروى فرش ها بود كه آتش به سرعت به پرده ها و رواق ها و گنبد سرايت كرد و تنها ديوارهاى حرم و بخشى از حرم و مسجد عمران بن شاهين از تخريب در امان ماند. (6) 315 در عصر سلاجقه، به هنگام حكومت سلطان ملك شاه سلجوقى، به سال 479 ق وزير شيعى او، مجدالملك براوستانى، ديوار اطراف حرم يا حائر حسين را بازسازى كرد. او به همراه سلطان ملك شاه به زيارت آن حضرت رفت و آن خدمت را انجام داد. (7) 316 در اين دوران يكى از شورشى ها به نام خفاجه به سال 489 ق كربلا را دست خوش تاخت و تاز قرار داد، حرم حسينى را غارت كرد و زائران را به قتل رساند. سيف الدوله، فرمانرواى حلب و مؤسس


1- . موسوى الزنجانى، جوله فى اماكن المقدسه، 1405، 83.
2- . سلمان هادى آل طعمه، تاريخ مرقد الحسين و العباس، 80.
3- . ابن جوزى، المنتظم، 7/ 283.
4- . ابن بطوطه، سفرنامه، 270.
5- . مدرسى، شهر حسين، 255.
6- . ابن اثير، الكامل فى التاريخ، 9/ 122؛ ابن جوزى، المنتظم، 7/ 283.
7- . ابن جوزى، همان، 8/ 174؛ موسوى الزنجانى، همان، 84

ص: 107

سلسله حمدانيان، كه نقش مؤثرى در جهاد با بيزانس و مسيحيان در آزاد سازى بيت المقدس ايفا كرد، شخصاً با سپاهيانش به كربلا آمد و پس از محاصره خفاجه، او را به قتل رساند و امنيت مردم را برقرار و خسارت و زيان هاى وارده به شهر و حائر حسين را جبران كرد. (1) 317 در دوران خليفه الناصر لدين اللَّه عباسى، وزير شيعى او مؤيد الدين محمد قمى، بنايى را كه ابن سهلان ساخته بود تزيين و بخشى از آن را در 620 ق تعمير كرد. او صندوق چوبى بر روى قبر قرار داد و آن را با پارچه هاى زيبا و حرير پوشاند و ديوارهاى حرم و رواق ها را با چوب ساج تزيين كرد. (2) 318

2- بناى بقعه و بازسازى آن از عصر مغول تا پايان صفويه

با تهاجم هولاكو خان مغول به بغداد، خلافت عباسى در 656 ق بر افتاد. مغول ها در آن تهاجم، حرمت مكان ها و شهرهاى مقدس را حفظ كرده و هيچ تعرضى نسبت به آن ها انجام ندادند. بنايى كه ابن سهلان در ابتداى قرن پنجم ساخته بود تا پايان قرن هشتم هم چنان استوارى و استحكام خود را حفظ كرد. و حدود سه قرن، بدون آن كه بازسازى جدّى بر روى آن صورت بگيرد، هم چنان پا برجا ماند.

حدود يك سده پس از هجوم مغول ها، در 767 ق، سلطان اويس مؤسس سلسله جلايريان، كه از دست نشانده هاى ايلخانان مغول بود، حرم را تعمير و بازسازى كرد.

دوفرزند او به نام هاى سلطان حسين و سلطان احمد نيز در اين بازسازى نقش داشتند.

تاريخ اين بنا و تعمير آن در بالاى سر حرم مطهر، در قسمت جنوب غربى، محلى كه به نام «نخله مريم» مشهور است، بر روى ستونى كنار محراب ثبت شده بود. اين تاريخ تا سال 1216 ق محفوظ ماند و در آن سال پس از تهاجم و غارت وهابيان محراب و آثار آن محو شد. (3) 319 در اين بازسازى بناى مسجد و حرم نوسازى شد، گنبدى نيم دايره اى بر فراز ضريح قرار گرفت كه بر چهار طاق در چهار سمت استوار بود و سمت بيرونى هر يك از


1- . ابن اثير، همان، 10/ 177.
2- . مدرسى، همان، 259.
3- . همان، 284، 285.

ص: 108

اين طاق ها را رواقى تشكيل مى داد. اين گنبد، به لحاظ شكل هندسى، زيبا و بسيار ماهرانه ساخته شدو تجلى معمارى اسلامى بود. (1) 320 نحوه قرار گرفتن گنبد و رواق ها به گونه اى بود كه گردش زائران به دور ضريح و مزار شهيدان ممكن بود ولى امروزه چنين امكانى براى زيارت مزار آنان نيست.

فرزندان اويس جلايرى از آثار خود كتيبه هاى ديگرى هم بر جاى گذاشتند از جمله كتيبه اى به پهناى شصت سانتى متر بر روى ديوار حرم ثبت است و حكم «اويس بن ...» در آن به چشم مى خورد. اين كتيبه بر لايه زيرين ديوار جديد قرار دارد كه براى تقويت ديوار قديمى روى آن ساخته شده است.

سلطان احمد جلايرى، هم چنين، ايوان روبه روى صحن، معروف به ايوان طلا، و مسجد صحن، واقع در اطراف حرم را ساخت. در آن دوران، آينه و خاتم كارى ها و كاشى هاى كاشانى با منظره هاى طبيعى اوج معمارى اسلامى را در رواق ها و حرم به نمايش گذاشت. كتيبه اى از كاشى با آيه و سوره هاى قرآن كريم، به خط ثلث، بر روى ديوار رواق ها جلوه زيبايى به حرم بخشيد. (2) 321 به فرمان سلطان احمد، دو گل دسته حرم نيز با آجرهاى زرد كاشانى تزيين و تاريخ بنا بر ساقه مناره ها به زبان فارسى و در قالب حروف ابجد (عدد 793) ثبت شد. (3) 322 غازان خان و اولجايتو، از ايلخانان مسلمان و شيعه مغول، به زيارت كربلا رفته هديه هاى فراوانى به آن بقعه و بارگاه تقديم كردند. ارغون شاه نيز با كندن كانال و مجراهايى آب فرات را به داخل كربلا هدايت كرد تا كار كشاورزى رونق يابد و بناهاى متبركه آن سامان آبادانى گيرد. (4) 323 اولجايتو، كه نام مسلمانى اش سلطان محمد خدابنده بود و به شيعه گرايش يافت، قصد آن داشت تا قبر امام حسين عليه السلام و امام على عليه السلام را از كربلا و نجف به ايران و پايتخت اش سلطانيه منتقل سازد لذا گنبد و مقامى در سلطانيه، نزديك زنجان، بر پا كرد و مكانى را براى دفن جنازه هاى انتقالى قرار داد. اما عالمان


1- . آل طعمه، همان، 83، 84.
2- . بنگريد بحث مناره در همين فصل.
3- . آل طعمه، همان، 85.
4- . موسوى زنجانى، همان، 84.

ص: 109

شيعه او را از اين كار بازداشتند و حرمت نبش قبر را براى او بيان كردند و او از اين تصميم منصرف شد. ابن بطوطه، كه در اين دوران به شخصه حرم و بقعه مبارك را ديده است، از قنديل هاى زرين و سيمين بر روى ضريح و پرده هاى حرير بر درهاى آن سخن مى گويد. (1) 324 در 904 ق، قبل از آغاز حكومت صفويه، وقف نامه اى به آن تاريخ روى سنگى در داخل ضريح مزار شهيدان قرار داشت كه در سال هاى اخير كشف شده است.

در اين سنگ نبشته وقف نامه فردى به نام شيخ امين الدين مبنى بر وقف زمين ها و املاك مجاور زمين هاى جعفريات در شمال حرم امام حسين عليه السلام ثبت شده است. (2) 325 پادشاهان صفوى، كه ترويج كننده مذهب تشيع بودند، در بسيارى از سرزمين هاى زير سلطه خويش به تعمير و ساخت بناهاى مربوط به امامان شيعه و امام زاده ها و سادات و تكريم آنان پرداختند. شاه اسماعيل صفوى، مؤسس سلسله صفوى، از كسانى بود كه در اين راه تلاش زيادى كرد. او در 914 ق به تزيين حرم امام حسين عليه السلام پرداخت. (3) 326 صندوقى از خاتم بسيار نفيس و گران بها روى قبر مطهر قرار داد و تمامى رواق هاى حرم را با فرش هاى گران بهاى ايرانى پوشاند و دوازده چلچراغ شيشه اى و طلايى، از جنس طلاى خالص، به حرم تقديم كرد. از جمله كارهاى مهم شاه اسماعيل در تزيين حرم، طلا و آينه كارى رواق ها و آرايش حرم با سنگ هاى مرمر و رخام در 920 ق بود كه قبل از آن به صورت گچ و آجر بود. (4) 327 او هم چنين دستور داد حاشيه هاى ضريح را طلاكارى كنند.

شاه عباس صفوى از ديگر پادشاهان صفوى است كه در تزيين حرم اقدام هاى شاه اسماعيل را تداوم بخشيد. او ضريح مسى بر قبر مطهر ساخت و آن را با پرده هاى حرير قيمتى پوشاند. گنبد حرم را از قسمت نماى خارجى نوسازى كرد و از داخل نيز با


1- . ابن بطوطه، سفرنامه، 273.
2- . آل طعمه، همان، 86.
3- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 75- 77.
4- . آل طعمه، همان، 98- 99.

ص: 110

كاشى هاى زيبا به آن زينت داد. مال فراوانى در اختيار متولى و خادمان حرم قرار داد (1) 328 و صندوق زيبايى بر قبر مطهر نصب كرد كه تاكنون باقى است. (2) 329 شاه صفى نيز ضمن زيارت حرم، دستور داد مسجد پشت سر را توسعه داده، رواق شمالى را بنا كردند كه به رواق شاه معروف شد. هم چنين به دستور او ديوار صحن از سمت شمال خراب شد و مساحت آن گسترش يافت. اين كار را وزير شاه صفى به نام قزاق خان بيگلربيگى انجام داد. او در سراسر ديوار شمالى حجره ساخت و مقابل هرحجره ايوانى ايجاد كرد كه با كاشى هاى گران بهايى تزيين شده بود. اين ايوان به «صافى صفا» معروف است. (3) 330 شاه سليمان صفوى در 1048 ق به توسعه مسجد پشت سر و صحن از سمت شمال و احداث رواق شمالى پرداخت. راضيه سلطان بيگم دختر شاه سلطان حسين نيز هزينه اى براى تعمير و تزيين ضريح مطهر تقديم كرد. (4) 331 نادر شاه افشار در 1135 ق بودجه فراوانى براى نوسازى حرم امام حسين عليه السلام اختصاص داد و خودش كربلا را زيارت كرد و فرمان داد بناهاى موجود را تزيين كنند.

او هديه هاى گران بهايى به گنجينه حرم هديه كرد. (5) 332 پادشاهان عثمانى نيز با وجود داشتن مذهب تسنن به مقبره ها توجه ويژه اى داشتند و چون در آن دوران كربلا و ديگر شهرهاى عراق زير سلطه پادشاهان عثمانى بود، آبادانى آن شهر را وجهه همت خود قرار مى دادند؛ سلطان سليمان قانونى پس از زيارت بقعه امام حسين عليه السلام به مرمت و سفيد كارى و گچ كارى خارجى گنبد دستور داد. او براى جبران خسارت هاى مردم كربلا و جلوگيرى از طغيان رود فرات سدى ساخت كه به سد سليمانيه معروف شد. اين كار به دنبال فعاليت هاى آبادانى غازان خان در كربلا صورت گرفت. او دستور داد محصول زمين هاى آبيارى شده با اين سد به فقيران كربلا اختصاص يابد. (6) 333


1- . همان 101- 102.
2- . در اين مورد بنگريد به بحث مربوط به ضريح مطهر در همين فصل.
3- . مدرسى، همان، 318.
4- . غلامحسين مصاحب، دايرة المعارف فارسى، 2195.
5- . شيخ جعفر محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، 1/ 221.
6- . مدرسى، همان، 203، 202.

ص: 111

بعدها سلطان مراد سوم عثمانى نيز على پاشا، والى بغداد، را مأمور نوسازى آستانه كرد.

3- بازسازى حرم و بقعه در عصر قاجار

عمده ترين بازسازى ها و توسعه و تزيين حرم در عصر قاجار صورت گرفت كه اثرهاى آن هم چنان تا عصر حاضر باقى مانده است. نخستين اقدام، طلا كردن گنبد به دستور آقامحمد خان قاجار در 1211 ق بود. (1) 334 دو سال بعد، حرم از سمت شمال توسعه يافت و ديوار حائل مسجد شمالى و روضه برداشته شد. اين كار را سيد محمد مهدى شهرستانى انجام داد. در 1216 ق، حرم دست خوش تجاوز و هجوم وهابيان قرار گرفت و ضريح و رواق آن ويران شد و اشياء نفيس آن به غارت رفت. وهابيان، به رهبرى سعود، كه از انديشه هاى محمد بن عبد الوهاب مؤسس مذهب وهابيت پيروى مى كردند، حرم پيامبر صلى الله عليه و آله را در مدينه و بقيع غارت كردند و مزار و بارگاه بقيع و شهيدان احد را ويران ساختند. آنان در آن سال با حدود دوازده هزار نيروى نظامى به شهر مقدس كربلا هجوم آوردند و سه هزار نفر از ساكنان و زائران را به قتل رساندند. (2) 335 در 1217 ق حرم از سمت غربى گسترش پيدا كرد و مزار سيد ابراهيم مجاب در داخل رواق و شبستان قرار گرفت.

اين كار را سيد على طباطبايى صاحب رياض انجام داد. اين دو بزرگوار حرم را از شرق و شمال با ادغام مزار شهيدان و مسجد شمالى و اندكى نيز از سمت جنوب وسعت بخشيدند. (3) 336 در اين دوران محمد حسين خان يزدى، بر اساس كتيبه اى كه از خود به جاى گذاشته، ظاهراً تعميراتى را در قبر مطهر انجام داده است. در مقابل چهار گوشه قبر شريف اين عبارت ديده مى شود: «وافقه الموفق بتوفيقات الدارين ابن محمد تقى خان اليزدى، محمد حسين، سنه 1222 ق».


1- . اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات، 159.
2- . غلامحسين مصاحب، دايرة المعارف فارسى، 2195؛ هم چنين بنگريد: محامى عباس المزاوى، تاريخ العراق بين احتلالين، 1935، ج 6/ 144- 150.
3- . مدرسى، همان، 481.

ص: 112

در سال هاى 1227 و 1250 ق فتحعلى شاه قاجار به نوسازى بناى فرسوده حرم پرداخت و پوشش طلاى گنبد آن را بازسازى كرد. او ضريح نقره اى جديد براى قبر مطهر ساخت و داخل ايوان گنبد را طلا كارى كرد و تمامى آن چه را كه وهابيان تخريب كرده بودند، بازسازى كرد. نماينده او در اين طرح ابراهيم خان شيرازى بود. او هم چنين در 1232 ق، فرمان داد تا روى ضريح مسى مرقد، كه شاه عباس ساخته بود، ضريح نقره اى بسازند و صندوق خاتم روى مرقد را با چوب ساج روكش كنند. اين صندوق را هم آقا محمد خان نصب كرده بود. در اين دوران، كربلا ديوارى محكم با چهار دروازه داشت؛ 1) دروازه بغداد در شمال كربلا 2) دروازه خيمه گاه در جنوب 3) دروازه نجف اشرف در مشرق 4) دروازه حُرّ در مغرب. (1) 337 در 1285 ق، ناصرالدين شاه نيز كوشش هايى براى توسعه، ترميم و تزيين بقعه انجام داد. (2) 338 او خود به زيارت عتبات آمد و شرح كامل اين سفر را در سفرنامه عتبات خود نگاشت. (3) 339 وى صحن را از سمت غربى آن توسعه داد و گنبد و بخشى از پوشش طلاى آن را بازسازى كرد. هم چنين ايوان بزرگى را در سمت قبله احداث كرد كه به نام خود او، ايوان ناصرى، مشهور شد. اين كار را شيخ عبد الحسين تهرانى انجام داد. در همان دوران داخل حرم تعمير و حجره هاى صحن از نو ساخته شد. (4) 340 در 1296 ق احمد معمار نامى بر ايوان بيرونى ديوار رواق غربى، مقابل پنجره فولاد، تعميراتى انجام داد و بالاى پنجره كتيبه اى با اين عنوان از خود به جاى گذاشت:

«عمل اوستاد احمد المعمار 1296 ق».

در 1300 ق صحن امام حسين عليه السلام و نيز كاشى كارى رواق هاى سه گانه شرق، غرب و شمال توسط عبداللَّه بن قوام با كمك مالى محمد صادق تاجر شيرازى اصفهانى الاصل انجام شد و كتيبه اى به همين مضمون بر بالاى مقبره شمالى، يعنى مقابل ضريح امام، با تاريخ 1300 ق به يادگار ماند. از آن زمان تا 1360 ق، توسعه و بازسازى چندانى در حرم


1- . عضد الملك، سفرنامه عضد الملك به عتبات، 161.
2- . محمد حسن خان اعتماد السلطنه، تاريخ منتظم ناصرى، 3، 315.
3- . ناصر الدين شاه قاجار، سفرنامه عتبات؛ به كوشش على دهباشى.
4- . سيف الدوله، سفرنامه سيف الدوله به مكه مكرمه، 232؛ مير عبد اللطيف شوشترى، تحفة العالم، 308.

ص: 113

صورت نگرفت. ولى بعد از آن تا عصر حاضر، همواره تلاش ها و اقدام هاى فردى و متفرقه اى براى تزيين، توسعه و بازسازى حرم انجام شده است از جمله در 1360 ق سيف الدين طاهر، از متمولان هند، يكى از مناره ها را كه خراب شده بود از نو ساخت و سپس هر دوى آن را طلا كارى كرد. در 1367 ق، خانه ها و مدرسه هاى دينى مجاور صحن از جمله جامع يا مدرسه ناصرى تخريب شد كه آن را ناصرالدين شاه در 1301 ق ساخته بود و در سمت غربى صحن امام حسين عليه السلام قرار داشت. از شمال به مدرسه زينبيه و درب ساعت و از جنوب به مدرسه صدراعظم نورى، معروف به صدر، متصل بود. اين مسجد و دو مدرسه را عبدالرسول خالصى تخريب كرد. (1) 341 براى اين تعميرات، كاميون هايى حامل 55 تن سنگ مرمر از يزد از سوى سيد محمدآقا يزدى و مصطفوى و شصت كاميون از طرف جمعى از بازرگانان تهران ارسال شد. اين مرمرها همه در كف حرم مطهر و تمامى ديوارهاى داخل آن تا ارتفاع سه متر كار گذاشته شد و در 1368 ق عمليات روكارى با سنگ مرمر به پايان رسيد. (2) 342 در اين توسعه، علاوه بر مدرسه ها، آثار ديگرى از جمله جامع رأس الحسين و مقام رأس الحسين، مدرسه و مسجد سردار حسن خان، كه محمد حسن خان قاجار پدر آقا محمد خان در 1180 ق ساخته بود، همه به دستور عبدالرسول خالصى ويران شد. هم چنين تكيه بكتاشيه، (3) 343 ورودى باب قاضى الحاجات و مأذنه هاى مزار پادشاهان آل بويه تخريب شد. تمامى اين تخريب ها به منظور ايجاد يك فلكه بود كه پشتوانه علمى و تاريخى و آثار فرهنگى را اين گونه دست خوش تخريب قرار داد. (4) 344 در 1370 ق، مرحوم صبرى هلالى به خطاطى آيه هاى قرآن (سوره دهر) بر حرم پرداخت. ضلع شرقى حرم در اين سال ساخته شد و ايوان ها و طاق ها نيز با


1- . مدرسى، همان، 409.
2- . همان، 475- 476.
3- . تكيه بكتاشيه در دوره سلطه عثمانى ها براى صوفيه و فرقه بكتاشيه به عنوان خانقاه ساخته شد. گويندنسب اين سلسله به سلمان فارسى مى رسد. آنان از متصوفه سنى هستند (ناصر الدين شاه، سفرنامه عتبات، 115).
4- . مدرسى، همان، 477.

ص: 114

كاشى هاى زيبا و نفيس تزيين گرديد. يك سال بعد، بناى گنبد و پوشش طلاى آن مرمت شد و در 1373 ق، سقف رواق هاى حرم به طور كامل بازسازى و كاشى هاى معرّقى از اصفهان زينت بخش حرم شد و قسمت بالاى ايوان ناصرى طلاكارى شد. ده سال بعد، هيأت نوسازى حرم، نماى ديوارهاى بيرونى حرم را با سنگ هاى ايتاليايى و ايوان ها را با كاشى تزيين كردند.

در سال 1388 ق ستون هاى سنگى از ايران وارد شد. سقف قديمى ايوان را برداشتند و ستون ها را نصب كردند. اين كار دو سال به طول انجاميد و پس از آن به بناى جديد ايوان طلا پرداختند. در 1394 ق طرح نوسازى و هماهنگ سازى صحن شريف تدوين شد. اين طرح شامل احداث مجدد ايوان، خراب كردن ضلع غربى صحن و تزيين ديوارها با كاشى بود كه اجراى آن تا 1396 ق طول كشيد. (1) 345 هم اكنون سير مراحل توسعه و بازسازى حرم و بقعه شريف حسينى ابعاد و زاويه هاى حرم را اين گونه روشن ساخته است:

صحن حرم امام حسين عليه السلام محدوده مستطيلى شكلى را در بر مى گيرد كه ضلع شمال به جنوب آن از سمت بيرون 125 و ضلع شرق به غرب آن 95 متر است. اين محدوده همه بناهاى حرم را در خود جاى داده و در داخل يك صحن به مساحت 385 متر مربع قرار دارد. حرم و بقعه در وسط اين صحن قرار دارد كه با كاشى هاى گران قيمت پوشانده شده است. ارتفاع حرم دوازده متر، طول دو ضلع شمالى و جنوبى 55 متر و طول ضلع شرقى و غربى آن 445 متر است. حاشيه ديوارهاى حرم از سمت بيرون با آيه هاى قرآن تزيين شده است. طول حرم 40/ 10 و عرض آن 10/ 9 متر است. كف داخل آن سنگ مرمر است و ديوارها نيز كاشى كارى شده و به آيه هاى قرآن؛ سوره هل اتى، يس و سوره هاى كوچك با خط ثلث سفيد در متن كاشى لاجوردى مزين شده است. اين تزيين ها در سال هاى 1363 تا 1369 ق انجام گرفت كه در صفحه هاى پيشين به آن اشاره شد. (تصوير شماره 25 و 26)


1- . آل طعمه، همان، 90- 92.

ص: 115

و- آثار و اماكن حرم مطهر

1- صندوق و ضريح امام حسين عليه السلام

اشاره

در عصر آل بويه، عضد الدوله براى نخستين بار در 371 ق ضريحى از جنس چوب ساج و تزيين شده با عاج را روى قبر امام حسين عليه السلام نصب كرد و قبر را با پارچه هاى گران بهاى ديباج پوشاند. (1) 346 در 620 ق مؤيدالدين محمد قمى، وزير شيعى الناصر لدين اللَّه عباسى، صندوقى از چوب بر روى قبر قرار داد و آن را با پارچه هاى گران قيمت پوشاند. (2) 347 شاه اسماعيل صفوى در 932 ق صندوق بسيار زيبايى از خاتم بر روى قبر نهاد. پس از آن، شاه عباس صفوى براى نخستين بار، ضريحى از مس بر فراز قبر و روى صندوق ياد شده گذاشت و ضريح را با پرده هاى حرير قيمتى پوشاند. (3) 348 در 1153 ق، گوهرشاد خانم، دختر سلطان حسين صفوى و همسر نادر شاه، صندوقى از خاتم بر روى قبر گذارد. گفته اند صندوق كنونى همان صندوقى است كه همسر نادر شاه روى قبر قرار داده بود. (4) 349 برخى نيز گفته اند اين صندوقى است كه شاه طهماسب صفوى در 1123 ق به حرم هديه كرده است. اين صندوق در اثر تهاجم وهابيان در 1216 ق آتش گرفت و بخشى از آن سوخت. در 1225 ق به توصيه شيخ جعفرآل كاشف الغطاء و به دستور «خان جان» قاجارى صندوق را با پوششى از نقره ترميم كردند و با پارچه حرير پوشاندند. (5) 350 روى صندوق به اين موضوع چنين اشاره شده است:

«بعد تكسير اعداء اللَّه فى سنة 1216 ق قام بتجديده خان القاجار 1225 ق كتبه صالح الكلكاوى».


1- . جعفر الخليلى، موسوعة العتبات المقدسه، 8/ 182.
2- . مدرسى، همان، 259.
3- . آل طعمه، همان، 98.
4- . مدرسى، همان، 260.
5- . آل طعمه، همان، 100.

ص: 116

آقا محمد خان نيز ضريحى از نقره بر فراز قبر نصب كرد (1) 351 و درهاى ورودى را، كه از رواق به داخل حرم باز مى شد، با نقره تزيين نمود. (2) 352 پس از چندى، ناصرالدين شاه، كه به شخصه به زيارت كربلا مشرف شده بود، دستورهايى براى تعمير و بازسازى حرم صادر كرد؛ ضريحى از نقره ساخت و آن را روى قبر گذاشت. بدين گونه قبر مطهر داراى دو ضريح بيرونى و داخلى شد. نام هديه كننده ضريح بيرونى، يعنى ناصرالدين شاه، بر آن ثبت شده است. روى درِ آن، پنجره نقره اى كوچكى است و بر بالاى آن اين عبارت ديده مى شود: قال رسول اللَّه صلى الله عليه و آله «الحسن و الحسين سيدى شباب اهل الجنه و ابوهما خيرٌ منهما» اين ضريح، ضريح مسين شاه عباس را در خود جاى داده است. (3) 353 ناصر الدين شاه كه خود داخل آن شده، ضريح و قبر را چنين توصيف مى كند: «من و ميرزا حسن كليد دار جسارت كرده توى ضريح حضرت رفته از ضريح هم درب كوچك ديگر بود ميرزا حسن باز كرد، شمعى در دست داشت دور قبر منور با آجر فرش شده بود كه پا روى آجر گذاشته شود. من از طرفى ميرزا حسن از طرفى به زحمت زياد رفتيم. ميرزا حسن متصل شمع را كج مى كرد. من از دست او گرفتم. من به طور عجيبى روى آجرها نشسته بودم جا تنگ بود. سرم به تخته ضريح مى خورد. جاى نشستن تنگ و بسيار مشكل بود. ميرزا حسن تخته روى قبر مطهر را كشيد. دست برده دو سه مشتى تربت صحيح از روى قبر مطهر برداشتم». (4) 354 در پايين پاى آن، ضريح ديگرى متصل به ضريح بيرونى قرار گرفته كه به على اكبر، فرزند دلاور امام حسين عليه السلام، تعلق دارد. در 1355 ق، سيف الدين طاهر، از داعيان اسماعيلى، پنجره اى از نقره براى مرقد مطهر ساخت و آن را از هند به كربلا فرستاد كه بر بالاى آن نوشته شده بود:

«ان الداعى الى حب آل محمد الطاهر بن ابى محمد الطاهر سيف الدين نجل سيدنا


1- . ناصر الدين شاه، همان، 119.
2- . سفرنامه سيف الدوله به مكه مكرمه، 231.
3- . اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات، 160.
4- . ناصر الدين شاه، همان، 120.

ص: 117

محمد برهان الدين من بلاد الهند سنه خمس و خمسين و ثلث مائة بعد الالف 1355 ق». (1) 355 در 1360 ق استاد محمد صنيع خاتم شيرازى، از استادان برجسته خاتم كارى، صندوق مطهر را تعمير كرد.

در طول تاريخ، همواره پادشاهان و بزرگان، چراغ دان هاى گران قيمتى از طلا و نقره به داخل ضريح مبارك هديه مى كردند. يك جفت شمعدان طلاى بسيار بزرگ از سوى سلطان عبدالمجيد خان عثمانى به حرم هديه شده است. بعضى از قنديل هاى آويزان شده از جنس طلا و نقره، از هند و جاهاى ديگر آمده است. (2) 356 امروزه طول ضريح مطهر به پنج پنجره و عرض آن نيز به چهار پنجره تقسيم مى شود. هر قسمت هشتاد سانتى متر عرض دارد. اما بخشى كه مرقد على اكبر عليه السلام در آن است، يعنى پايين پاى آن حضرت، از ضريح تنها يك بخش و از طول دو بخش را در بر مى گيرد. طول ضريح مرقد امام حسين عليه السلام 5/ 5 و عرض آن 5/ 4 متر است و طول آن قسمت كه قبر على اكبر عليه السلام را در خود جاى داده 6/ 2 و عرض آن 4/ 1 متر است. ارتفاع ضريح به 5/ 3 متر مى رسد و بر بالاى آن در چهار گوشه، چهار گويچه شكلى است كه طول هر يك نيم متر و زر اندود است. (3) 357 بر روى ضريح، ديوارهاى صحن، حرم و گل دسته ها آثارى از گلوله ديده مى شود كه حاصل تهاجم نيروهاى بعثى به شيعيان متحصن در مرقد در 1370 ش است. اين شيعيان عليه حكومت وقت قيام كرده بودند.

بربالاى سر مبارك آن حضرت، بيرون ضريح، سنگ قهوه اى رنگى به نشانه جايگاه دفن سر آن حضرت نصب است. برخى گفته اند شمر ملعون سر مبارك امام عليه السلام را روى آن جدا كرد. بر اساس روايت هاى موجود، امام سجاد عليه السلام سر مبارك امام حسين و برخى از شهيدان را به كربلا بازگرداند و در كنار جسدهاى پاك شان به خاك سپرد. بر اساس روايتى ديگر، سر مبارك امام در بالاى قبر پدر بزرگوارش امام على عليه السلام در نجف دفن شده است. امام صادق عليه السلام در اين مكان نماز مى گزارد و توصيه مى كرد كه بر سر


1- . آل طعمه، همان، 100.
2- . سيف الدوله، همان، 231؛ ابن بطوطه، همان، 273.
3- . آل طعمه، همان 100- 101.

ص: 118

مبارك امام حسين عليه السلام، در اين مكان نماز گزارده شود (1) 358 برخى نيز گفته اند سر آن حضرت را به عسقلان مصر بردند و در آن جا دفن كردند. امروزه، در شهر قاهره در مسجدى به نام مسجد الحسين عليه السلام ضريحى با عنوان رأس الحسين قرار دارد كه مردم آن شهر پيرامون آن دعا و زيارت مى خوانند و سوم شعبان، روز تولد امام حسين عليه السلام، را ده روز جشن مى گيرند و احترام خاصى به اين مكان مى گذارند.

قبر و ضريح على اكبر عليه السلام

محل دفن جوان شجاع و دلاور امام حسين عليه السلام در پايين پاى آن حضرت است.

ضريح امام حسين عليه السلام، چنان كه شرح آن در صفحه هاى پيشين رفت، به صورت شش ضلعى است كه دو ضلع پايين آن به على اكبر و شهيدان بنى هاشم تعلق دارد. اين قسمت به ضريح بيرونى قبر امام حسين عليه السلام وصل شده و 6/ 2 متر طول و 4/ 1 متر عرض دارد. بنابر اين از عرض يك بخش و از طول دو بخش را در بر مى گيرد و دو ضلع از آن را به خود اختصاص مى دهد. (تصوير شماره 27)

2- مزار شهيدان بنى هاشم

مزار شهيدان بنى هاشم در كنار مزار على اكبر و پايين پاى مبارك امام حسين عليه السلام قرار دارد. بر اساس روايات، بنى اسد وقتى شهيدان را به خاك سپردند جنازه هاى شهيدان بنى هاشم را، كه در يك خيمه توسط امام حسين عليه السلام جمع آورى شده بود، پايين پاى آن حضرت دفن كردند و سپس چند متر پايين تر از آن ديگر شهيدان كربلا، غير از بنى هاشم، را به خاك سپردند. (2) 359

3- قبرهاى ديگر شهيدان كربلا

تمامى شهيدان كربلا، به جز حضرت ابوالفضل، حربن يزيد رياحى و حبيب بن مظاهر، در نزديكى قبر حضرت امام حسين عليه السلام به خاك سپرده شده اند و قبرهاى آنان در


1- . بنگريد زيارت مخصوص امير المؤمنين كه در آن به دفن سر امام حسين عليه السلام در اين مكان اشاره شده است.
2- . دايرة المعارف تشيع، 3/ 363.

ص: 119

سمت جنوب شرقى ضريح امام حسين عليه السلام، به فاصله چند مترى آن قرار دارد. اكنون اين قبرها، كه در داخل يك اتاقك دوازده مترى و حاوى صندوق خاتم است، پنجره اى از نقره به طول پنج متر دارد و آرامگاه را مشخص مى كند. بر بالاى اين پنجره، اسامى حدود 120 تن از شهيدان كربلا، همراه با زيارت نامه مخصوص بر روى كتيبه اى از كاشى هاى آبى نقش بسته است. قبل از توسعه جديد حرم، يعنى تا 1213 ق، اين قبرها بقعه اى جداگانه داشت و از حرم امام حسين عليه السلام مستقل و مجزا بود به گونه اى كه طواف پيرامون آن ميسر بود. سخن ابو حمزه ثمالى اين مطلب را تأييد مى كند: «سپس از حرم مطهر خارج شو و در مقابل قبور شهدا بايست». (1) 360 كسانى كه قبل از توسعه آن را ديده اند توصيف شان به همين گونه است. (2) 361 در 1213 ق، عمليات توسعه جديد آغاز شد و به دليل زياد بودن زائران و تنگىِ مكان زيارت، سيد على طباطبايى و آيت اللَّه شهرستانى براى تأمين رفاه زائران ديوار آن بقعه را برداشتند و راهروى درِ ورودى رواق جنوبى به مزار شهيدان را بستند و در قسمت شمالى آن، ضريحى از چوب ساج قرار دادند سپس ديوار حائل را برداشتند و آن را به حرم متصل كردند. با اين كار امكان طواف پيرامون مزار شهيدان از بين رفت اما فضاى زيارتى مناسبى ايجاد شد. در 1230 ق از سوى ملا محمد صالح برغانى ضريحى از برنج با كتيبه نقره اى حاوى شعرهاى محتشم كاشانى بر آرامگاه شهيدان نصب شد و صندوقى از خاتم نيز در داخل آن قرار گرفت. در اوايل قرن چهاردهم، انيس الدوله، همسر ناصرالدين شاه، ضريح نقره اى به طول حدود 80/ 4 در پنج شبكه و ارتفاع 70/ 1 براى آرامگاه شهيدان تقديم كرد. اين ضريح به جاى ضريح قبلى نصب شد و هم اكنون نيز در همان مكان باقى است. در 1361 ق صندوق خاتم كارى اين آرامگاه به كوشش محمد صنيع خاتم شيرازى تعمير شد و ديوارهاى مجاور ضريح را هنرمندان تواناى ايرانى آينه كارى كردند. (3) 362 (تصوير شماره 28)


1- . مدرسى، شهر حسين، 347.
2- . همان جا.
3- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 44؛ مدرسى، همان، 423.

ص: 120

4- رواق ها و شبستان هاى حرم مطهر

ضريح و روضه امام حسين عليه السلام از چهار سو به وسيله رواق هايى بسيار زيبا و وسيع احاطه شده است. هر يك از اين رواق ها حدود چهل متر طول و حدود پنج متر عرض دارد و ارتفاع ديواره هاى آن نيز به دوازده متر مى رسد. اين رواق ها، هر يك، به نامى خاص معروف اند. بانى اوليه برخى از آن ها عضدالدوله ديلمى است كه در دوره هاى بعد ترميم، بازسازى و تزيين شده است.

1- 4- رواق غربى (رواق ابراهيم مُجاب)

اين رواق در غرب ضريح قرار دارد و عمران بن شاهين آن را بنا كرده است كه تا مدت ها به نام خود او معروف بود. (1) 363 پس از چندى، به سبب دفن يكى از فرزندان امام كاظم عليه السلام، يعنى سيد ابراهيم مُجاب، به آن نام مشهور شد. در قسمت جنوبى رواق، درى است كه به طرف صحن باز مى شود و باب ابراهيم مجاب نام دارد و قبر و ضريح ابراهيم مجاب در شمال غربى آن واقع است. دراطراف مرقد او سادات و عالمان زيادى از جمله سيد رضى و شريف و مرتضى و ديگران دفن اند. اين رواق در گذشته در داخل صحن بود ولى با توسعه حرم، در داخل قرار گرفته است. از اين رواق يك در ديگر نيز به داخل صحن باز مى شود كه به باب حبيب بن مظاهر معروف است.

مرقد ابراهيم مُجاب

ابراهيم مجاب فرزند امام موسى كاظم عليه السلام و به روايتى فرزند محمد العابد بن موسى بن جعفر عليه السلام است. پدرش، محمد العابد، برادر تنى امام رضا عليه السلام بود.

او در 247 ق به زيارت امام حسين عليه السلام شتافت و نخستين علوى بود كه در كربلا ساكن شد.


1- . عمران بن شاهين يكى از راهزنان در بطائح بود كه عضد الدوله ديلمى سپاهيانش را به سوى او فرستاد ووى فرار كرد و به حرم امام على عليه السلام پناهنده شد (ابن اثير، الكامل، 8/ 76) و نذر كرد كه اگر از دست عضد الدوله رهايى يابد دو رواق براى امام على عليه السلام و امام حسين عليه السلام بسازد. عضد الدوله كه به زيارت امام على عليه السلام آمده بود از جرم عمران در گذشت و او را حكومت بطائح داد؛ او نيز نذر خود را ادا كرد. (عبدالكريم ابن طاووس، فرحة الغرى، 67)

ص: 121

او كه از بينايى محروم بود كنار ضريح سيد الشهداء عليه السلام آمد و با صداى بلند بر ابا عبداللَّه چنين سلام كرد: «السلام عليك يا جدّاه». گفته مى شود از درون ضريح صدايى شنيد كه پاسخ او را مى داد: «و عليك السلام يا ولدى». چون پاسخ سلام خود را از امام حسين عليه السلام شنيده بود به ابراهيم مجاب معروف شد. (1) 364 امروزه بر مزار آن بزرگوار صندوقى از چوب ساج و ضريحى از برنز با ابعاد 2* 2 متر و به ارتفاع دو متر قرار دارد. (2) 365 (تصوير شماره 29)

2- 4- رواق شرقى (رواق فقيهان)

رواق شرقى يا رواق فقيهان به طول 45 و عرض پنج متر با سنگ هاى مرمر در ديواره ها و كف، محل نماز و عبادت زائران است و هم چون ديگر رواق ها، با آينه هايى زيبا تزيين شده است. از اين رواق درى به سوى صحن و دو در به سوى حرم باز مى شود.

در دوره اى، به سبب دفن آقا باقر وحيد بهبهانى، از فقهاى اصولى در اين جا، به نام رواق «آقاباقر» معروف بود (3) 366 از آن جا كه فقيهان و دانشمندان در اين رواق دفن اند آن را رواق فقيهان ناميده اند. اين رواق به وسيله دودر به صحن متصل است؛ يكى از آن ها كنار كفش دارى آل طعمه و روبه روى مسجد سيد كاظم رشتى است و ديگرى كنار كفش دارى آل وهاب قرار دارد كه در آن شاعرى به نام سيد عبد الوهاب (ف 1322 ق) دفن است و در مقابل اش باب على اكبر واقع شده كه رواق را به حرم وصل مى كند.

معروف ترين فقيهانى كه در آن مكان دفن شده اند؛ شيخ محمد باقر اصولى، سيد على طباطبايى، صاحب رياض العلماء، شيخ يوسف آل عصفور، سيد كاظم رشتى، سيد احمد بن كاظم رشتى، آل كمونه و كليد دار هستند.

3- 4- رواق جنوبى (رواق حبيب بن مظاهر)

اين رواق به سبب وجود مرقد حبيب بن مظاهر، يار با وفاى امام حسين عليه السلام در كربلا، به اين نام مشهور شده است. پايين ديوارها و كف آن با سنگ هاى مرمر سنگ فرش و


1- . محسن الامين، اعيان الشيعه، 2/ 242. برخى نيز او را ابراهيم ضرير ناميده اند.
2- . آل طعمه، همان، 148؛ دايرة المعارف تشيع، 2/ 345.
3- . آل طعمه، همان، 147- 148.

ص: 122

بالاى ديوارها از نيمه تا سقف و نيز تمامى سقف آن آينه كارى است و چهل چراغى بزرگ از سقف آن آويزان است. اين رواق روبه روى روضه، سمت جنوب غربى ضريح، واقع شده و باب القبله حرم به اين سمت باز مى شود. اين در نقره اى حاصل كار حاجى حسين خان صدر اصفهانى است. (1) 367 ميرزا تقى خان امير كبير در اين رواق دفن شده اند.

قبر و ضريح حبيب بن مظاهر

حبيب بن مظاهر از صحابه و ياران با وفاى امام على عليه السلام است. او در دوران حكومت آن حضرت عضو شرطةالخميس (نيروهاى انتظامى) و در جنگ هاى جمل، صفين و نهروان نيز حاضر بود و در رأس قبيله بنى اسد، از قبيله هاى حامى اهل بيت و خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله، قرار داشت. حبيب بن مظاهر از كسانى است كه براى حمايت از امام حسين عليه السلام و قيام او در كوفه تلاش كرد و خود نيز به سپاه امام در كربلا پيوست. در حالى كه حدود 75 سال سن داشت و موها و ريش هايش سفيد بود فرماندهى جناح چپ سپاه را بر عهده گرفت و در يك جنگى نابرابر شهيد شد. قبيله بنى اسد هنگام دفن شهيدان كربلا حبيب را، كه از بزرگان آنان بود، در ده مترى قبر امام حسين عليه السلام به طور مستقل و جداگانه به خاك سپردند. بعدها، اين مرقد در داخل روضه امام حسين عليه السلام و در رواق شرقى قرار گرفت. در وسط رواق محاذى مسجد بالا سر بر فراز قبر او ضريحى از نقره، كه محمد باقر كلكته چى تبريزى در 1362 ق ساخته بود، به جاى ضريح برنجى اهدايى مادر آقا خان محلاتى نصب شده است. (2) 368 اديب الملك مقام جايگاه دفن او را چنين مى ستايد: «سعادت آن پيرمرد شهيد آن قدر بوده است كه ضريح وى در بقعه قرار يافته و زائران به هنگام ورود به حرم و خروج از آن، پيرمرد با سعادت را زيارت مى كنند». (3) 369 (تصوير شماره 31)

4- 4- رواق شمالى (رواق پادشاهان)

اين رواق را شاه صفى ساخته است و چون پادشاهان قاجار در آن دفن هستند آن را


1- . سفرنامه سيف الدوله به مكه مكرمه، 231- 230.
2- . همان، 149.
3- . سفرنامه اديب الملك به عتبات، 164.

ص: 123

رواق پادشاهان ناميده اند. شاه صفى، كه به زيارت حرم مطهر آمده بود، ضمن بخشش هاى فراوان براى خادمان و فقيران شهر دستور داد تا اين رواق را احداث كنند. (1) 370 ايوانى نيز بيرون آن ساخت كه به «صافى صفا» معروف شد. قبر مظفرالدين شاه، محمد على شاه، احمد شاه و محمد حسن ميرزا، از پادشاهان ايران، در اين رواق قرار دارد كه البته مكان آن دقيقاًمشخص نيست. (2) 371 همه اين رواق ها به وسيله هفت در به داخل صحن باز مى شوند. اين درها عبارت است از: 1- باب حبيب بن مظاهر 2- باب القبله 3- باب صاحب الزمان 4- باب على اكبر 5- باب الكرامه 6- باب ابراهيم مجاب 7- باب رأس الحسين.

مرقد امير كبير، صدر اعظم عصر ناصر الدين شاه و عماد الدوله، نوه فتحعلى شاه روبه روى باب الكرامه است.

5- خزانه و گنجينه حرم

در سمت شمال روضه مطهر خزانه حرم واقع شده كه انبوهى از اشياى اهدايى پادشاهان و بزرگان ايران و هند و ... را در خود دارد. در اين خزانه انواع جواهر، آثار و ادوات، قنديل هاى طلايى، ظرف هاى طلا و نقره، پارچه هاى زربافت و ابريشمى، ترمه هاى زيبا، عتيقه جات و كاشى هاى گران قيمت و قديمى نگه دارى مى شود.

در غرب خزانه نيز كتاب خانه حرم قرار دارد كه ميراث گران بهاى فرهنگ و تمدن اسلامى را در خود جاى داده است و قرآن هاى خطى نفيس و كهن در آن نگه دارى مى شود. (3) 372 قرآنى به خط امام سجاد عليه السلام و دست خطى از على عليه السلام در آن جا بود كه روى قبر گذاشته بودند و ناصرالدين شاه شخصاً آن ها را در داخل ضريح ديده است. (4) 373

6- گنبد مطهر

برفراز قبر و ضريح حضرت امام حسين عليه السلام گنبد زيبا و مرتفعى وجود دارد كه از دور جلوه اى خاص به كربلا بخشيده است و عظمت هنرى و معنوى آن چشم هر بيننده اى را


1- . مدرسى، همان، 318.
2- . در اين مورد بنگريد به صفحات بعد در همين فصل.
3- . همان، 127- 126.
4- . سفرنامه ناصر الدين شاه به عتبات، 118.

ص: 124

خيره مى كند و دل ها را مجذوب خويش مى سازد. نخستين گنبدى كه بر فراز مرقد امام ساخته شد در زمان منتصر عباسى بود. او پدرش متوكل را به قتل رساند و به ساختن بقعه و بناى حرم پرداخت. اين گنبد، كه تا 273 ق پا برجاى بود، رو به ويرانى نهاد و در آن سال محمد بن زيد علوى، از علويان طبرستان، به صورت باشكوهى آن را بازسازى كرد. (1) 374 چندى بعد، عضدالدوله ديلمى، آن را تزيين كرد. اين گنبد در 407 ق در آتش سوخت و بخشى از آن تخريب و توسط ابن سهلان تعمير شد. در دوران حكومت جلايريان، كه از دست نشانده هاى ايلخانان مغول بودند، اين گنبد را از نو بر روى چهار طاق و در چهار جهت استوار و به صورت بسيار زيبا و شكل هندسى ماهرانه اى ساختند و روح معمارى اسلامى را در آن به نمايش گذاشتند. شاه عباس صفوى آن رااز نماى بيرونى بازسازى كرد و به كاشى كارى و نماى داخلى آن پرداخت و با نقش ها و خطهاى زيبا، به اسامى امامان دوازده گانه شيعه مزين ساخت.

در 941 ق سلطان سليمان قانونى، از پادشاهان عثمانى و سنى مذهب، نماى خارجى گنبد را با گچ مرمت و سفيد كارى كرد. (2) 375 پس از آن آقا محمد خان قاجار در 1211 ق آن را با پوششى از طلا زراندود كرد. (3) 376 حدود بيست سال بعد طلاها دچار آسيب و زنگ زدگى شد. ساكنان كربلا، با ارسال نامه اى، از فتحعلى شاه مساعدت خواستند. شيخ جعفر كاشف الغطاء به عنوان نماينده آنان، با شاه و سران و مردم نيكوكار شهرهاى ايران ارتباط برقرار كرد. سر آخر، به دستور فتحعلى شاه در 1232 ق پوشش گنبد عوض شد و طلاى بهترى در آن به كار رفت. (4) 377 ناصرالدين شاه قاجار در 1273 ق دوباره پوشش طلاى گنبد را بازسازى كرد و كتيبه اى در سمت راست آن با اين عبارت نگاشت:


1- . مدرسى، همان، 234.
2- . جعفر الخليلى، موسوعة العتبات المقدسه، 8/ 160.
3- . سفرنامه اديب الملك به عتبات، 159. آقا محمد خان كه دچار سكته شده و سلامتى خود را بازيافته بود به عبدالرزاق خان حاكم كاشان دستور داد با تعدادى مهندس و زرگر گنبد امام حسين عليه السلام را به طور كامل طلا كارى و زر اندود كنند (مدرسى، همان، 345).
4- . مدرسى، همان، 403.

ص: 125

«تذهيب القبة الحسينيه على عهد السلطان ناصر الدين شاه قاجارى، كتبه محمد حسين الشهير بالمشهدى 1273 ق و جدد بناها و قسم من تذهيبها فى سنه 1273 ق». (1) 378 اين گنبد حدود 37 متر ارتفاع دارد. در بالاى آن ميله اى از طلا نصب شده و بر فراز آن چراغ نورانى قرار دارد. در قسمت ازاره گنبد، دوازده پنجره نور و هوا را به داخل حرم منتقل مى كند. به گفته عبدالصالح آل طعمه، توليت حرم، در اين گنبد 7526 خشت طلا به كار رفته و مجموع سطح طلا كارى شده آن 301 متر مربع است. (2) 379 در طرف ديگر گنبد اين كتيبه به چشم مى خورد: «و قد تشرف بتعمير هذه القبة المباركة الشريفة المنوره بعون اللَّه تعالى السلطان الاعظم و الخاقان الاعدل السلطان بن سلطان ناصر الدين شاه قاجارى خلد اللَّه ملكه».

قسمت بيرونى ساقه گنبد با آيه هايى از سوره منافقون به خط ثلث زينت بخش اين معمارى اسلامى است كه به خط شيخ جواد على است و تاريخ 1371 ق را در خود دارد.

در رأس قسمت خارجى آن نيز كتيبه اى حاوى سوره فجر ديده مى شود. (3) 380

7- مناره ها و مأذنه ها

نخستين مناره مرقد امام حسين عليه السلام را منتصر عباسى در 247 ق ساخت. او پس از تخريب بارگاه امام حسين عليه السلام توسط پدرش، متوكل، به بازسازى بنا پرداخت و مناره اى براى راهنمايى زائران و به عنوان نشانى براى آن مرقد برپا كرد. در 747 ق به هنگام بازسازى و توسعه حرم سلطان احمد جلايرى، از حاكمان جلايريان و دست نشانده هاى ايلخانان مغول، دو مناره براى حرم ساخت كه عبارت اند از:

1- 7- منارة العبد

سلطان احمد جلايرى در 767 ق به مرجان امين الدين بن عبد اللَّه، حاكم بغداد، دستور داد تا ضمن بازسازى حرم دو مناره براى آن بسازند. منارة العبد يكى از آن ها بود


1- . آل طعمه، همان، 173. براى انجام بازسازى و تذهيب گنبد، ناصرالدين شاه، شيخ عبدالحسين تهرانى رابا مال و ثروت فراوانى به كربلا اعزام داشت (مدرسى، همان، 306).
2- . همان جا.
3- . همان جا.

ص: 126

كه در 793 ق با تلاش اويس جلايرى تكميل شد. اين مناره با آجرهاى زرد كاشانى تزيين شد و در ساقه آن به زبان فارسى و با حروف ابجد تاريخ 793 ق ثبت است. (1) 381 قطر اين مناره بيست و ارتفاع آن چهل متر بود كه پس از مناره ملويه متوكل در سامراء نخستين مناره در عراق بود. منارة العبد با زيبايى اعجاب آميز خود زينت بخش گنبد حرم بود (2) 382 كه در زاويه شمال شرقى حرم قرار داشت و در 982 ق توسط شاه طهماسب صفوى بازسازى شد. در 1308 ق در گل دسته آن شكافى ايجاد شد كه دوباره آن را تعمير كردند. اما در 1354 ق اين مناره زيبا و مقاوم به بهانه انحراف و كجى در آن به دستور نخست وزير وقت عراق، ياسين هاشمى، تخريب شد. به گفته آل طعمه كه خود و خاندانش از متوليان حرم مطهر بوده اند: «هدف وى از اين كار دست يافتن به درآمدى بود كه از محل موقوفات مرجان امين الدين و از رهگذر اجاره دادن ابنيه و اراضى وقفى به دست مى آمد. در جريان اين تخريب، به سكه هاى مسى مربوط به دوران جلايرى و صفوى دست يافتند كه آن ها را به «دار الآثار القديمه» بغداد سپردند ...». (3) 383 2- 7- مناره جنوبى

در فاصله ده مترى جنوب گنبد، در ديوار قبله و برابر منارة العبد، مناره ديگرى در 786 ق توسط سلطان احمد جلايرى ساخته شد. ارتفاع آن به 25 متر و قطر آن به 4 متر مى رسد. وى گل دسته را با كاشى هاى زرد كاشانى آراست. در 1237 ق نصف بالاى آن را همسر محمد شاه، دختر مصطفى خان (عموى ناصر الدين شاه) به طلا آراست (4) 384 و در 1373 ق اين گل دسته به هنر نمايى محمود هادى طلا كارى شد.

3- 7- مناره غربى

اين مناره سمت قبله و در زاويه غربى ديوار آن ساخته شده است. در 1356 ق


1- . آل طعمه، همان، 85.
2- . مدرسى، همان، 460- 461.
3- . آل طعمه، همان، 86- 87؛ عبد الجواد كليد دار، تاريخ كربلا و حائر الحسين، 240.
4- . ناصر الدين شاه، سفر نامه ناصر الدين شاه به عتبات، 119؛ سيف الدوله، سفرنامه سيف الدوله به مكه مكرمه، 230.

ص: 127

اندكى كج شد و سلطان سيف الدين طاهر بودجه اى براى تخريب و بازسازى آن اختصاص داد. اما چون شالوده و اساس آن محكم بود آن را از اساس و پايه تخريب نساخت و به مرمت بخشى از آن بسنده كرد. تعداد خشت هاى طلايى دو گل دسته اى كه سلطان احمد جلايرى ساخته بود به 8024 مى رسد. (1) 385 اكنون، تنها اين دو مناره طلايى زينت بخش حرم است. (تصوير شماره 33)

8- ايوان هاى حرم مطهر

از زمانى كه توسعه صحن حرم در دوره قاجار آغاز شد، ايوان هايى در چهار ضلع صحن تعبيه گرديد كه راه هاى ورودى به داخل روضه مقدس را تشكيل مى دهند. علاوه بر ايوان هاى اصلى و بزرگ، در اطراف صحن نيز حدود 65 ايوان وجود دارد و داخل آن ها حجره هايى براى اسكان طلبه ها يا دفن پادشاهان، حاكمان، عالمان و بزرگان ساخته شده است.

ايوان هاى بزرگ و اصلى عبارت است از:

1- 8- ايوان طلا (جنوبى)

اين ايوان از ساير ايوان ها بزرگ تر است. طول آن به 36 متر مى رسد و سراسر حرم را از سمت قبله دربر گرفته است. دوازده ستون با ارتفاع متفاوت، سقف آن را نگه داشته اند. ستون هاى وسط چهار متر و ستون هاى طرفين سه متر ارتفاع دارد. اين ستون ها در دوران گذشته از چوب جنگل هاى هند ساخته شده بود و چون رطوبت و موريانه آن ها را فرسوده ساخت، يكى از نيكوكاران ايرانى به نام محسن قنبر رحيمى در 1389 ق آن ها را به ستون هاى سنگى تبديل كرد. (2) 386 ستون هاى ميانى سيزده و ستون هاى جانبى نُه متر ارتفاع و قسمت ميانى ايوان حدود ده متر عرض دارد. اين ايوان به وسيله سه باب به داخل روضه راه دارد (3) 387 يك باب در وسط به طول چهار و عرض دو متر و دو باب، از دو


1- . آل طعمه، همان، 179.
2- . آل طعمه، همان، 154.
3- . اديب الملك، سفرنامه اديب المك به عتبات، 159.

ص: 128

طرف، به عرض 70/ 1 متر. هر دوى آن ها داراى روكش طلا و مزين به آيه ها و اشعار است كه سردار جان بن سردار خان وقف كرده است. (1) 388 ديوارهاى اين ايوان به دستور يكى از همسران فتحعلى شاه قاجار در 1232 ق با طلاى خالص زر اندود شد (2) 389 و كاشى هاى بسيار زيبا به قسمت هاى فوقانى آن ها افزوده گشت. سقف ايوان نيز با آيه هايى از قرآن كريم به خط سيد صادق آل طعمه مزين است. در زمان هاى قبل شمعدان بزرگى به سقف اين ايوان آويزان بود.

2- 8- ايوان ناصرى (غربى)

اين ايوان در ضلع غربى حرم واقع است و چون ناصر الدين شاه قاجار آن را ساخته بود به نام او معروف شد. اندكى بعد، سلطان عبد الحميد ثانى، پادشاه عثمانى، آن را بازسازى كرد و نام آن به «ايوان حميدى» تغيير يافت. ارتفاع آن پانزده، طول پايه آن هشت و عرض آن پنج متر است. اين ايوان در 1275 ق بنا شده است و سقف ايوان كاشى كارى شده و با شعرهايى مزين است. بر پيشانى آن عبارت «عمل استاد احمد شيرازى 1296 ق» ديده مى شود. (3) 390 3- 8- ايوان شمالى

درسمت شمال حرم ايوان بزرگى قراردارد كه آن راشاه صفى ساخته است و به همين دليل در ابتدا نام «صافى صفا» داشت. اين ايوان در گذشته هاى دور به «ايوان ليلو» معروف بود. زيرادرويشان درآن جا تكيه داشتند ومراسم عزادارى امام حسين عليه السلام را برپا مى كردند.

در اين ايوان بانى آن و چند تن از عالمان و انديشمندان به خاك سپرده شده اند. (4) 391

9- صحن حرم

گنبد و بارگاه سالار شهيدان هم چون نگينى در ميان انگشترى قرار دارد كه جلوه اى


1- . مدرسى، همان، 403.
2- . همان جا، 402.
3- . آل طعمه، همان جا.
4- . آل طعمه، همان جا.

ص: 129

خاص به آن بخشيده است. پيرامون و گرداگرد حرم را صحنى وسيع احاطه كرده است. بر اين صحن نام «جامع» و «مشهد» نيز اطلاق مى شود كه از داخل به شكل مستطيل و دو طبقه و از بيرون به شكل بيضوى است. ارتفاع ديوارهاى آن به دوازده متر مى رسد كه تا دومتر آن با سنگ و بقيه با كاشى تزيين شده و كتيبه ها و آيه هاى قرآنى زينت بخش آن است. قبل از توسعه جديد حرم، مدرسه ها و مسجدهايى پيرامون آن قرار داشت كه به داخل صحن راه مى يافتند. اين اماكن در توسعه خيابان هاى مجاور به كلى تخريب شد. (1) 392 بناى بخش شمالى آن توسط شاه طهماسب صفوى ساخته شده است و پيش از آن، داراى ضلع شرقى، غربى و جنوبى بود. مساحت صحن 82* 158 متر يعنى 1500 متر مربع با 65 ايوان و حجره است. (2) 393 اين حجره ها در دوران ناصرى و به دستور وى تعمير شد. (3) 394 صحن با هفت در به بيرون راه مى يابد و كف آن در 1375 ق با سنگ هاى سياه معدنى فرش شده است. (4) 395 در گذشته تكيه اى با نام «تكيه بكتاشيه» در داخل صحن، سمت راست باب القبله، قرار داشت كه عبد المؤمن دده ساخته بود و صوفيان ترك در عصر عثمانى در آن گرد هم مى آمدند. اين تكيه در توسعه هاى جديد از بين رفت.

1- 9- صحن صغير (كوچك)

در جوار صحن اصلى و سمت شرقى آن صحن كوچكى قرار داشت كه به وسيله راهرويى به هم وصل مى شد. اين صحن را صحن صغير مى ناميدند. مساحت آن 48 متر مربع و داخل آن با كاشى هاى زيبا تزيين شده بود. تاريخ بناى آن به دوران عضد الدوله ديلمى (قرن چهارم هجرى) مى رسيد و چند تن از پادشاهان آل بويه در آن به خاك سپرده شدند. (5) 396 اما اين صحن در تعميرات بعدى از ميان رفت و به صحن اصلى پيوست.


1- . آل طعمه، همان، 182 به نقل از عبد الجواد كليد دار، تاريخ كربلا و حائر الحسين، 242.
2- . غلامحسين مصاحب، دايرة المعارف فارسى، 2195.
3- . ناصر الدين شاه، همان، 115.
4- . مدرسى، همان، 451.
5- . آل طعمه، همان، 182.

ص: 130

10- درهاى صحن

صحن شريف حسينى اكنون داراى ده در است كه زائران به وسيله آن ها به داخل صحن و مرقد مطهر راه مى يابند. اين صحن تا عصر قاجار تنها شش در داشت. (1) 397 1- 10- باب القبله

باب القبله قديمى ترين درِ صحن و درِ اصلى است كه به ايوان طلا باز مى شود و چون سمت قبله قرار دارد آن را باب القبله ناميده اند. اين دَرب در 1275 ق به دست احمد گواد ساخته شده و كتيبه اى در ضلع غربى آن حاكى از اين تاريخ است. (2) 398 ارتفاع آن حدود پانزده و كف آن هشت متر است و درى از چوب مرغوب ساج به ارتفاع شش و عرض چهار متر بر آن قرار دارد. ساعت بزرگى بر بالاى آن نصب است و پايين آن، اين عبارت ديده مى شود: «السلام عليك يا ابا عبد اللَّه». سوره «والشمس» بر قسمت فوقانى دروازه به خط محمد مكارى زينت بخش آن است. (3) 399 اين در را باب الذهب نيز ناميده اند و در دو طرف آن چهارده حجره تحتانى و فوقانى قرار دارد. (4) 400 2- 10- باب قاضى الحاجات

باب قاضى الحاجات در برابر سوق العرب است و به ياد حضرت مهدى (عج) آن را چنين ناميده اند. ارتفاع آن پنج و عرض آن 5/ 3 متر است. درى به ارتفاع چهار و عرض سه متر بر آن تعبيه شده كه آن را در 1286 ق ساخته اند. (5) 401 اين در با آيه هايى از قرآن مزين است.

3- 10- باب الشهداء

در ميانه ضلع شرقى و راه مرقد حضرت ابوالفضل واقع است و آن را به ياد شهيدان كربلا «باب الشهداء» ناميده اند. ارتفاع آن به چهار و عرض آن به سه متر مى رسد. (6) 402


1- . اديب الملك، همان، 159.
2- . پيشين، 186.
3- . مدرسى، همان، 452.
4- . اديب الملك، همان، 159.
5- . آل طعمه، همان، 187.
6- . همان جا.

ص: 131

آيه هايى از قرآن با خط زيبا بر اين در نقش بسته است. در گذشته، دو درِ صحن صغير و باب الصافى جاى آن قرار داشت.

4- 10- باب الكرامه

باب الكرامه در دورترين نقطه ضلع شمال شرقى صحن و كنار باب الشهدا است و به سبب كرامت امام حسين عليه السلام باب الكرامه ناميده شده است. چهار متر ارتفاع و سه متر عرض دارد و با آيه هايى از قرآن تزيين شده است. (1) 403 5- 10- باب السلام

اين دروازه در وسط ضلع شمالى واقع است و چون مردم از آن جا به امام حسين عليه السلام سلام مى دادند به باب السلام معروف است. چهار متر طول و سه متر عرض دارد و آيه هايى از قرآن بر آن نقش بسته است.

6- 10- باب الرجاء

در ميان باب القبله و باب قاضى الحاجات درى است كه آن را، به اميد برخوردارى از فضل و كرامت الهى، باب الرجاء مى خوانند. كتيبه اى از بيرون با آيه هايى از قرآن آن را جلا بخشيده است. قوس ايوانى كه بر فراز آن است با كاشى هاى زيبا همراه با آيه هاى قرآن به خط ثلث تزيين شده است. ارتفاع دروازه به حدود پنج و عرض آن به 5/ 3 متر مى رسد. (2) 404 7- 10- باب السّدرة

اين دروازه به ياد درخت سدرى كه نشانگر قبر بود و هارون الرشيد آن را از بيخ بركند، به «باب السدره» معروف شد. در دورترين نقطه ضلع شمال غربى صحن قرار دارد و ارتفاع آن به چهار و عرض آن به سه متر مى رسد. اين دروازه پيش از آن بر «باب القبله» نصب شده بود و در 1385 ق به اين مكان منتقل شد. (3) 405 بالاى اين در با آيه هايى از قرآن


1- . همان، 188.
2- . آل طعمه، همان، 188.
3- . آل طعمه، همان، 189.

ص: 132

تزيين شده است.

8- 10- باب السلطانيه

در سمت غرب صحن، دروازه اى به وسيله يكى از پادشاهان عثمانى ساخته شد كه آن را «باب السلطانيه» نام نهادند. (1) 406 ارتفاع آن چهار و عرض آن سه متر است و آيه هايى از قرآن زينت بخش آن است. مدرسه حسن خان سردار مقابل اين در قرار دارد.

9- 10- باب رأس الحسين

اين دروازه روبه روى سر مقدس (بالاسر) امام حسين عليه السلام باز مى شود و آن را باب رأس الحسين عليه السلام خوانده اند. محل آن به وسيله كاشى هاى زيبايى تزيين شده است.

ارتفاعش به چهار و عرضش به سه متر مى رسد و ساعت زنگ دار بزرگى نيز بر بالاى آن نصب است. (2) 407 هم چنين در بالاى اين باب آيه هايى از قرآن با تاريخ 1372 ق نگاشته شده است.

10- 10- باب الزينبيه

در جنوب غربى صحن يعنى نزديك تل الزينبيه ساخته شده است و به سبب نزديكى به آن مكان به «باب الزينبيه» معروف است. ارتفاع آن چهار و عرض آن سه متر است و با آيه هايى از قرآن مزين شده است. (3) 408 شايان ذكر است همه اين ده درب اكنون به فلكه اى باز مى شود كه در 1368 ق احداث شده است.


1- . همان جا.
2- . آل طعمه، همان، 190.
3- . همان جا.

ص: 133

11- تل زينبيه

روز عاشورا، به هنگام نبرد و درگيرى، حضرت زينب بر بالاى تپه اى مشرف بر ميدان نبرد حضور مى يافت و شاهد جان فشانى هاى دلاور مردان و آزادگان و ياران حسين عليه السلام بود. اين تل، كه يادآور حضور آن بانوى فداكار است، در سمت جنوب غربى صحن مطهر واقع شده است و به طور تقريبى پنج متر از كف صحن حرم بالاتر است و حدود 35 متر تا مقتل و قتل گاه فاصله دارد. اين مكان را به صورت اتاقى ساخته اند كه با چند پله به آن راه است و گنبدى از كاشى آبى بر آن استوار است. تل زينبيه در سال هاى اخير بازسازى شده است. (1) 409 (تصوير شماره 35)

12- قتلگاه §دكتر اصغر قائدان، عتبات عاليات عراق، 1جلد، نشر مشعر - تهران، چاپ: 4، 1387. § 410

مت پايانى سمت چپ رواق جنوب غربى، يعنى در امتداد آرامگاه حبيب بن مظاهر، به وسيله درى به سالن باريكى مرتبط است كه در آن يك اتاق نُه مترى قرار دارد.

در ديوار سمت قبله آن يك پنجره نقره اى تعبيه شده است. اين مكان اندكى گود است و ديوارهاى آن آينه كارى و نقاشى شده است. در همين مكان شريف، نواده رسول خدا صلى الله عليه و آله شهيد شده است. از اين جا درى است كه به جاى گودترى راه دارد. گويند آن جا محلى است كه حضرت سيد الشهداء از اسب بر زمين افتاد و چون در زمان هاى پيشين خاك زيادى براى تبرك بر مى داشتند بسيار گود شد. بعدها آن مكان را پر كردند و درى روى آن قرار دادند. (2) 411 (تصوير شماره 36)

13- خيمه گاه

در منطقه نبرد، خيمه ها و چادر هايى براى سكونت خاندان امام حسين عليه السلام و يارانش بر پا شده بود. مكان استقرار خيمه ها حدود سيصد متر، يا كمى بيشتر، با ميدان جنگ فاصله داشت. امروزه، در جنوب غربى حرم مطهر و 250 مترى صحن، مكانى را به مساحت دو هزار متر مربع ديوار كشى كرده اند و در وسط آن ساختمانى شبيه خيمه اى


1- . زمانى، سرزمين خاطره ها، 116.
2- . اديب الملك، همان، 164.

ص: 134

نقشه؟؟؟

ص: 135

بزرگ ساخته اند كه چهارصد متر مربع مساحت دارد. وسط ساختمان، سمت قبله، جايگاه امام سجاد عليه السلام و محل عبادت آن حضرت است. در قسمت ورودى در بزرگى است كه با چند پله به سطح خيمه گاه مى رسد. بعد از در ورودى، سمت راست و چپ شانزده فرورفتگى قوسى شكل همانند كجاوه در دو طرف با آجر ساخته اند كه نشان از شانزده كجاوه اى است كه خانواده هاى شهيدان كربلا را از آن جا به سوى كوفه بردند. در قسمت پايانى و سمت راست ساختمان، كه حدود 5/ 1 متر گودتر است، غرفه اى حدود بيست متر قرار دارد كه محل عبادت اهل بيت بود. (1) 412 بر سردر و آستان ورودى خيمه گاه شعرهايى از سيد حسين علوى كربلايى روى سنگ مرمر نقش بسته است. (2) 413 در زير خيمه گاه چاهى است كه به چاه حضرت عباس عليه السلام مشهور است و مردم از آب آن مى نوشند و صورت خود را مى شويند. (3) 414 فاصله خيمه گاه تا تل زينبيه پانصد متر است.

برخى مكان اصلى قتل گاه را در نزديكى مستشفى حسين (بيمارستان امام حسين عليه السلام) مى دانند. (4) 415 اين نظر بر اساس شواهد صحيح تر است، زيرا تا قبل از قرن چهاردهم كسانى كه خيمه گاه را ديده اند آن را در جايى كه اكنون بيمارستان امام حسين عليه السلام است ذكر كرده اند. (5) 416 قبر احمد بن محمد معروف به بن فهد حلى، از فقيهان بزرگ اماميه در (757- 841 ق) در بقعه اى جداگانه در جنوب خيمه گاه قرار دارد. (6) 417 (تصوير شماره 37)

و- بارگاه و مرقد حضرت ابو الفضل العباس عليه السلام

مقام و مرقد حضرت ابوالفضل علم دار كربلا و يار باوفا و برادر فداكار امام حسين عليه السلام در سيصد مترى شمال حرم آن حضرت قرار دارد؛ يعنى جايى كه حضرتش به شهادت رسيد. از ديرباز به موازات توجه و عنايت به ساخت، توسعه و تزيين حرم


1- . زمانى، همان، 116- 117.
2- . آل طعمه، تراث كربلا، 111- 112.
3- . اديب الملك، همان، 157.
4- . مدرسى، همان، 335؛ آل طعمه، همان، 88
5- . آل طعمه، همان جا.
6- . اديب الملك، همان، 157.

ص: 136

امام حسين عليه السلام همواره به اين مرقد مطهر نيز بذل توجه شده است. اگر چه نخستين بقعه و بنا و گنبد حرم را عضد الدوله، در قرن پنجم هجرى ساخت اما از قرن هاى نخستين اسلامى به اين مرقد توجه ويژه اى شده است. پس از بناى قبه و بارگاه توسط عضد الدوله، پادشاهان صفوى عنايت خاصى نسبت به اين مكان مقدس داشتند و تحولات چشم گيرى در بنا و سعى وافرى در بازسازى آن به عمل آوردند. شاه طهماسب صفوى در 1032 ق با كاشى هاى زيبا به تزيين گنبد پرداخت و ضريحى روى صندوق خاتم نصب كرد و آن را روى قبر قرار داد. او هم چنين، رواق و صحن را تعمير و بازسازى كرد و براى فرش كردن حرم فرش هاى گران بهايى ارسال كرد.

نادر شاه افشار در 1153 ق، هديه ها و جواهر نفيسى به حرم هديه كرد و به آينه كارى برخى از بناهاى حرم پرداخت. در دوران او صندوق روى قبر نوسازى شد. او چهل چراغى نيز براى قرار دادن شمع ها جهت روشنايى حرم هديه كرد. (1) 418 در دوران قاجاريه، محمد شاه قاجار ضريح نقره اى بر روى مرقد آن حضرت نصب كرد. اين كار را حاجى محمد حسين خان صدر اصفهانى وزير انجام داد. نوسازى حرم، رواق و صحن نيز از كارهاى اين دوره بود. (2) 419 حرم حضرت ابوالفضل، از تخريب و غارت وهابيان در 1216 ق در امان نبود و همانند حرم امام حسين عليه السلام به غارت رفت. فتحعلى شاه براى بازسازى و جبران خسارت هاى وارده بر اثر تهاجم وهابيان اقدام هاى مهمى انجام داد از جمله حرم را نوسازى و گنبد را كاشى كارى كرد.

در 1263 ق سلطان عبدالحميد عثمانى، از پادشاهان سنى مذهب عثمانى، هديه هايى از جمله دوشمعدان با شاخه هاى طلا به حرم هديه كرد و سه سال بعد سلطان عبدالمجيد عثمانى به نوسازى بناى حرم پرداخت. مادر وى نيز پرده هايى از حرير را به حرم تقديم كرد. (3) 420 در سال 1366 ق كار سنگ فرش كف و ديواره هاى صحن و حرم به


1- . آل طعمه، تاريخ مرقد الحسين و العباس، 263.
2- . سيف الدوله، همان، 232.
3- . آل طعمه، همان، 264.

ص: 137

وسيله افراد نيكوكار ايرانى، زير نظر آيت اللَّه شهرستانى، آغاز شد. سى كاميون بزرگ از آن سنگ ها، كه از ايران وارد شده بود، در بازسازى حرم ابوالفضل عليه السلام به كار رفت. برخى از اين سنگ ها را حاج محمد حسين حجار باشى زنجانى و برخى ديگر را بازرگانان و تاجران ايرانى تهيه كرده بودند. (1) 421 حرم مطهر در مجموع 4370 متر مربع مساحت دارد و به لحاظ فضا و مساحت و بنا از ساير مشاهد مشرفه، جز حرم عسكريين، بزرگ تر و شباهت كاملى به حرم امام حسين عليه السلام دارد. (2) 422 (تصوير شماره 38)

ز- آثار و اماكن حرم ابوالفضل عليه السلام

1- صندوق و ضريح مطهر

ضريح حرم در داخل روضه اى قرار دارد كه ابعاد آن 110* 120 متر است و چهار رواق از چهار سمت آن را احاطه كرده است. نخستين ضريحى كه بر مرقد حضرت ابوالفضل از فولاد ساخته شد به دستور نادر شاه و وزير وى، در 1183 ق، بود. (3) 423 روى اين ضريح عبارت «ضريح العباس سنه 1182 ق» و نيز «لا زال مطاقاً لخيار الناس، عمل مهدى القلقاوى» حك شده است.

در عصر قاجار، محمد شاه ضريحى از جنس نقره روى ضريح فولادى نصب كرد. (4) 424 به گفته ناصرالدين شاه، نقره ضريح را مادر محمد شاه هديه كرده بود. (5) 425 نظارت بر ساخت آن، بر اساس كتيبه بالاى ضريح، به عهده حاج عبد الهادى استر آبادى بود. در


1- . مدرسى، شهر حسين، 474.
2- . عضد الملك، همان، 162.
3- . مدرسى، همان، 342.
4- . اديب الملك، همان، 165؛ محمد حسين كليد دار، مدينة الحسين، 2/ 175.
5- . ناصر الدين شاه، همان، 119.

ص: 138

1385 ق نيز ضريح جديدى براى حرم در ايران ساخته شد. هنرمندان اصفهانى نهايت هنر خود را در اين كار به نمايش گذاشتند. اين ضريح، كه هديه آنان بود، از جنس نقره و طلاى ناب با سنگ هاى قيمتى مينا ساخته شد و از لحاظ زيبايى منحصر به فرد بود.

چهارصد هزار مثقال نقره و هشت صد مثقال طلا در آن به كار رفت و ساخت آن سه سال طول كشيد. ضريح مذكور به پشتيبانى و حمايت آيت اللَّه سيد محسن حكيم ساخته و نصب شد. (1) 426 بر چهار گوشه اين ضريح چهار انارك طلايى زيبا به قطر پنجاه سانتى متر تعبيه شده است. در داخل آن صندوقى از خاتم روى قبر حضرت عباس عليه السلام قرار دارد.

در رواق شمالى از زير زمين به داخل قبر راه است. اديب الملك در سفرنامه خود آن را چنين شرح مى دهد: «به حرم حضرت ابوالفضل عليه السلام رفتيم، در رواق دريچه آهنى كوچكى را متولى باشى باز كرد. از چند پله پايين رفتيم به قدر ده ذراع به خط مستقيم در جايى كه دو نفر ايستاده مى توانستند راه بروند رفتيم بعد طرف دست راست دالان تنگى بود ... بعد پله اى. يك ذرع رفتيم پايين در آن جا اعلى عليين بهشت و عرض خداوندى يعنى قبر منور و مطهر حضرت عباس صلوات اللَّه و سلامه عليه بود، زيارت كرديم». (2) 427 ناصر الدين شاه نيز اين مكان را همين گونه توصيف كرده و از ورود خود به داخل قبر مطهر در زير زمين روضه شرحى داده است. (3) 428 (تصوير شماره 39)

2- گنجينه

از ديرباز از سوى پادشاهان، حاكمان، بزرگان دين و سياست هديه هايى به حرم تقديم مى شد كه امروزه در گنجينه آن نگهدارى مى شود. در اين گنجينه اشياى ارزشمندى چون قالى هاى بافته شده با تار و پود زر، چهل چراغ هاى طلايى، شمشيرهاى مرصع، ساعت هاى ديوارى طلا، مجسمه هاى طلا، تصويرى حقيقى از سر امام حسين عليه السلام، كه گفته مى شود از ايتاليا آورده شده است، نسخه هاى خطى و صحيفه هاى منسوب به امام على عليه السلام ديده مى شود. اين گنجينه اكنون به محل مقبره آل خيرالدين در جوار حرم انتقال يافته است. (4) 429


1- . آل طعمه، همان جا.
2- . اديب الملك، همان، 45.
3- . ناصر الدين شاه، همان، 119.
4- . آل طعمه، همان جا.

ص: 139

3- رواق ها

حرم مبارك حضرت عباس داراى چهار رواق است كه چهار جانب ضريح را احاطه كرده است

1- 3- رواق شمالى

همان رواقى است كه در ضلع شمالى ضريح مبارك براى ورود به زير زمين و قبر مطهر راه دارد ولى درِ نقره اى آن هميشه بسته است و كسى نمى تواند به آن زير زمين وارد شود. گويند اين جا بر نهرعلقمه مشرف بوده است. در زمان هاى پيشين اين رواق با رواق شرقى و غربى يكى بود و ديوار آن بعدها برداشته شد.

2- 3- رواق غربى

در سمت چپ و راست آن باب الرواق و باب المراد قرار دارد. باب المراد در 1321 ش به سمت ضلع شمال غرب گشوده شد.

3- 3- رواق شرقى

در اين رواق پنج مقبره وجود دارد.

4- 3- رواق جنوبى

اين رواق با سه در به ايوان طلا وصل مى شود. درِ اول سمت شرق ايوان قرار دارد. درِ دوم ميان ايوان طلا است كه توليت پيشين حرم در آن جا خاك است و سومين در سمت چپ ايوان است. كف همه اين رواق ها سنگ فرش شده است. اين كار را حاج حسين حجار باشى در 1367 ق انجام داد. سنگ هاى آن باقى مانده سنگ هاى تراشيده شده براى قصر گلستان در تهران بود و هزينه آن پانزده هزار تومان برآورد مى شد. (1) 430 اين حرم چهار ايوان دارد: ايوان بالاسر، شرقى، شمالى و جنوبى. در بالاى ايوان بالاسر بر روى كتيبه اى سوره فتح و در ايوان شرقى سوره حمد و قدر نوشته شده


1- . آل طعمه، همان جا.

ص: 140

است.

4- گنبد و مناره ها

حرم ابوالفضل عليه السلام يك گنبد و دو مناره دارد. قطر گنبد دوازده متر به صورت نيم كروى با نوك تيز و ساقه اى بلند است كه از آن پنجره هايى با قوس هاى كمانى به بيرون گشوده مى شود. ارتفاع آن 39 متر است و نماى داخلى و بيرونى آن به صورتى زيبا تزيين شده است. در نماى داخلى آيه هايى از قرآن كريم در ميان كاشى هاى زيبا به رنگ سفيد و به خط ثلث به چشم مى خورد. تاريخ كاشى كارى، بر اساس كتيبه آن، 1305 ق است. (1) 431 اين كار را امين الدوله صدر اصفهانى انجام داده است. (2) 432 در 1375 ق، نماى بيرونى گنبد با روكشى از طلا تزيين شد. اين كار با تلاش مدير اوقاف كربلا انجام يافت و در مجموع 6418 خشت طلا در آن به كار رفت. در قسمت پايين گنبد در نماى بيرونى، آيه هايى از قرآن همراه با آينه و طلاكارى نقش بسته است.

حرم مطهر داراى دو مناره در گوشه ايوان طلا و مجاورت ديوار حرم است. اين مناره ها از كف تانيمه كاشى كارى است و داخل آن كلمات اللَّه، محمد، به طرز ماهرانه اى با كنار هم چيدن كاشى ها نمايان است. نيمه دوم مناره ها با پوششى از طلا تزيين يافته و ارتفاع آن ها به 44 متر مى رسد. نوسازى و كاشى كارى آن را محمد حسين صدر اعظم فتحعلى شاه در 1221 ق انجام داده است. مجموعه خشت هاى طلاى به كار رفته در دو مأذنه 2016 عدد است. (3) 433

5- صحن و ايوان ها

حرم ابوالفضل عليه السلام را صحن وسيعى به مساحت 9300 متر مربع احاطه كرده و تمامى مساحت صحن و حرم 4370 متر مربع است. اين صحن چهار ضلعى است و هر يك از ضلع هاى آن حجره هاى كوچكى دارد كه تعداد آن به 75 حجره مى رسد. اين حجره ها محل اسكان طلبه ها يا محل دفن بزرگان، عالمان، انديشمندان و مردان سياست است.


1- . آل طعمه، همان، 297.
2- . ناصر الدين شاه، همان، 114.
3- . مدرسى، همان، 49.

ص: 141

هر حجره نيز داراى ايوان كوچك است. در ميان هر يك از آن ها، ايوانى بزرگ در دو طبقه با حجره هايى قرار دارد. ديوارهاى اين ايوان ها كاشى كارى است و با شكل هاى زيباى هندسى و آيه هاى قرآن كريم تزيين شده است. اين كاشى كارى ها كار محمد حسين بن محمد ابراهيم در 1304 ق است. گنبد و دو مناره را هم او كاشى كارى كرده است. (1) 434 1- 5- ايوان طلا

مقابل حرم ايوانى به مساحت 320 متر مربع قرار دارد كه در نماى آن از آجرهاى مسى رنگ و طلا كارى استفاده شده است و چند بيت به زبان تركى بر بالاى آن ديده مى شود:

«يازدى خلوصى بر له تاريخ كلك فيض ايتدى بو بارگاهى سلطان حميد تجديد»

اين چند بيت شعر تركى نشان مى دهد كه ايوان در عصر پادشاهان عثمانى (سلطان عبد الحميد) تجديد بنا شده است. (2) 435 طلا كارى ايوان را احترام الدوله، همسر ناصرالدين شاه، به سال 1309 ق انجام داده و قسمت هاى باقى مانده را نيز آصف محمد على شاه لكهنوى به پوشش طلا آراسته است. (3) 436 اين ايوان به وسيله يك در به داخل حرم وصل مى شود كه روى آن اين عبارت به چشم مى خورد: «رجب على الصائغ ابن مرحوم فتح اللَّه شوشترى عام 1355 ق صاغها النقاش محمد حسن بن مرحوم شيخ موسى كتبها محمد جواد الخطاط».

دو درِ ديگر از جنس نقره در دو طرف آن قرار دارد و به حرم گشوده مى شود. روى آن ها شعرهايى با تاريخ 1388 ق ديده مى شود. (4) 437 در ميان لنگه دوم در دايره اى اين عبارت ها نوشته شده است: «انا مدينة العلم و على


1- . عضد الملك، همان، 42.
2- . محمد حسين كليد دار، مدينة الحسين، 2/ 175.
3- . آل طعمه، همان، 287؛ محمد حسين كليد دار، همان، 2/ 174.
4- . همان جا

ص: 142

بابها. العبد الجانى ابن شمس الدين محمد الاصفهانى محمد على الحسينى الطباطبايى 1359 ق». (تصوير شماره 40)

2- 5- ايوان بالاسر

اين ايوان در سمت غربى صحن قرار دارد و بر بالاى آن در تاريخ 1304 ق سوره فتح نوشته شده است. كتيبه اى از شعرهاى فارسى نيز در آن به چشم مى خورد. درويش ها در روزهاى محرم در آن به عزادارى پرداخته و آن را با پارچه هاى سياه و كشكول ها و شمشيرها مزين مى كردند. (1) 438 3- 5- ايوان شرقى

باب العلقمى يا باب الرضا در اين ايوان قرار دارد. كتيبه اى با تاريخ 1304 ق حاوى سوره حمد و قدر بر بالاى ايوان ديده مى شود كه نام تجديد كننده بنا، حاج نادر توكلى، را در خود جاى داده است.

4- 5- ايوان جنوبى

اين ايوان در ورودى باب القبله است و كتيبه اى با تاريخ 1304 ق و اثر محمد حسين يزدى در آن به چشم مى خورد. بالاى اين ايوان ساعت زنگ دار بزرگى نصب است.

6- محل قطع دستان حضرت ابوالفضل عليه السلام

ابوالفضل العباس، علم دار كربلا، براى آوردن آب به سوى نهر علقمه حركت كرد.

از خيمه گاه تا نهر حدود پانصد متر فاصله بود. پس از بازگشت با مشك پر، 350 متر از آن مكان فاصله نگرفته بود كه دژخيمان سپاه عبيد اللَّه دست چپ ايشان را، كه مشك در آن قرار داشت، قطع كردند. آن شجاع مرد دلاور مشك را در دست راست خود گرفت و به حركت خود به سوى خيمه ها ادامه داد. نزديك 120 متر فاصله خيمه ها را پيمود. در اين هنگام، مزدوران سپاه دشمن دست راست ايشان را قطع كردند. آن حضرت حدود صد متر ديگر با دو دست قطع شده در حالى كه از آن ها چون چشمه اى خون فوران مى كرد، به سوى خيمه ها حركت كرد اما از شدت خونريزى بر زمين افتاد و


1- . همان جا

ص: 143

شهيد شد. بعدها در مكان قطع شدن دستان ابوالفضل عليه السلام مقامى ساخته شده است كه بين باب الخان و باب البغداد در نزديكى درِ شرقى صحن و مقام دست چپ حدود پنجاه مترى آن، در جنوب شرقى و در بازارچه اى معروف به «بازارچه عباس» واقع است. (تصوير شماره 41)

7- درهاى صحن

درهاى جديد صحن مطهر در 1394 ق ساخته شده و عبارت است از:

1- 7- باب القبله

اين باب را كه در جنوب صحن واقع است سيد بدرالدين آل ضياء، توليت وقت حرم، در 1382 ق ساخته است. طول آن چهار و عرض آن 5/ 3 متر است و با آيه هايى از سوره توبه و احزاب مزين شده است. ساعت زنگ دار بزرگى بر بالاى آن نصب است و زير آن اين عبارت ديده مى شود: «السلام عليك يا اباالفضل العباس».

2- 7- باب امام حسن عليه السلام

در غرب صحن و در مسير حرم امام حسين عليه السلام قرار دارد. طول آن چهار و عرض آن سه متر است. آيه «انا فتحنا لك فتحاً مبينا» و آيه هايى ديگر روى آن نقش بسته است.

3- 7- باب امام حسين عليه السلام

باب امام حسين در كنار باب امام حسن است. طول آن چهار و عرض آن سه متر است. بر بالاى آن: «قال اللَّه تعالى: و سلام عليكم طبتم فادخلوها خالدين» ثبت شده است در كنار آن چند آيه ديگر و لوحى با اين عنوان «السلام عليك يا ساقى عطّاش كربلا» ديده مى شود.

4- 7- باب صاحب الزمان (عج)

در جوار باب امام حسين عليه السلام واقع است. چهار متر ارتفاع و 5/ 3 متر عرض دارد.

روى آن عبارت «باب صاحب الزمان» در كتيبه اى با نقش گل و گياه بر روى كاشى ديده مى شود. سر در آن نيز به آيه هاى سوره قدر مزين است.

ص: 144

5- 7- باب امام موسى بن جعفر عليه السلام

در زاويه غربى صحن با طول چهار وعرض 5/ 3 متر قرار دارد. كتيبه اى روى كاشى بر بالاسر با عبارت «و سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبى الدار» در آن به چشم مى خورد.

6- 7- باب امام جواد عليه السلام

باب امام جواد عليه السلام در شمال صحن با طول چهار و عرض سه متر است. بر بالاى در كتيبه اى حاوى آيه 25 سوره نور نقش بسته و دو صفه كنار آن به آيه هاى ديگرى از قرآن مزين شده است.

7- 7- باب امام على الهادى عليه السلام

در زاويه شمال شرق صحن قرار دارد. طول آن چهار و عرض آن 5/ 3 متر است.

8- 7- باب فرات

باب فرات در شرق صحن به طول چهار و عرض 5/ 3 متر واقع است. بر بالاى در كتيبه اى به خط كوفى حاوى سوره انشراح نقش بسته است. كتيبه اى ديگر بر پيشانى آن قرار دارد كه در آن آيه 73 سوره زمر به خط ثلث تحرير شده است

9- 7- باب امير المؤمنين على عليه السلام

در شرق صحن واقع است. طول آن چهار و عرض آن 5/ 3 متر است.

گفتنى است در حرم مطهر، علماى زير مدفون شده اند كه البته مكان دفن آنان دقيقاً روشن نيست.

1- حاج سيد محمد بن محسن زنجانى (ف 1355 ق)

2- شيخ على بن زين العابدين بارجينى يزدى حائرى

3- شيخ على اكبر يزدى بفروئى

4- سيد كاظم بهبهانى

5- سيد عبد اللَّه كشميرى

6- شيخ ملا على يزدى مشهور به سيبويه و برادرش ملا عباس اخفش

7- شيخ كاظم الهر

ص: 145

نقشه؟؟؟

ص: 146

ح- ساير مقبره ها و مزارات كربلا

اشاره

از دير باز، اين سرزمين مقدس براى دوست داران اهل بيت جذبه معنوى خاصّى داشت. اين جا ستاره هاى درخشانى دفن شده اند كه به عشق سالار شهيدان، در حيات خود، به اين سرزمين كوچيده اند و يا بر اساس وصيت و سفارش خويش، در اين مكان به خاك سپرده شده اند. انبوه امام زاده ها، عالمان، انديشمندان، شاعران، مردان سياست، حاكمان و پادشاهان، كه در اين نقطه آرميده اند، نشان از توجه، عنايت و قداست اين مكان در طول تاريخ دارد.

1- مزار ياران امام حسين عليه السلام

1- 1- قبر حر بن يزيد رياحى

حر بن يزيد رياحى، آن توبه كننده و هدايت يافته، نخستين كسى بود كه راه را بر سفيران كربلا بست ولى در پايان كار به اوج عزت و شرافت، يعنى شهادت در راه حسين عليه السلام، دست يافت و خود را براى هميشه در صف آزاد مردان و احرار قرار داد و قبر و نامش را در تاريخ جاودانه كرد. جنازه آن آزاد مرد را قبيله اش، بن رياح، از ميدان جنگ خارج كرد و در روستايى در نُه كيلومترى غرب كربلا به خاك سپرد. همان جا كه امروزه به سبب وجود قبر او به «روستاى حرّ» معروف است. آستان مبارك آن شهيد در 370 ق به دستور عضدالدوله ديلمى ساخته شد. در 914 ق شاه اسماعيل صفوى، كه خود به زيارت اين آستان مشرف شده بود، به تجديد بناى آن پرداخت. (1) 439 اين بنا يك بناى ساده در ميان صحرا است كه به صورت يك چهار ديوارى آجرى و قلعه اى مستحكم به دستور مادر آقاخان محلاتى ساخته شده است. (2) 440 اين مزار صحن و گنبدى با كاشى آبى و ضريح نقره اى دارد. ناصر الدين شاه، كه آن جا را زيارت كرد، در آن دوران از خرابى و وضع نامطلوب و نگه دارى بد آن بقعه به مدحت پاشا، حاكم كربلا، گلايه كرده و براى


1- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 73.
2- . اديب الملك، همان، 213.

ص: 147

تعمير و نگه دارى بهتر آن سفارش هايى كرده بود. (1) 441 در 1330 ق تعميراتى در آن آستان انجام گرفت و ايوانى در آن تعبيه شد. كتيبه بالاى اين ايوان نشان دهنده بانى و تعمير كننده آن است: «قد عمر هذا المكان بهمة آقا حسين خان شجاع السلطان همدانى دام ظله الفانى سنه 1330 ق».

در قسمت شرقى صحن، حجره هايى در دو طبقه جهت سكونت زائران ساخته شده و هنرمندان ايرانى در 1396 ق، حرم را آينه كارى كردند. (2) 442 (تصوير شماره 42)

2- 1- عون بن عبداللَّه

به روايتى عون بن عبد اللَّه بن جعفر طيار فرزند زينب كبرى (س) در كنار اتوبان كنونى كربلا- بغداد دفن شده است و مزار و مرقد باشكوهى دارد. در گذشته و در عصر قاجار، اين مكان با كربلا يك فرسخ فاصله داشت ولى امروزه تقريباً به شهر كربلا متصل است. به روايتى ديگر، اين جا مزار عون بن عبد اللَّه يكى از احفاد امام حسن مجتبى عليه السلام است. و اين صحيح تر به نظر مى رسد زيرا بايد عون نيز در كنار ساير شهدا دفن شده باشد؛ امّا برخى دليل دور بودن اين مكان از حرم و مزار شهيدان را چنين مى دانند كه وى به همراه حبيب بن مظاهر اسدى براى جلب كمك طايفه بنى اسد به اين مكان رفته بود و در بازگشت با سپاه عمر بن سعد درگير و شهيد شده است. به هر حال، مقبره كنونى از عصر صفوى باقى مانده و در عصر قاجار نيز تعميراتى بر آن صورت گرفته و گنبد آن كاشى كارى شده است. اين مقبره زائران زيادى دارد. (3) 443 (تصوير شماره 43)

3- 1- طفلان مسلم

در اتوبان كربلا- بغداد، در فاصله سى كيلومترى كربلا، درحومه شهركى به نام مسيّب مزار و مرقد دو طفل مسلم بن عقيل قرار دارد كه داراى دو گنبد كاشى كارى شده در كنار هم است. اين مزار در روستايى به همان نام، «روستاى طفلان مسلم»، واقع است.

صحن و حرم زيباى طفلان غرفه هاى بسيارى در دو طبقه دارد و دو ضريح


1- . ناصرالدين شاه، همان، 116.
2- . دايرة المعارف تشيع، همان جا.
3- . ناصر الدين شاه، همان، 113.

ص: 148

كوچك، يكى به نام ابراهيم بن مسلم و ديگرى به نام محمد بن مسلم، در آن قرار دارد.

يكى از اين ضريح ها را ميرزا هدايت، وزير لشكر عصر نادرى، ساخته است. اين جا همان مكانى است كه اين دو طفل معصوم شهيد شدند و سر از تن مبارك شان جدا شد.

روشن نيست كه بناى آرامگاه در چه دوره اى ساخته شده است اما ناصر الدين شاه در سفر خود به عتبات و زيارت اين مكان به معير الممالك دستور تعمير آن را داد، چون رو به خرابى رفته بود. (1) 444 (تصوير شماره 44)

2- امام زاده ها

اشاره

برخى از فرزندان امامان يا نواده هاى آن ها در جاهاى مختلف كربلا، در داخل و يا پيرامون آن شهر، دفن هستند از جمله:

1- 2- محمد بن نبى بن كاظم عليه السلام

وى نوه گرامى امام كاظم عليه السلام است كه در ميان عرب ها به امام نوح شهرت دارد و در منطقه «طويرج»، دوازده كيلومترى كربلا، دفن است. (2) 445

2- 2- اخرس بن كاظم عليه السلام

محمد بن ابى الفتح مشهور به «الاخرس»، از نواده هاى امام موسى بن جعفر عليه السلام، در محله اى به نام الابتر در اطراف كربلا به خاك سپرده شده است. در آن محل زيارت گاهى بنا شده و زائران زيادى به آن جا مى روند. (3) 446 سادات آل خراسان در نجف به الاخرس منسوب هستند.

3- 2- سيد احمد ابوهاشم

نسب وى با چند واسطه به امام موسى كاظم عليه السلام مى رسد. سيد احمد در شمال غربى منطقه شفائه (در 25 كيلومترى آن) دفن شده و مزار و گنبد و صحن دارد و گنبد آن با كاشى هاى آبى مزين شده است. (4) 447


1- . همان، 111.
2- . اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات، 204.
3- . آل طعمه، تراث كربلا، 116.
4- . همان جا، 117.

ص: 149

4- 2- ابن حمزه

عماد الدين ابو محمد بن على بن حمزه بن حسن بن عبيد اللَّه بن عباس بن على عليه السلام، مشهور به ابن حمزه و از نواده هاى حضرت ابوالفضل عليه السلام است. وى از عالمان بزرگ و فقيهان برجسته و راويان حديث بود و در قبرستان قديمى كربلا، كه امروزه در جنوب شرقى آستان حضرت ابوالفضل كنار بزرگراه كربلا- طويرج قرار گرفته، دفن شده است.

اين بنا و مرقد در عصر صفويه تجديد بنا شده و داراى گنبد و ضريح است. در 1243 ق توسط ملا محمد صالح برغانى و سپس در 1287 ق تجديد بنا شد. (1) 448

3- عالمان و سادات

اشاره

از دير باز به سبب قداست اين مكان، در داخل و خارج حرم، ده ها تن از عالمان و روحانيان و سادات به خاك سپرده شدند كه برخى ازآنان قبر و نشان مشخصى دارند از جمله:

1- 3- ابو احمد حسين بن محمد (304 ق- 400 ق)

نسب او با سه نسل به امام موسى كاظم عليه السلام مى رسد. وى پدر گرامى سيد مرتضى و سيد رضى است. وفاتش در بغداد اتفاق افتاد و پس از دفن در منزلش به كربلا منتقل، در حرم مطهر، كنار جدش ابراهيم اصغر بن كاظم عليه السلام خاك شد. (2) 449

2- 3- سيد رضى (358 ق- 406 ق)

سيد رضى مشهور به شريف رضى فرزند ابواحمد حسين، برادر بزرگوار سيد مرتضى و از عالمان و متكلمان بزرگ شيعه در قرن چهارم هجرى است. علت عمده اشتهار سيد رضى، جمع آورى نهج البلاغه است. او تأليف زيادى در باب كلام و علوم اسلامى دارد كه الخصائص معروف ترين آن ها است. اين بزرگوار ابتدا در منزلش در بغداد دفن و سپس به كربلا منتقل و در كنار پدر و برادرش در نزديكى قبر سيد ابراهيم مجاب در رواق غربى حرم دفن است. (3) 450 (تصوير شماره 44)


1- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 65.
2- . همان، 3/ 362.
3- . ابن عنبه، جمال الدين احمد بن على، عمدة الطالب فى أنساب آل أبى طالب، ص 240

ص: 150

3- 3- شريف مرتضى علم الهدى (355 ق- 436 ق)

على بن حسين موسوى، مشهور به سيد مرتضى يا شريف مرتضى، از عالمان و فقيهان بزرگ شيعه در قرن چهارم هجرى و صاحب تأليفات زيادى است. وى در 359 ق به دنيا آمد و در 436 ق در بغداد فوت كرد و در منزلش دفن شد سپس او را به كربلا منتقل و در كنار مرقد پدر و برادرش شريف رضى، در نزديكى قبر سيد ابراهيم مجاب در شمال غربى رواق غربى حرم مطهر، به خاك سپرده شد. در زمان هاى اخير سنگ قبرهاى او، پدر و برادرش برداشته شده و محو گرديده است. كنار قبر اين سه بزرگوار، جدشان، ابراهيم اصغر فرزند امام كاظم عليه السلام ملقب به مرتضى، دفن است. (1) 451 (تصوير شماره 45)

4- 3- علامه وحيد بهبهانى (1118 ق- 1205 ق)

شيخ محمد باقر بن محمد اكمل مشهور به وحيد بهبهانى، از عالمان اصولى و رجال شناسان بزرگ شيعه در قرن دوازدهم هجرى است كه در رواق شرقى حرم دفن شده است. او در كربلا رهبرى و مرجعيت شيعيان را بر عهده داشت. سيد مهدى بحرالعلوم و سيد على صاحب رياض و شيخ جعفر آل كاشف الغطاء از شاگردان او بودند. (2) 452

5- 3- مجاهد (1180- 1242 ق)

سيد محمد مجاهد فرزند سيد على طباطبايى صاحب رياض (3) 453 و نوه دخترى مرحوم علامه بهبهانى، صاحب كتاب مفاتيح و مناهل است. او به سبب مجاهداتش با روس ها، كه خود در ميدان جنگ حاضر مى شد، به محمد مجاهد معروف شد. قبرش در بين آستان امام حسين عليه السلام و ابو الفضل عليه السلام در بازار باب الحريص در دو طبقه ساخته شده و داراى گنبد و ضريح فولادى بود اما در توسعه كنونى از ميان رفته است. (4) 454

6- 3- ميرزا محمد تقى شيرازى (ف 1338 ق)

شيخ محمد تقى شيرازى از مراجع بزرگ شيعه واز رهبران قيام مردم عراق عليه سلطه


1- . ابن عنبه، همان، 235
2- . پيشين، 1/ 135
3- . پيشين، 3/ 380.
4- . سفرنامه ناصر الدين شاه به عتبات، 117؛ آل طعمه، تراث كربلا، 224.

ص: 151

انگلستان (1920 م) است كه با مجاهدت هاى خود، سلطه و نفوذ انگليس را در عراق از بين برد. او را درضلع جنوب شرقى صحن در مقبره اختصاصى خود دفن كردند. در 1263 ق، هنگام توسعه صحن، بقعه اى به نام «ايوان شيرازى» به مساحت دويست متر در كنار آن قبر بنا شد كه محل تدريس و تحصيل طلبه ها شده بود ولى به دستور رژيم بعث تعطيل شد. (1) 455

7- 3- ابن فهد حلى (758 ق- 841 ق)

قبر شيخ احمد بن محمد بن فهد، فقيه بزرگ اماميه، در غرب خيابان باب القبله، يعنى سمت قبله صحن، داخل مسجدى قرار دارد كه به نام او معروف است. وى خانه اش را براى زائران به عنوان منزل گاهى وقف كرده بود و پس از مرگش او را در همان خانه خود به خاك سپردند. شاه عباس در 1033 ق باغ جنوب قبر ابن فهد را به صورت مسجدى در آورد و آن را كاشى كارى كرد و گنبدى روى قبر وى برپا ساخت. (2) 456 اين قبر اكنون در نزديكى خيمه گاه قرار دارد.

8- 3- فضولى بغدادى (913 ق- 976 ق)

محمد بن سليمان ملقب به فضولى بغدادى از شاعران بزرگ ترك در 976 ق به مرض طاعون درگذشت و در مقبره دده نزديك تكيه بكتاشيه، در جنوب صحن دفن شد. (3) 457 امروزه بيست جلد كتاب در شعر و ادب از وى به يادگار مانده است. در كنار قبر او، فرزندش فضلى بن فضولى شاعر متصوف قرن دهم دفن است. فضلى بن فضولى تا 978 ق در قيد حيات بود. آرامگاه او در توسعه اخير از ميان رفته است. (4) 458

9- 3- آل عصفور بحرانى (1107 ق- 1186 ق)

شيخ يوسف آل عصفور بحرانى، صاحب كتاب الحدائق الناضره، در رواق شرقى حرم دفن شده است. وى به همراه سيد على طباطبايى و وحيد بهبهانى در يك مقبره آرميده اند.


1- . بنگريد صفحات بعد از همين كتاب.
2- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 358
3- . آل طعمه، همان، 221.
4- . جعفر الخليلى، الموسوعة العتبات المقدسه، قسم كربلا، 8/ 115.

ص: 152

10- 3- سيد كاظم رشتى (ت 1214 ق)

سيد كاظم بن قاسم حسينى رشتى از شاگردان شيخ احمد احسايى در 1259 ق در گذشت و در رواق شرقى حرم دفن شد. او از رهبران فرقه كشفيه بود و كتاب هايى درباره آن فرقه به رشته تحرير درآورد.

11- 3- سيد احمد بن سيد كاظم رشتى

سيد احمد بن سيد كاظم رشتى در 1295 ق به قتل رسيد و در رواق شرقى حرم، كنار پدرش، به خاك سپرده شد.

12- 3- شريف العلماء

محمد شريف بن حسن آملى، از عالمان بزرگ شيعه، و استاد شيخ مرتضى انصارى در 1246 ق در كربلا وفات يافت و در سمت جنوب شرقى آستان، در يكى از كوچه هاى فرعى خيابان امام حسين عليه السلام دفن شد. بقعه وى در 1261 ق به دست شيخ حسن آل صالحى و در 1372 ق توسط مرحوم آيت اللَّه حكيم تجديد بنا (1) 459 و مدرسه اى به نام او در كنار آستان احداث گرديد. امروزه بقعه او از ميان رفته است.

13- 3- سيد على طباطبايى

سيد على طباطبايى، صاحب كتاب رياض المسائل در فقه است. وى در رواق شرقى حرم خاك شد. او كسى است كه ديوار شهر كربلا را بنا كرد. فرزند او به سيد محمد مجاهد معروف است.

14- 3- خاندان قزوينى (مجتهد قزوينى)

در داخل صحن و در مسير صحن امام حسين عليه السلام به سوى صحن ابوالفضل العباس يعنى باب قاضى الحاجات در حجره اى سه تن از خاندان مجتهد قزوينى دفن شده اند:

1- آقا سيد ابراهيم بن محمد مجتهد قزوينى صاحب ضوابط الاصول (م 1262 ق)

2- آقا سيد مهدى مجتهد

3- شيخ محمد حسين قزوينى (ف 1281 ق). (2) 460 در دالان صحن كوچكِ همين مكان


1- . همان، 1/ 101
2- . همان، 1/ 99.

ص: 153

قبر شيخ الاسلام قزوينى واقع است.

15- 3- شيخ عبدالحسين تهرانى

شيخ عبدالحسين تهرانى از فقيهان و عالمان معاصر بود كه در يكى از حجره هاى سمت غربى صحن خاك شده است.

16- 3- سيد عبداللَّه بحرانى

سيد عبداللَّه بحرانى عالم و فقيه و مؤلف الافاضات الحسينيه و شرح مختصر النافع علامه حلى است كه در رواق ابراهيم مجاب به خاك سپرده شده است. (1) 461 در كنار او فرزندش سيد محسن و نوه اش سيد محمد بن سيد محسن، صاحب كتاب هاى الفصول البهيه فى بعض الاخبار الحجج المرضيه و هداية العباد، دفن شده اند.

17- 3- زينى حسنى

عالم شاعر، سيد محمد زينى حسنى در رواق ابراهيم مجاب به خاك سپرده شده است.

18- 3- صاحب ضوابط (1214 ق- 1262 ق)

سيد ابراهيم بن محمد باقر موسوى قزوينى حائرى عالم بزرگ شيعه و معروف به صاحب ضوابط، در ميدان مقابل باب الشهداء دفن است. تأليف او در باب فقه شهرت دارد. (2) 462

19- 3- خاندان برغانى

چند تن از خاندان برغانى، كه همه از عالمان بزرگ و از فقيهان شيعه بوده اند، در رواق غربى حرم (رواق بالاسر) به خاك سپرده شده اند. معروف ترين آن ها ملا محمد على برغانى است كه در 1271 ق از دنيا رفت. وى تأليفات فراوانى در فقه و تفسير دارد.

ديگر فرزندش ميرزا عبد الوهاب از عارفان و فقيهان عصر قاجار بود كه در 1294 ق فوت كرد. قبر ملا على برغانى متوفى 1269 ق نيز در اين مكان واقع است. (3) 463


1- . آل طعمه، همان جا.
2- . دايرة المعارف تشيع، 3/ 370.
3- . همان، 3/ 326؛ صحتى سردرودى، سيماى كربلا، 124.

ص: 154

20- 3- سيد مرتضى طباطبايى

سيد مرتضى فرزند سيد محمد طباطبايى حسينى بروجردى پدر سيد مهدى بحر العلوم است كه در 1204 ق از دنيا رفت. او را در رواق شرقى حرم به خاك سپردند.

21- 3- خاندان آل كمونه

چند تن از مشاهير خاندان آل كمونه در زير زمين خزانه جواهر آستان، بين رواق پادشاهان و مسجد آستان حسينى، دفن هستند. اين افراد از عالمان و اديبان كربلا بودند؛ از جمله شيخ مهدى كمونه (ف 1272 ق) كليد دار آستان، شيخ ميرزا حسن كمونه (ف 1292 ق) هم چنين برادرش كه پس از او به توليت آستان رسيد و نيز شيخ محمد على كمونه (ف 1282 ق)، كه از شاعران شيعه بوده است. (1) 464

4- قبور پادشاهان و رجال سياسى

1- 4- پادشاهان آل بويه

پادشاهان آل بويه قديمى ترين پادشاهان دفن شده در حائر حسين هستند. بسيارى از اين اميران شيعه در توسعه، بازسازى و تزيين حرم امام حسين عليه السلام و ديگر امامان شيعه نقش مؤثرى داشتند. چند تن از آنان در داخل بقعه اى در صحن كوچك خاك شده اند. در زمان هاى پيشين، بقعه اى بر فراز قبر آنان وجود داشت كه در ميان مردم به بقعه آل بويه شهرت داشت. در 1268 ق عبدالرسول خالصى به دستور رييس اوقاف وقت عراق اين بقعه و آثار تاريخى آن را تخريب كرد. (2) 465

2- 4- پادشاهان و رجال قاجار
1- 2- 4- مظفرالدين شاه قاجار

وى از پادشاهان قاجار است كه فرمان مشروطيت را در 1324 ق صادر كرد و در همان سال از دنيا رفت. بر اساس وصيت اش او را در كربلا به خاك سپردند. قبر مظفرالدين شاه داخل رواق فقيهان يا رواق پادشاهان است و روى آن با موزائيك فرش شده است.


1- . صحتى سردرودى، همان، 125.
2- . دايرة المعارف تشيع، 3/ 305.

ص: 155

2- 2- 4- محمد على شاه

محمد على شاه فرزند مظفرالدين شاه از پادشاهان دوره قاجار و از مخالفان مشروطه است كه به سبب به توپ بستن مجلس شوراى ملى شهرت دارد. وى در 1341 ق از دنيا رفت و در كنار قبر پدرش دفن شد. اين قبر نيز با موزائيك فرش شده و اثرى از خود قبر نيست.

3- 2- 4- احمد شاه

احمد شاه فرزند محمد على شاه و آخرين پادشاه سلسله قاجار است كه در دوران وى كودتاى 1299 رضا خان به وقوع پيوست. او در 1348 ق از دنيا رفت و در كنار قبر پدرش به خاك سپرده شد. روى قبر وى را با موزائيك فرش كرده اند.

4- 2- 4- امير كبير

ميرزا تقى خان هزاوه اى مشهور به امير كبير، صدر اعظم معروف و شهير عصر ناصرالدين شاه است كه به دستور وى در 1298 ق در حمام فين كاشان به قتل رسيد و در رواق پادشاهان به خاك سپرده شد. در كنار قبر وى فرزندش ساعد الملك و برادرش ميزا حسين خان دفن شده اند.

5- 2- 4- سلطان حمزه ميرزا صفوى

حمزه ميرزا فرزند شاه اسماعيل صفوى از شاعران و اديبان عصر صفوى بود. وى در 997 ق در اردبيل از دنيا رفت و در داخل حرم امام و در رواق پادشاهان به خاك سپرده شد. حمزه ميرزا ديوان شعر و كتابى در سلسله انساب و شرح حال شاعران و عالمان از خود به يادگار گذاشت.

6- 2- 4- ميرزا شفيع خان مازندرانى صدر اعظم

وى از نخست وزيران يا صدر اعظم هاى عصر قاجار است كه در 1224 ق درگذشت و در رواق پادشاهان دفن شد. (1) 466


1- . آل طعمه، همان جا

ص: 156

7- 2- 4- ميرزا موسى وزير

ميرزا موسى خان وزير طهران از حكم رانان عصر ناصرى در ايوانى در سمت جنوبى صحن به خاك سپرده شده است. (1) 467

8- 2- 4- معير الممالك

دوستعلى خان معير الممالك، رييس ضراب خانه و امور دارايى عصر ناصرى، در داخل رواق دفن است. قبر او در اتاقى كوچك و آينه كارى شده قرار دارد.

9- 2- 4- حاجى ميرزا آغاسى

از وزيران عصر محمد شاه قاجار است. او را در رواق پادشاهان به خاك سپردند. (2) 468

10- 2- 4- ظل السلطان

ظل السلطان فرزند ناصرالدين شاه و حاكم اصفهان در عصر ناصرى و مظفرى است. قبر وى در رواق پادشاهان قرار دارد. (3) 469

11- 2- 4- زاهدالدين شاه

شاهزاده هندى، برادر محمد نجف ميرزا، به همراه چند تن از شاهزاده هاى هندى معاصر هند در رواق جنوبى دفن شده و مقبره كوچك آنان با آينه تذهيب شده است. (4) 470 معروف ترين آن شاهزاده ها، غير از زاهدالدين شاه، سلطان برهان نظام شاه پسر سلطان احمد هندى است كه در 961 ق در هند از دنيا رفت.

ط- آثار تاريخى كربلا

اشاره

همان طوركه در اين فصل اشاره شد، كربلا شهرى است با پيشينه درخشان تاريخى و فرهنگى واز زمان هاى بسياركهن آثارتاريخى زيادى را در خود جاى داده است. امروزه،


1- . سفرنامه ناصر الدين شاه به عتبات، 115.
2- . اديب الملك، همان، 162.
3- . همان، 163
4- . ناصر الدين شاه، همان، 138

ص: 157

گرچه بسيارى ازآن ها ازبين رفته اند، همان مقدار باقى مانده نشان از اين سابقه تاريخى دارد.

1- قصرها و قلعه ها

1- 1 9- قلعه اخيضر

اين قلعه در منطقه اى به همين نام در بيست كيلومترى غرب شهر كربلا واقع است.

تاريخ بناى آن به زمان هاى كهن بر مى گردد و در مورد بانيان آن اختلاف نظر وجود دارد.

در داخل قلعه مسجد كوچكى وجود دارد و اطراف ديوارهاى آن به صورت برج ساخته شده است. (1) 471

2- 1- قلعه هندى

آقا محمد خان قاجار براى حفظ امنيت شهر كربلا قلعه مستحكم و حصارى استوار پيرامون شهر بنا كرد. اين قلعه كه در چهار كيلومترى شهر قرار دارد، با مرگ آقا محمد خان نيمه تمام ماند و مرحوم سيد على طباطبايى هزينه آن را از هندوستان تأمين كرد و آصف الدوله هندى نيز در ابتداى قرن سيزدهم هجرى بر آن حجره ها و مكان هايى ساخت تا زائران كربلا بتوانند شب را در آن جا اقامت كنند. به همين مناسبت اين قلعه به «قلعه هندى» معروف شد. مساحت آن به حدود سه هزار متر مى رسد. (2) 472 اين قلعه بارها و بارها زائران كربلا را كه در مسير اين شهر دچار راه زنان و حراميان مى شدند پناه داده از خطر رهانيد. (3) 473

3- 1- قصر عطشان

زمان ساخت اين قصر به عصر عباسى باز مى گردد و در سى كيلومترى جنوب غربى كربلا واقع است. امروزه بخشى از ديوارها و طاق هاى آن باقى مانده كه با آجرهاى بسيار محكم ساخته شده اند. اين ديوارها و طاق ها به عنوان اسلحه خانه و يا پناه گاه براى زائران بود. (4) 474


1- . از اين قلعه مستشرقان و سياحانى بازديد و آن را توصيف كرده اند از جمله گرترودبل مستشرق انگليسى (بنگريد موسوعة العتبات المقدسه، 8/ 315).
2- . ناصر الدين شاه، همان، 157؛ سفرنامه سيف الدوله به مكه مكرمه، 230.
3- . سفرنامه رضاقلى ميرزا نائب الاياله، نوه فتحعلى شاه، به كوشش اصغر فرمانفرماى قاجار، 180
4- . تاورينه، سفرنامه تاورينه، 95.

ص: 158

گفتنى است قصرهايى چون ابن مقاتل و نيز ديواره اى شهر كربلا تا قرن چهاردهم هجرى برپا بوده كه امروزه تخريب گشته اند.

2- مقام ها

1- 2- مقام امام صادق عليه السلام

در اطراف حرم امام حسين عليه السلام، در زمين هاى معروف به جعفريات، قبه و زيارت گاهى وجود دارد كه گفته مى شود امام صادق عليه السلام هنگام زيارت امام حسين عليه السلام در آن مكان با آب نهر فرات غسل زيارت مى كرد. اين نقطه در ساحل غربى نهر علقمه قرار دارد و گنبد اين مقام با كاشى مزين است. (1) 475 (تصوير شماره 45)

2- 2- مقام حضرت مهدى (عج)

در سمت چپ نهر حسينيه كنونى، در ورودى كربلا و راه مقام امام صادق عليه السلام، بقعه و مقامى است كه گنبد بلندى دارد. اين بقعه به ياد و نام حضرت بقية اللَّه بنا شده است. (2) 476 (تصوير شماره 46)

3- 2- مقام زين العابدين عليه السلام

در ابتداى قرن سيزدهم (1217 ق) ابوطالب خان، جهان گرد معروف، به خيمه گاه يا مقام زين العابدين اشاره مى كند كه همسر آصف الدوله بنايى روى آن احداث كرده بود. (3) 477 اين مقام ظاهراً در كنار بيمارستان امام حسين عليه السلام امروزى است و برخى آن را محل اصلى خيمه گاه مى دانند. (4) 478


1- . آل طعمه، تراث كربلا، 130، 131
2- . همان جا
3- . ابوطالب خان، سفرنامه طالبى، 283
4- . كليد دار، مدينة الحسين، 2/ 24؛ آل طعمه، همان جا

ص: 159

فصل چهارم: كاظمين، بغداد مدائن

اشاره

ص: 160

ص: 161

1- كاظمين

الف- موقعيت جغرافيايى و تاريخى

از ديگر شهرهاى زيارتى و مهم عراق كاظمين است كه در مجاورت شهر بغداد، سمت غرب رودخانه دجله، قرار دارد واز لحاظ ادارى تابع شهر بغداد است و مناره هاى طلايى آن از داخل شهر بغداد نمايان است. امروزه، اين شهر به سبب توسعه بغداد به آن وصل شده است. از آن جا كه اين شهر در حدود يك كيلومترى رود دجله واقع است، آب و هواى نسبتاً معتدلى دارد و ميزان بارندگى آن در سال زياد است. گاهى نيز بادهاى تندى در اين منطقه مى وزد و سيلاب عظيمى راه مى افتد. به دنبال اين تغيير آب و هوايى، دجله نيز طغيان مى كند و مزرعه هاى اطراف را به كام خود مى كشد و گاهى هم شهر را دچار آسيب جدى و تخريب مى كند. بارها در طول تاريخ، اين شهر با بادهاى تند، تگرك و باران هاى سيل آسا و هم چنين زلزله هاى مخرب روبه رو بوده است. (1) 479 گاهى مشهد و مقبره هاى امامان نيز براثر اين حادثه هاى طبيعى آسيب ديده و تخريب مى شد از جمله سال هاى 569 ق، 573 ق، 613 ق و 1042 ق، كه همواره خليفه ها و حكم رانان به بازسازى آن پرداخته اند. (2) 480 سابقه تاريخى كاظمين در جوار بغداد به عصر ساسانيان مى رسد. از آن جا كه بغداد در آن عصر شهرى مذهبى و جايگاه خدا يعنى «بَغ» بود. در


1- . ميرزا عباس فيض، تاريخ كاظمين و بغداد، 97 و 98- 100.
2- . همان جا.

ص: 162

اين زمان، حاشيه بغداد به «تسوج» معروف بود (1) 481 كه بعدها كاظمين به جاى آن شكل گرفت. در جنگ نهروان به سال 37 ق به دستور امام على عليه السلام شهيدان جنگ را در اين مكان به خاك سپردند كه آن را «مقبرة الشهداء» ناميدند. در عصر عباسى، به هنگام توسعه و احياى بغداد و انتخاب آن به عنوان پايتخت، اين قبرستان به «شونيزى» معروف بود و خليفه منصور آن جا را براى دفن بزرگان و خاندان عباسى در نظر گرفت و از آن پس به نام گورستان قريش شهرت يافت. (2) 482 از زمانى كه بغداد به عنوان پايتخت انتخاب شد، اين منطقه حاصل خيز با آب وهواى مطلوب و باغ هاى پرميوه به عنوان تفريح گاه خليفه هاى عباسى مورد استفاده آنان قرار گرفت. از زمان شهادت امام كاظم عليه السلام و امام جواد عليه السلام و دفن آن دو امام در اين منطقه، خليفه ها و اميران شيعى همواره به آبادانى اين شهر و مرقدهاى واقع شده در آن همت گماشتند. اين منطقه از آن پس، محل سكونت بسيارى از شيعيان و دوست داران اهل بيت شد. آل بويه، از حكم رانان شيعى بغداد، همواره نسبت به آباد كردن اين شهر و مزارات آن بذل توجه داشتند و بارها شهر و خانه هاى آن را، كه براثر سيل، زلزله و نيز جنگ ها و درگيرى هاى داخلى و مذهبى دچار ويرانى و آتش سوزى شده بود، مرمت و بازسازى كردند. (3) 483 منتصر عباسى در اين منطقه بر روى دجله پل بزرگى ساخت كه «جسر جديد» ناميده مى شد و اين امر ارتباط بين دو طرف رودخانه را آسان مى كرد. در اين دوران، يعنى 640 ق، شهر كاظمين توسعه يافت و بسيارى از شيعيان در جوار مرقد مطهر آن دو امام ساكن شدند و خانه ها، بازارها و دكان ها ساختند و مكان هايى هم براى سكونت زائران برپا كردند. بدين گونه در يك قرن بعدى كاظمين از نظر توسعه و عمران به صورت شهرى مستقل درآمد و از بغداد جدا شد. (4) 484


1- . ياقوت حموى، معجم البلدان، 5/ 163.
2- . همان جا.
3- جعفر خليلى، آشنايى با عتبات مقدسه، 80.
4- . فيض، همان، 115- 120.

ص: 163

در 651 ق، در جريان حمله هولاكو به بغداد، كاظمين نيز از تخريب بى نصيب نماند و رو به ويرانى رفت. به ويژه مرقد امامان شيعه آسيب شديد ديد. چندى گذشت تا اين كه علاء الدين جوينى، حكم ران بغداد، به مرمت و بازسازى شهر و مقبره امامان پرداخت و همه را بازسازى كرد. (1) 485 اندكى از اين بازسازى نگذشته بود كه رود دجله طغيان كرد و به بخش هايى از شهر، به ويژه حرم امامان شيعه، آسيب وارد ساخت و در 726 ق، سلطان ابوسعيد بهادرخان، از ايلخانان مغول، به ترميم و بازسازى شهر و حرم هاى مطهر همت گماشت. بعدها براى حفاظت شهر از طغيان دجله و نيز جلوگيرى از تهاجمات خارجى پيرامون شهر ديوار كشيدند.

ب- تاريخچه حرم كاظمين

اشاره

به هنگام انتخاب بغداد به عنوان پايتخت در دوره خلافت منصور، در جوار اين شهر باغ هايى وجود داشت كه به شونيزيه معروف بود. منصور در 145 ق اين باغ را به عنوان مقبره خانوادگى خود انتخاب كرد و آن را «مقابر قريش» ناميد. نخستين كسى كه در اين قبرستان دفن شد جعفر فرزند منصور عباسى بود كه در 150 ق از دنيا رفت. در 179 ق، امام موسى كاظم عليه السلام براساس دستور هارون، از مدينه به بغداد آمد و در آن شهر زندانى شد و سپس در 183 ق به دستور خليفه توسط زندان بانش، سندى بن شاهك، مسموم شد و به شهادت رسيد. ايشان را در همان مقابر قريش، مكانى كه خود قبل از آن خريده بود، به خاك سپردند. (2) 486 امام كاظم عليه السلام چهارمين فردى بود كه در اين مقبره دفن مى شد. قبل از ايشان جعفر و سپس عيسى نوفلى در آن مكان به خاك سپرده شده بودند و سومين نفر، خليفه امين، فرزند هارون بود كه مادرش، زبيده خاتون، برقبر او بقعه اى بنا كرد. با نظر امام جواد عليه السلام و


1- . موسوى الزنجانى، جوله فى اماكن المقدسه، 110.
2- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 107.

ص: 164

به دستور مأمون بر روى مرقد امام كاظم عليه السلام بقعه اى ساختند و از آن پس بيشتر دولت مردان در اين قبرستان خاك شدند و هريك براى خود مقبره و بقعه اى اختصاص دادند. (1) 487 امام جواد عليه السلام در 220 ق به دستور معتصم عباسى و توسط ام الفضل، دختر مأمون و برادر زاده معتصم، كه عنوان همسرى آن حضرت را داشت، مسموم و شهيد شد. ايشان را نيز در جوار قبر جدشان، امام موسى بن جعفر عليه السلام، دفن كردند. (2) 488 بر قبر آن دو بزرگوار بقعه و عمارتى بنا كردند و آن را كاظميه ناميدند. از آن پس مقابر قريش نام خود را به كاظميه تغيير داد. در كنار اين بقعه، مسجدى به نام مسجد باب التبن يا مسجد كاظميه قرار داشت كه شيعيان از داخل اين مسجد قبر آن دو امام را زيارت مى كردند و به همين سبب بقعه امامين به مشهد باب التين نيز معروف شد. آن هنگام براى مرقد آن دو امام گنبد و بنايى با چند حجره ساخته و خادمانى را براى اداره آن انتخاب كرده بودند. در جوار اين بقعه باغى بود كه به زبيده خاتون، همسر هارون الرشيد، تعلق داشت. اين باغ محل سكونت شيعيان شده بود و آن ها در آن جا وسايل و تسهيلات لازم را براى زائران مرقد فراهم مى كردند. (3) 489

در سال 336 ق به امر احمد بن بويه ملقب به معز الدوله، از پادشاهان شيعى آل بويه، عمارت قبلى آستان خراب شد و از نو بقعه اى با شكوه بنا گرديد و برفراز هر دو قبر ضريحى جداگانه از چوب ساج نصب شد. همچنين برفراز آن مقبره ها، يك گنبد بزرگ برافراشتند و داخل حرم را تزيين كردند. پس از او، عضدالدوله ديلمى همانند ساير مزارات امامان شيعه، تغييرات زيادى در حرم انجام داد و آن را توسعه بخشيد. اين كار را به سال 369 ق انجام داد و ديوارى گرداگرد شهر كشيد. بيمارستانى نيز بين كاظمين و بغداد ساخت كه خدمات درمانى به زائران اين مزار ارائه كرد. از آن زمان، كاظمين به عنوان يك شهر در كنار بغداد جايگاهى ويژه يافت. (4) 490 در 441 ق، به دنبال درگيرى هاى شيعه و سنى در محل كرخ بغداد آتش سوزى


1- . فيض، همان، 30.
2- . حسينى الجلالى، مزارات اهل البيت و تاريخهما، 114.
3- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 107.
4- . پيشين، 1/ 107- 108؛ حسينى الجلالى، همان، 108.

ص: 165

عظيمى رخ داد كه به مشهد كاظمين سرايت كرد و آسيب زيادى به بقعه مطهر رسانيد.

ابوالحرث ارسلان بساسيرى با كمك ابونصرفيروز، فرزند ابى كاليجار، به بازسازى و مرمت آستان و مناره ها پرداختند و داخل حرم را تزيين و صحن شريف را بازسازى كردند و دو صندوق برمزار دو امام نصب كردند. (1) 491 در 490 ق، مجد الملك ابوالفضل براوستانى وزير شيعى بركيارق، از پادشاهان سلجوقى، به تعمير و بازسازى حرم پرداخت و بناهاى جديدى به اطراف آن افزود. (2) 492 ديوارهاى آستان را با كاشى تزيين كرد و در شمال آن مسجدى بزرگ ساخت و دو مناره زيبا و يك مكان بزرگ براى استراحت زائران و سكونت آنان احداث كرد.

صحن و حرم شريف براثر طغيان رود دجله در 569 ق دچار آسيب شد و خليفه عباسى، الناصر لدين اللَّه، به همت وزير شيعى اش مؤيد الدين محمد قمى در 575 ق تعميراتى در آن انجام داد و حجره هايى در اطراف صحن ساخت. (3) 493 او در اطراف آستان خانه هايى براى زائران و فقيران بناكرد كه به «دار الضيافه» مشهور شد. علاوه برآن حجره هاى اطراف صحن را در 608 ق به مدرسه علوم دينى تبديل كرد. خليفه عباسى در چند سال بعد، كه دوباره حرم براثر طغيان دجله دچار آسيب شد، به بازسازى آن پرداخت و خرابى ها را ترميم كرد. (4) 494 در زمان فرزندش، الظاهر، نيز حرم مطهر دچار آتش سوزى شد و بسيارى از لوازم و نفايس آن در آتش سوخت و حتى به ضريح گنبد و مناره ها خساراتى وارد شد كه خليفه به بازسازى آن پرداخت. (5) 495 هنگام تهاجم هولاكو خان مغول به بغداد در 656 ق، شهر كاظمين دست خوش تاراج و حريق شد. اما دو سال بعد وزير وى، عطاملك جوينى، به هنگام حكومتش بر عراق به بازسازى و جبران خسارت وارده به مشهد كاظمين پرداخت (6) 496 و ديوارهاى آستان


1- . فيض، همان 89.
2- . موسوى الزنجانى، جوله فى اماكن المقدسه، 109؛ حسينى الجلالى، همان، 115.
3- . دايرة المعارف تشيع، همان، 1/ 108.
4- . همان، 1/ 108.
5- . حسينى جلالى، همان، 115؛ موسوى زنجانى، همان، 110.
6- . مصاحب، دايرة المعارف فارسى، 2143.

ص: 166

را با كاشى تزيين كرد. يك سده بعد، دوباره براثر طغيان دجله، حرم رو به تخريب و ويرانى رفت و سلطان اويس جلايرى به ترميم و تعمير آن اقدام كرد. ديوارهاى صحن را با كاشى هاى زيبا تزيين و سپس دو صندوق خاتم كارى بر روى قبرهاى مقدس نصب كرد و به جاى يك گنبد، كه در عصر آل بويه ساخته شده بود، دو گنبد برفراز قبرهاى مطهر ساخت. اما بازهم چند سال بعد، يعنى در 776 ق، دجله طغيان كرد و خرابى هاى زيادى در مشهد كاظمين به بار آورد. (1) 497 اين بارهم سلطان اويس با تلاش وزيرش به رفع ويرانى ها پرداخت و قسمت هاى تخريب شده را مرمت كرد. كاروان سرايى هم براى سكونت زائران ساخت. (2) 498 عمده ترين بازسازى ها و تعميرات آستان كاظمين در دوران صفويه انجام شد. شاه اسماعيل صفوى، در 926 ق، تمامى بناهاى حرم را خراب كرد و بناى زيبا و با شكوهى شامل رواق در چهار سو، صحن، حرم و دو گنبد جديد كاشى كارى شده ساخت.

مسجدى با شكوه و با ستون هاى ضخيم در شمال حرم احداث كرد كه اكنون هم پابرجاست و به نام مسجد صفوى اشتهار دارد. دو صندوق زيبا از خاتم براى قبر دو امام ساخت و داخل حرم را با آويزها و قنديل هاى قيمتى و فرش هاى نفيس آراست. درهاى حرم و رواق ها را نيز با نقره پوشش داد. (3) 499 امروزه، كتيبه اى از آن اقدام ها بانام شاه اسماعيل هم چنان موجود است. سلطان محمد خدابنده، برادر وى، كه در اين سال ها در عراق حكومت مى كرد، كارهاى او را تكميل كرد. سليمان قانونى پس از تسخير عراق و سلطه عثمانى ها بر بغداد، منبرى زيبا از آجر و پوششى از كاشى به مسجد صفوى تقديم كرد.

شاه عباس صفوى، براى نخستين بار، ضريحى از فولاد برفراز قبرهاى امامان ساخت و حرم و روضه مطهره را تزيين كرد. در 1045 ق، شاه صفى نيز چهار مناره در گوشه هاى صحن ساخت كه اكنون هم پا برجاست. (4) 500


1- . موسوى الزنجانى، همان، 111.
2- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 110؛ فيض، همان، 112.
3- . موسوى الزنجانى، همان، 112.
4- . فيض، همان، 122.

ص: 167

در عصر قاجار هم توجه خاصى به مشهد كاظمين شد، آقا محمد خان قاجار تعميرات و بازسازى هاى عمده اى در حرم انجام داد. او در 1211 ق دو گنبد آستان را، از پايين تا بالا، با طلاى ناب پوشانيد. ايوان رواق جنوبى را نيز طلا كارى كرد و كف حرم و صحن را با سنگ هاى مرمر فرش كرد. خانه هايى را در اطراف صحن خريدارى كرد و صحن را توسعه داد. (1) 501 فتحعلى شاه قاجار در 1221 ق، داخل رواق ها را آينه كارى و كاشى كارى كرد و طلاهاى مناره ها را تجديد كرد. اين كار در 1229 ق به اتمام رسيد. بيست و شش سال بعد، معتمد الدوله منوچهر خان گرجى، از دولت مردان عصر قاجار، ايوان رواق جنوبى، شرقى و غربى را طلا كارى كرد. در 1282 ق شيخ العراقين، وكيل امير كبير، از ثلث ماترك ميراث وى تعميراتى در آستان انجام داد و به بازسازى و تذهيب ايوان ها و آينه كارى حرم و رواق ها و كاشى كارى صحن پرداخت. يك سال بعد، ناصر الدين شاه ضريحى از نقره بر دو مزار مطهر ساخت و آن را جاى گزين ضريح فولادى عصر صفوى كرد. برخى ديگر از دولت مردان دوره قاجار از جمله فرهاد ميرزا، فرزند عباس ميرزا، نيز در بازسازى و توسعه حرم نقش داشتند. (2) 502 امروزه، حرم و آستان كاظمين بيش از 14514 متر مربع مساحت دارد. طول آن 123 و عرض آن 115 متر است. حرم به صورت مستطيل ساخته شده و با فضاهاى اطراف در مجموع بيش از 26 هزار متر مربع است. در هر حال، بخش زيادى از حرم و آستان از بناهاى شاه اسماعيل صفوى است و براساس كتيبه اى سال 926 ق، تاريخ پايان بنا است.

(تصوير شماره 47)

1- صندوق و ضريح

در دوران آل بويه، معزالدوله روى قبرهاى امامين كاظمين صندوقى از چوب ساج نصب كرد و اين صندوق در آتش سوزى سال 441 ق سوخت. ارسلان بساسيرى، از


1- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 109.
2- . همان جا؛ موسوى الزنجانى، همان، 113.

ص: 168

حاكمان و اميران شيعى بغداد، در جريان بازسازى حرم دو صندوق جديد روى قبرها گذارد و در 629 ق، المستنصر آخرين خليفه عباسى يك صندوق زيبا بر قبر امام جواد نصب كرد. اين دو صندوق تا عصر سلطان اويس جلايرى، يعنى 769 ق، باقى بود و در آن سال به سبب فرسودگى و آسيب ديدگى، دو صندوق نو و زيبا با خاتم كارى زيبا جاى گزين آن ها شد.

شاه اسماعيل صفوى در قرن دهم هجرى (926 ق) دو صندوق بسيار زيبا و خاتم كارى شده بر روى قبر دو امام نصب كرد. صندوق روى قبر امام جواد عليه السلام، كه امروزه هم چنان موجود است، از شاهكارهاى هنرى آن عصر است و به لحاظ ريز نقش و پركار بودن آن، از همه صندوق هاى نصب شده بر قبرهاى عتبات زيباتر و جذاب تر است و شاهكار و زيبايى آن را تنها مى توان با چشم مسلح ديد. قسمت ها و تكه هاى بسيار ريز عاج، كه يك دهم ميلى متر است، در داخل چوب هاى صنعتى و آبنوس كار شده و گل هاى منبّت از عاج با شاخه هاى گل نيم ميلى مترى از جلوه ها و شاهكارهاى هنر اسلامى و ايرانى است كه همه هنرمندان را به حيرت واداشته است. اين صندوق 5/ 2 متر طول، 83/ 1 متر عرض و 5/ 1 متر ارتفاع دارد و مساحت آن بيش از 182000 سانتى متر مربع است. (1) 503 صندوق امروزين مزار مطهر امام موسى كاظم، كه از عصر صفوى هم چنان باقى مانده، و توسط استاد صنيع خاتم ترميم شده است. از لحاظ هنرى و ريزكارى و پرنقشى به پاى صندوق قبر امام جواد عليه السلام نمى رسد. اين صندوق بيش از 152000 سانتى متر مربع مساحت دارد و از صندوق قبر امام جواد كوچك تر است. كتيبه هايى دارد كه در 1324 ق شمسى كارى شده است. (2) 504 ناصرالدين شاه آن صندوق ها را ديده و اظهار مى دارد كه با نقره تزيين شده است. (3) 505


1- . عماد الدين حسين اصفهانى، تاريخ جغرافيايى كربلاى معلى و اماكن متبركه و عتبات عاليات، 118- 120.
2- . همان، 121.
3- . ناصرالدين شاه، سفرنامه ناصرالدين شاه به عتبات، 97.

ص: 169

اما براى نخستين بار، معز الدوله ديلمى، در 336 ق ضريحى از چوب ساج برفراز دو قبر نصب كرد (1) 506 و در عصر شاه عباس، اين ضريح جاى خود را به يك ضريح فولادى داد. (2) 507 در 1283 ق ناصر الدين شاه ضريحى از نقره براى قبر دو امام ساخت و روى ضريح فولادى نصب كرد. (3) 508 حدود يك قرن بعد، در 1324 ق، بانو سلطان بيگم، دختر مشير الملك شيرازى، ضريحى ديگر از نقره ساخت و به جاى ضريح ناصر الدين شاه، كه فرسوده شده و نقره هاى آن از بين رفته بود، گذارد. (4) 509 كه امروزه هم چنان موجود است و 250 هزار مثقال نقره در آن به كار رفته است. هجده پنجره دارد و كتيبه هايى در نوار بالاى آن قرار يافته كه با سوره هاى قرآن و اسماء الهى تزيين شده است.

اين ضريح هفت متر طول، پنج متر عرض و 5/ 3 متر ارتفاع دارد. درب ورودى ضريح وسط ضلع شرقى آن واقع شده و در فاصله بين دو صندوق قبر باز مى شود. روى در كنده كارى ها و قلم زنى هاى بسيار عالى انجام شده است. بر گوشه هاى بالايى ضريح هشت گلدان بزرگ از فولاد حاوى آيه و حديث فراوان قرار دارد كه از آثار شاه سلطان حسين صفوى و باقى مانده ضريح فولادى عصر صفويه است. (5) 510 گفتنى است قبر شريف امام موسى بن جعفر در قسمت جنوبى و قبله ضريح و قبر امام جواد در قسمت شمالى داخل ضريح قرار دارد. قسمت غربى فاصله اندكى با ديوار دارد و قسمت شرقى داراى فضايى باز به عنوان محل اجتماع و زيارت زائران است.

ضريح مزبور در وسط روضه اى قرار دارد كه از چهار قسمت، رواق ها آن را احاطه


1- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 107.
2- . فيض، همان، 122.
3- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 109.
4- . ميلانى، همان، 133.
5- . فيض، همان، 45، 46.

ص: 170

كرده اند. اطراف اين روضه به طور كلى تا سقف آينه كارى شده و كتيبه هايى با خط ثلث روى كاشى هاى گرداگرد روضه نوشته شده و تاريخ 929 ق روى آن ديده مى شود. اين كتيبه ها از آثار عصر صفوى است. در داخل روضه قنديل بزرگى به سقف آويزان بوده است كه در آن نهايت ظرافت و هنر به كار رفته است. اين قنديل از تزيينات نفيس عصر معزالدوله ديلمى است و از طلاى ناب ساخته شده است. روى كتيبه هاى اطراف روضه مطهر، نام هاى شاه اسماعيل و فتحعلى شاه ديده مى شود. (تصوير شماره 48)

2- رواق ها

در چهار سمت روضه و ضريح مبارك، چهار رواق قرار دارد كه تمامى آن ها از پايين تا نيمه از سنگ و بقيه تا سقف آينه كارى شده است. طول اين رواق ها از شمال به جنوب چهل متر، مركب از هفت چشمه و عرض شرقى و غربى آن سى متر، مركب از پنج چشمه است كه در برخى از آن ها عالمان شيعه و محدثان دفن شده اند.

1- رواق باب المراد: اين رواق به دستور ناصر الدين شاه قاجار آينه كارى شده و در قسمت شرقى قرار دارد. آن را رواق شرقى نيز مى گويند. رواق باب المراد در برابر ايوان شاه اسماعيل صفوى است و در آن شيخ مفيد و ابن قولويه، دو تن از محدثان و متكلمان شيعه، به خاك سپرده شده اند.

2- رواق باب القريش: اين رواق در جنوب ضريح قرار دارد و به دستور سلطان محمد رشادخان مرمت و بازسازى شده است.

3- رواق شمالى: در شمال ضريح مطهر واقع است.

4- رواق غربى: اين رواق در برابر رواق شرقى است و به سبب دفن خواجه نصير طوسى در آن به رواق خواجه نصير نيز شهرت دارد.

3- درهاى رواق ها

از اين چهار رواق شش در به روضه مطهر باز مى شود كه همه از طلا و نقره است، دو درب در كنار مقبره شيخ مفيد در رواق شرقى، دو درب از طرف رواق غربى و مقبره خواجه نصير طوسى، يك درب از رواق شمالى و يكى از رواق جنوبى. از اين شش در سه در به حرم امام كاظم و سه در نيز به حرم امام جواد عليه السلام اختصاص دارد. هريك از اين

ص: 171

درها از لحاظ هنرى بسيار بديع و داراى كنده كارى هاى زيبا و نقش هاى مختلف و خطهاى عالى است. علاوه بر آن، اين رواق ها از طريق هشت درب، به صحن مرتبط مى شود. نخستين آن سمت رواق جنوبى واقع شده داخل چارچوب نقره اى است و در 1283 ق از سوى سيد ميرزا باباى اصطهباناتى اهداء شده است. خطوط كنده كارى شده روى آن به خط استاد ميرزا محمد على طبيب شيرازى است. در حاشيه هر لنگه كتيبه اى مزين به آيه هاى سوره مباركه دهر و فجر به خط نستعليق كنده كارى شده است. روى اين در تاريخ 1284 ق، با حروف ابجد به شعر، هم چنين نام واقف آن حك شده است. (1) 511 دومين درب در رواق جنوبى و حاوى كنده كارى ها و نقش هاى بسيار زيبا است. اين در را عماد الدوله، والى كرمانشاه، در 1285 ق وقف كرده است. روى آن نام كاتب، صنعت گر و واقف آن همراه با اسم هاى جلاله و امامان معصوم به خط ثلث ديده مى شود.

سوّمين درب نقره اى رواق جنوبى را حاج محمد على افضل شوشترى وقف كرده است وروى آن تاريخ 1399 ق، كتيبه ها، خطوط زيباى نستعليق، آيه و شعر ديده مى شود.

درب چهارم در رواق شرقى از ايوان طلاى ناصرى واقع شده و به باب المراد معروف است. واقف آن شاهزاده فرهاد ميرزا معتمدالدوله و سال نصب آن 1294 ق است. روى لنگه هاى در نام واقف، تاريخ وقف و نيز نام خطاط آن به چشم مى خورد.

پنجمين درب در رواق شرقى، مجاور قبر شيخ مفيد، قرار داد كه داراى كنده كارى ها و خطوط عالى است. واقف آن حاج محمد جواد تاجر و سال وقف آن 1314 ق است. آيه هاى قرآنى و شعر فارسى زينت بخش اين در است. (2) 512


1- . فيض، همان، 197.
2- . فيض، همان، 203- 208.

ص: 172

ششمين و هفتمين درب در رواق غربى و در مجاورت قبر خواجه نصير طوسى قرار دارد. واقف آن نامعلوم ولى تاريخ وقف آن 1337 ق است. كتيبه هاى زيبا و مزين به آيه و حديث روى آن ديده مى شود.

درب هشتم در رواق شمالى قرار دارد كه حاج عبدالنبى تاجر كازرونى در 1340 ق وقف كرده است. روى آن آيه و شعرهاى كنده كارى شده، نام واقف، كاتب و هنرمند سازنده آن ثبت شده است.

در داخل حرم و مسجد آن، منبرى بسيار زيبا و قديمى از آجرهاى تراشيده شده قرار دارد كه امروزه جايگاه سخنران و خطيب نماز است. روى آن تاريخ 956 قمرى ديده مى شود كه نشان از قدمت پانصد ساله دارد. اين منبر را سلطان سليمان عثمانى ساخته و به مسجد تقديم كرده است. تا 1340 ق اهل سنت در اين مسجد نماز مى گزاردند تا اين كه شيخ مهدى خالصى در آن جا به اقامه نماز جماعت پرداخت و از آن پس نماز جماعت توسط شيعيان برگزار شد. اين مسجد را شاه اسماعيل صفوى در 926 ق بنا كرده است. (1) 513

4- گنبد و مناره ها

برفراز حرم امامين كاظمين دو گنبد با پوشش طلا قرار يافته است. در قرن سوم هجرى، نخستين بار، گنبدى برفراز آن دو قبر ساخته شد. (2) 514 پس از آن در قرن چهارم، معز الدوله ديلمى گنبد و بقعه قبلى را خراب كرد و عمارت با شكوهى به جاى آن ساخت و گنبدى برفراز حرم برپا كرد. در زمان خلافت الظاهر به سبب آتش سوزى كه در كاظمين رخ داد گنبد نيز دچار آسيب شد و اين خليفه به بازسازى گنبد پرداخت. (3) 515 در عصر ايلخانان مغول، سلطان اويس جلايرى، گنبدى به گنبد باقى مانده از عصر


1- . فيض، همان، 249، 250.
2- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 107.
3- . حسينى جلالى، همان، 115.

ص: 173

آل بويه افزود و حرم كاظمين را دو گنبده كرد و شاه اسماعيل صفوى آن دو گنبد را كاشى كارى كرد.

شاه اسماعيل صفوى قبه هاى ياد شده را با خشت هاى طلا آراست (1) 516 و آقا محمدخان قاجار پوشش طلاى فرسوده آن را تجديد و مرمت كرد (2) 517 و از پايين تا بالا آن را طلا كرد. اين دو گنبد در دو مترى هم واقع است و بر روى آن ها كتيبه و مقرنس ديده نمى شود. ارتفاع آن ها 5/ 14 متر و از پايين تا نوك 29 متر و مساحت قسمت پايين آن ها 29 متر است. تذهيب و تزيين محيط داخلى گنبد در دوران شاه اسماعيل انجام شده است.

و آينه كارى داخل گنبد نيز از ميرزا شفيع صدر اعظم است. (3) 518 اكنون مرقد مطهر دو امام، چهار مناره دارد. نخستين بار معز الدوله ديلمى يك مناره برفراز قبر آنان ساخت كه در يك آتش سوزى آسيب ديد و سپس توسط ارسلان بساسيرى تجديد بنا شد. (4) 519 مجد الملك براوستانى، وزير بركيارق، دو مناره ديگر براى حرم ساخت. اين مناره ها در دوران شاه صفى، جانشين شاه عباس، تجديد بنا و با كاشى هاى زيبا آراسته شد كه اكنون هم پا برجاست. (5) 520 آقا محمد خان قاجار اين مناره ها را با خشت هاى طلا آراست (6) 521 و تعداد آن ها را به چهار رساند. فتحعلى شاه نيز طلاهاى فرسوده آن ها را با طلاهاى جديد عوض كرد. پادشاهان عثمانى از جمله سلطان سليم نيز در ساخت يك مناره و ترميم برخى از آن ها نقش داشتند و كتيبه هايى از خود برجاى گذاشته اند.

اين چهار مناره در چهار سمت حرم ساخته شده و داراى پنج متر ارتفاع و چهار متر محيط است. ارتفاع آن ها در زمان هاى پيشين حدود نُه متر بود كه به مرور از ارتفاع آن كاسته اند. (7) 522


1- . فيض، همان، 237؛ سيف الدوله، سفرنامه سيف الدوله به مكه؛ 212.
2- . ناصر الدين شاه، شهريار جاده ها، 96؛ ابوطالب خان، مسير طالبى، 400.
3- . ناصرالدين شاه، همان، 97.
4- . فيض، همان، 89.
5- . فيض، همان، 122.
6- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 109.
7- . فيض، همان، 240.

ص: 174

5- صحن و ايوان ها

صحن كاظمين در زمره صحن هاى بزرگ عتبات است و به صحن نجف اشرف شباهت دارد و به لحاظ وسعت و مساحت بزرگ تر از آن است. طول صحن 370 و عرض آن 350 متر است و حرم مطهر در داخل اين صحن مستطيل شكل با طول 230 متر و عرض 150 متر قرار دارد. (1) 523 براى نخستين بار عضدالدوله ديوارى پيرامون حرم كشيد و در حقيقت صحنى براى حرم ايجاد كرد. در آتش سوزى سال 441 ق، صحن نيز آسيب ديد و ارسلان بساسيرى آن را تجديد كرد. (2) 524 اين صحن دوباره در 569 ق براثر طغيان دجله خراب شد و خليفه الناصر لدين اللَّه آن را بازسازى كرد و حجره هايى پيرامون آن ساخت و پس از چندى آن ها را به مدرسه هاى دينى تبديل كرد. (3) 525 ارتفاع حجره هاى تحتانى شش متر و ارتفاع غرفه ها تا سطح صحن 5/ 11 متر است. همه آن ها در يك حلقه قرار دارد.

سلطان اويس جلايرى ديوارهاى آن را با كاشى هاى زيبا تزيين كرده است. در دوره صفوى و قاجار نيز ديوارهاى صحن از نو كاشى كارى و تزيين شده است.

در دوره قاجار، محمد حسين خان قراگوزلوى همدانى آن را توسعه داد. (4) 526 صحن كاظمين از سه طرف ساختمان ها و خانه ها را در احاطه خود دارد و تنها ضلع شمالى حرم به مسجد جامع صفوى وصل است و اين مسجد هم به ديوار صحن چسبيده است. در هريك از ضلع هاى سه گانه شرقى، غربى و جنوبى بيست باب حجره و يك ايوان مرتفع و مجلل ساخته شده است. ضلع شمالى آن ده باب حجره دارد. چهار جانب صحن را


1- . جعفر خليلى، همان، 85.
2- . فيض، تاريخ كاظمين و بغداد، 89.
3- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 108.
4- . سيف الدوله، همان، 213.

ص: 175

هفتاد حجره با كاشى هاى بسيار زيبا و ممتاز احاطه كرده است. (1) 527 اين حجره ها در زمان هاى پيشين مدرسه علميه و محل سكونت طلبه ها بود و اكنون قبرستان هاى خانوادگى است.

مجموع مساحت صحن، حرم و حاشيه هاى آن 26 هزار متر مربع است. صحن امروزى كاظمين كار معتمد الدوله فرهاد ميرزا، عموى ناصر الدين شاه، است. او بناى سابق را خراب و خانه هاى مجاور را خريدارى كرد و به صحن افزود و ديوارهاى آن را بلندتر از گذشته ساخت. اين كار شش سال طول كشيد و صحنى بسيار عظيم و عالى احداث شد. (2) 528 صحن ياد شده را در عصر حاضر با سنگ هاى مرمر فرش كردند. اين صحن در دوره قاجار داراى هفت در بود كه اكنون هم موجود است. يك در نيز علامه شهرستانى به عنوان سمبل و نماد درهاى بهشت، كه در قرآن آمده است «لها ثمانية ابواب»، (3) 529 به آن افزود:

1) باب القريش

2) باب القبله

3) باب المراد

4) باب صاحب الزمان

5) باب فرهاديه

6) باب آئينه

7) باب مسجد صفوى. (4) 530 از ابتداى دوره قاجار اين صحن داراى سه درب اصلى بود زيرا مادام ديولافوا، كه از آن ديدن كرده، مى گويد: «سه درب اصلى آن در انتهاى صحن قرار دارد». (5) 531 در سرتاسر صحن تا ديوار مسجد صفوى كتيبه اى همانند كمربند قرار دارد. اين كتيبه به خط ثلث بر روى كاشى هاى لاجوردى به عرض نيم متر و شامل برخى از سوره هاى قرآن است از جمله سوره جمعه، فتح، دهر، الضحى، غاشيه، كه عنوان


1- . فخرالملك اردلان، از حريم تا حرم، 38؛ فيض، همان، 129- 130.
2- . فيض، همان، 126؛ دايرة المعارف تشيع، 109.
3- . فيض، همان، 48، 127.
4- . سديد السلطه كُبابى، سفرنامه سديد السلطنه، التوفيق فى الطريق، تصحيح احمد اقتدارى، 240.
5- . مادام ديولافوا، سفرنامه مادام ديولافوا، 569.

ص: 176

كتيبه نويس آن «كتبه تراب اقدام الزائرين نصر اللَّه مشهدى خادم الروضة الرضوى 1298 ق» در پايان نوشته ها به چشم مى خورد. (1) 532 بر پيشانى غرفه ها و ايوان ها نيز كتيبه هايى به همين خط و شكل كشيده شده است. در آن ها نيز سوره هاى قرآن با تاريخ 1298 ق ديده مى شود و هريك از ايوان ها سوره اى خاص را در برمى گيرد. صحن دو عدد ساعت بزرگ و زيبا دارد كه يكى بر فراز ايوان داخلى سه درب جنوبى و ديگرى بربالاى ايوان درونى سه درب شرقى استقرار يافته است. اين دو ساعت را شاهزاده اعتماد الدوله فرهاد ميرزا نصب كرد. او كف زمين صحن را سنگ فرش كرد و سرداب هاى آن را براى دفن مرده ها مهيا ساخت. (2) 533 صحن مطهر داراى سه ايوان بزرگ و زيبا است؛ يكى روبه روى باب القبله، ديگرى روبه روى باب المراد و سومى در برابر باب القريش واقع است و به ايوان جنوبى، ايوان شرقى و ايوان غربى شهرت دارد. دو ايوان كوچك در دو طرف باب الذهب قرار دارد كه مزين به كاشى هايى باخط كوفى است. ايوان هاى بزرگ ميانى شانزده متر ارتفاع دارد.

طول دهنه هر ايوان چهار و عرض آن دو متر است. ايوان هاى تحتانى باسنگ سياه به ارتفاع يك متر پوشيده شده است. ايوان جنوبى در 1255 ق توسط معتمد الدوله منوچهر خان گرجى طلاكارى شده و بر بالاى آن نام دوازده امام ثبت است. ايوان شرقى نيز با اموال اميركبير طلاكارى شد. (3) 534 اين ايوان ها امروزه نشان از هنر و معمارى عصر قاجار دارد. هر سه ايوان بزرگ از لحاظ تذهيب ديوارها، سقف، مقرنس ها و آينه كارى ها و نقاشى هاى زيبا چشم نواز است. ايوان ناصرى در 1285 ق با روكش طلا تزيين يافته است. (4) 535 مادام ديولافوا زيبايى اين ايوان ها و صحن را همانند منظره دلپذير كاخ چهل


1- . فيض، همان، 131- 132.
2- . فيض، همان، 127.
3- . دايرة المعارف تشيع، 109.
4- . فيض، همان، 40- 41.

ص: 177

ستون اصفهان توصيف مى كند. (1) 536 علاوه برايوان هاى سه گانه، ايوانى از آثار عصر صفويه در ضلع شرقى رواق و برابر مقبره شيخ مفيد قرار دارد كه امروزه متروك مانده است و كتيبه اى به خط ثلث به نام شاه اسماعيل به تاريخ 926 ق بر آن ديده مى شود. كاشى هاى بسيار معرق و گره سازى هاى زيبا با خطهاى سفيد و سياه اين ايوان را به لحاظ هنرى از ديگر ايوان هاى عصر قاجار ممتاز مى سازد و كتيبه ديگرى به خط كوفى در بالاى آن قرار دارد كه با خطى بسيار خوب و زيبا از كاشى هاى بريده مشكى شكل گرفته است. (2) 537 در زمان هاى پيشين، اين ايوان ورودى اصلى رواق شرقى بود.

ج- قبرهاى علما و پادشاهان در كاظمين و بغداد

اشاره

در داخل حرم مطهر و خارج آن قبر تعدادى از عالمان و انديشمندان اسلامى و نيز رجال و دولت مردان سياسى وجود دارد:

1- خواجه نصير الدين طوسى (597 ق- 671 ق)

در رواق باب القريش، رواق غربى، خواجه نصير الدين محمد بن محمد بن حسن طوسى، ازعالمان، متكلمان ورياضى دانان مشهورشيعه، به خاك سپرده شده است. خواجه نصير الدين طوسى، وزير ايرانى و شيعى هولاكوخان مغول، تأليفات فراوانى در كلام و عقايد و نيز علوم دقيقه مثل رياضى و هندسه دارد كه مشهور ترين آن ها تجريد الاعتقاد و آداب المتعلمين است. اين وزير دانشمند شيعى، هنگام تهاجم هولاكوخان مغول به بغداد و سرنگونى خلافت عباسى، همراه خان مغول بود. بر بالاى قبر او كتيبه اى با اين عبارت ديده مى شود: «هذامرقد سلطان الحكماء و المحققين محمد بن محمد بن حسن الطوسى، عمر فى عهد السلطان بن السلطان ... الامجد معتمد الدوله». (3) 538


1- . مادام ديولافوا، همان، 571.
2- . جعفر خليلى، همان، 87- 88.
3- . جعفر خليلى، همان، 87- 88.

ص: 178

2- ابوسبحه

موسى بن ابراهيم اصغر بن موسى الكاظم ملقب به المرتضى، كه به سبب ذكر و تسبيح گفتن زياد او را ابوسبحه مى گفتند، در بغداد از دنيا رفت و در مقابر قريش، در جوار پدر و جدش به خاك سپرده شد. (1) 539

3- الامير سيد

ابوالحسن على بن المرتضى بن على علوى حسنى، معروف به الامير سيد، از فقيهان حنفى و مدرس در جامع السلطان بود. او را در جوار امام موسى بن جعفر عليه السلام دفن كردند. (2) 540

4- ابن قولويه (ف 369 ق)

ابو القاسم جعفر بن محمد بن قولويه قمى، از فقيهان و محدثان شيعى در عصر آل بويه است كه در رواق شرقى حرم (پايين پا) به خاك سپرده شده است. ابن قولويه از سوى معز الدوله ديلمى دعوت شد تا از قم به كاظمين برود و به تأسيس حوزه علميه آن بپردازد. شيخ مفيد و ابو الفتح كراچكى از شاگردان او بودند و شيخ مفيد را در كنار او به خاك سپردند. ابن قولويه صاحب تأليفاتى در فقه و حديث است و كتاب كامل الزيارات او مشهور است.

6- 5- عون و عبداللَّه

قبر دو تن از فرزندان امام على عليه السلام به نام عون و عبداللَّه در آن سوى باب البصره، سمت شرقى مقابر كاظمين، قرار دارد و داراى زيارت گاهى باشكوه است. (3) 541

7- ابو يوسف

قاضى ابو يوسف از فقيهان و عالمان مشهور اهل سنت است. او قاضى و فقيه عصر


1- . جعفر خليلى، همان، 87.
2- . همان جا.
3- . ابن جبير، سفرنامه ابن جبير، 276.

ص: 179

عباسى بود كه داخل صحن خاك شده است.

8 و 9- قبور منسوب به سيّد رضى و سيّدمرتضى

سيّد رضى و سيد مرتضى چنانكه در بخش كربلا گفته شد، در بغداد و در منزل مسكونى خود دفن شدند و پس از آنجا به كربلا منتقل و در حرم مطهر به خاك سپرده شدند. امروزه اين دو قبر منسوب به سيّد رضى و سيّد مرتضى كه ظاهراً همان محل اوليه دفن آنان بوده داراى گنبد و بارگاهى است. (تصوير شماره 1/ 50)

د- قبر رجال و دولت مردان

1- معز الدوله ديلمى

احمد بن على ملقب به معز الدوله ديلمى، از پادشاهان آل بويه و از حاكمان بغداد است. وى در 358 ق در كاظمين از دنيا رفت و در مقابر قريش دفن شد. او تلاش زيادى در گسترش سلطه سياسى و دينى تشيع در عراق و ساير منطقه ها انجام داد. برخى از تعميرات و بازسازى هاى قبر امامين كاظمين و نيز نخستين بقعه برفراز آن دو قبر از خدمات او به تشيع و اهل بيت است.

2- ابو محمد حسن مهلبى

وى وزير معز الدوله ديلمى بود. جسدش را به بغداد انتقال دادند و داخل مقبره اى، كه معز الدوله براى وى در صحن مطهر آماده كرده بود، به خاك سپردند. بقعه او و ساير خاندانش به مقبره آل نوبخت معروف است. سيد هبة الدين شهرستانى، از عالمان شيعه، معتقد است كه مقبره آل نوبخت همان مقبره اى است كه به ابراهيم فرزند موسى الكاظم در وسط صحن منتسب است. (1) 542

2- امين، خليفه عباسى

پدرش هارون و مادرش زبيده خاتون بود. او را در مقابر قريش دفن كردند.


1- . فيض، همان، 30.

ص: 180

3- جعفر بن منصور

جعفر فرزند منصور خليفه عباسى، پس از مرگ، توسط پدرش منصور در مقابر قريش خاك شد.

4- فرهاد ميرزا معتمد الدوله

شاهزاده معتمد الدوله، عموى ناصر الدين شاه قاجار، در حجره اى نزديك درب صحن شرقى «باب المراد» در زير ساعت به خاك سپرده شد. او تلاش زيادى در بازسازى حرم، به ويژه صحن و ديوارهاى اطراف آن، كرد. وى دستور داد بر بالاى سنگ قبرش تصوير سگى را به نشانه سگ اصحاب كهف حجارى كنند كه دو دست خود را زير چانه خود گذاشته و اين جمله را بر روى قبر وى بنويسند: «وكلبهم باسط ذراعيه بالوسيط». (1) 543

ه- مسجدهاى شهر كاظمين

1- مسجد صفوى

يكى از مسجدهاى قديمى كاظمين، كه در مجاورت صحن دو امام واقع شده، مسجدى است كه شاه اسماعيل صفوى آن را در 926 ق بنياد نهاده است. اين مسجد پس از چهار قرن، هم چنان محكم و استوار است و نشان از زيبايى و استحكام معمارى عصر صفوى دارد. مسجد صفوى در وسط ضلع شمالى و متصل به رواق است و با سه در به رواق شمالى وصل مى شود. (2) 544 منبر داخل آن نيز از شاهكارهاى عصر صفوى است.

2- مسجد ابو يوسف

داخل صحن مطهر، در مجاورت كتاب خانه جوادين مسجدى قرار دارد كه در داخل آن ابو يوسف، قاضى و فقيه اهل سنت عصر عباسى، به خاك سپرده شده است. در اين مسجد اغلب اهل سنت نماز مى گزارند.


1- . ميلانى، همان، 132.
2- . فيض، همان، 248.

ص: 181

ص: 182

2- بغداد

الف- موقعيت جغرافيايى و تاريخى

شهر بغداد پايتخت پرآوازه خلافت عباسى و مهمترين شهر كنونى عراق است و به دليل عبور رود دجله از ميان آن سرزمين پر آب و حاصل خيز است. اين رودخانه، بغداد را به لحاظ موقعيت جغرافيايى به دو قسمت شرقى و غربى تقسيم كرده است كه در گذشته بخش كرخ و بخش رصافه نام داشت. به گفته ابن جبير، سمت غربى آن كه آبادتر بود، در قرن پنجم ويران شد. (1) 545 در آن هنگام قسمت غربى آن سيزده محله داشت و همه امكانات يك شهر از جمله مسجد جامع، بازار و ... را دارا بود. قسمت شرقى نيز داراى محله هاى متعدد با مسجدها و مدرسه ها بود. (2) 546 اين شهر از بناهاى منصور عباسى است كه به سال 142 ق به عنوان پايتخت انتخاب شد و به بزرگ ترين و آبادترين شهرهاى عراق تبديل شد. در عصر هارون الرشيد نام بغداد و داستان هاى هزار و يك شب آن زبانزد خاص و عام و شهره آفاق بود. بغداد در عصر ساسانيان، چنان كه از نام آن برمى آيد، ( «بغ» به معناى خدا و «داد» به معناى شهر) (3) 547 شهرى مذهبى بود. منصور به هنگام احداث اين شهر


1- . ابن جبير، سفرنامه، 275.
2- . ابن بطوطه، سفرنامه، 1/ 275.
3- . برخى نيز گفته اند بغ نام بتى در ميان اعراب عراق بوده و داد نيز به معنى بخشش است (رضاقلى ميرزا، سفرنامه رضا قلى ميرزا نوه فتحعلى شاه به عتبات، 183).

ص: 183

با خالد برمكى، وزير و مشاور خود، مشورت كرد و مى خواست ايوان مدائن را، كه از شاهكارهاى معمارى عصر ساسانيان بود، تخريب و از مصالح آن براى ساخت بغداد استفاده كند اما خالد او را از اين كار برحذر داشت. (1) 548 مدت شش سال طول كشيد تا بغداد براثر طرح هايى، كه در پى مشورت هاى فراوان مشخص شده بود، احداث شد. سپس منصور در 146 ق از هاشميه به بغداد آمد و در قصر خود مستقر شد. اين شهر در دوران هادى و مهدى عباسى تكميل شد و گسترش زيادى يافت. بغداد مدت پنج قرن پايتخت خلافت عباسى و شاهد حوادث و وقايعى بس مهم و سرنوشت ساز در تاريخ اسلام بود.

به هنگام خلافت مهدى، قسمت شرقى بغداد محل استقرار لشكريان خليفه شد و آبادانى زيادى يافت. (2) 549 مدرسه نظاميه معروف بغداد و نيز مدرسه مستنصريه در قسمت شرقى قرار داشت. (تصوير شماره 2/ 50) در اين قسمت در قرن هشتم سه مسجد جامع به نام هاى جامع خليفه، جامع السلطان و جامع الرصافه وجود داشت كه امروزه نيز هم چنان موجود است. (3) 550 پيرامون شهر ديوارى كشيده شد كه دروازه هاى آن به نام هاى عجم، معظم، سلطانى و سلمان معروف بود. (4) 551 شهر بغداد تا پايان خلافت عباسى از رونق فراوانى برخوردار بود. پس از هجوم هولاكو و برانداختن خلافت عباسى، اين شهر از رونق افتاد و اعتبار خود را از دست داد. (تصوير شماره 3/ 50)

ب- قبرها و زيارت گاه ها

اشاره

در داخل بغداد و در حد فاصل كاظمين و اطراف آن برخى از تابعان به خاك سپرده شده اند كه مى توان بشر حافى را در محله اعظميه و بهلول را در محله كرخ نام برد.

تعدادى از عالمان و انديشمندان اسلامى نيز در آن منطقه دفن شده اند.


1- . ابن اثير، الكامل فى التاريخ، 9/ 200.
2- . اصطخرى، المسالك و الممالك، 84.
3- . ابن بطوطه، سفرنامه، 1/ 275؛ ناصر الدين شاه، سفرنامه ناصر الدين شاه به عتبات، 109.
4- . اصطخرى، همان، 84.

ص: 184

1- نايبان چهارگانه حضرت مهدى (عج)
1- 1- عثمان بن سعيد عمرى

وى از نايبان چهارگانه حضرت مهدى (عج) است. عثمان بن سعيد عمرى اسدى، معروف به سلمان، مكنى به ابوعمرو، اولين نايب خاص حضرت بود. قبر وى در شهر بغداد، سمت رصافه، نزديكى دجله قسمت غرب بازار ميدان (سوق الميدان) در مسجدى به نام خودش واقع است. اين بنا كه در 1348 ق بازسازى شده داراى حرم و صحن وسيعى است و زائران زيادى دارد. (1) 552

2- 1- محمد بن عثمان (ف 305 ق)

ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعيد، معروف به شيخ خلانى، دومين نايب حضرت مهدى (عج) است. وى پس از وفات پدر به نيابت آن حضرت در آمد و 48 سال سفارت ايشان را برعهده داشت. مقبره محمد بن عثمان در قسمت رصافه (شرق دجله) در محله اى به نام شيخ خلانى در خيابان جمهورى است كه در وسط شهر بغداد قرار دارد. (2) 553 مزار او ضريح، گنبد و بقعه با شكوهى دارد كه مناره اى كاشى كارى شده و مسجدى در كنار آن واقع است. اين بنا در 1329 ق تجديد شده است. (3) 554

3- 1- حسين بن روح نوبختى

سومين نايب حضرت مهدى (عج) است كه قبرش در بازار شورجه بغداد واقع است.

4- 1- على بن محمد سمرى (ف 329 ق)

قبر ابو الحسن على از نايبان چهارگانه و آخرين نماينده ايشان، در رصافه بغداد و غرب مدرسه مستنصريه، داخل بازار كماليات قرار دارد. مرقد او داراى صحن و مسجد و مناره است و شيعيان زيادى از نقاط مختلف آن جا مى آيند.


1- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 104.
2- . همان، 1/ 102.
3- . همان، 1/ 102.

ص: 185

2- قبرهاى عالمان و فقيهان
1- 2- شيخ يعقوب كلينى

قبر محمد بن يعقوب كلينى، از عالمان و محدثان بزرگ شيعه در قرن سوم هجرى و صاحب كتاب معروف اصول كافى، در نزديكى مرقد چهارمين نايب حضرت مهدى (عج)، يعنى على بن محمد سمرى، قرار دارد.

2- 2- ابوحنيفه

قبر ابوحنيفه، پيشواى فرقه حنفيه و شاگرد امام صادق عليه السلام، در مسجدى به نام امام اعظم و در قريه اى به نام معظم در آن سوى دجله مقابل كاظمين قرار دارد. در ده معظم (1) 555 عمدتاً اهل سنت سكونت دارند و پادشاهان عثمانى هديه ها و شمع دان هاى طلا و نقره برفراز ضريح او نصب كرده اند. (2) 556 بناى مقبره ابو حنيفه قلعه آجرى شامل چهار برج و دروازه است كه در داخل آن مسجد و تكيه اى ساخته شده و ضريح ابو حنيفه وسط آن مسجد قرار دارد. اين ضريح نقره اى به دستور سلطان مراد پادشاه عثمانى ساخته شد. (3) 557 در جوار قبر او دانشكده علوم دينى اهل تسنن واقع است. در نزديكى قبر او، در همين محله، ابوبكر شبلى و حسين بن منصور حلاج را به خاك سپرده اند. (4) 558

3- 2- احمد بن حنبل

احمد بن حنبل مؤسس فرقه حنبلى و از محدثان برجسته اهل سنت در قرن دوم هجرى است. قبر او در نزديكى رصافه بغداد قرار دارد و زيارت گاه مردم بغداد در زمان هاى گذشته بود؛ دورانى كه بيشتر مردم بغداد به مذهب اهل سنت بودند و حرمت فراوانى براى آن قائل مى شدند. (5) 559


1- . ابن جبير، سفرنامه ابن جبير، 276.
2- . سيف الدوله، سفرنامه سيف الدوله به مكه مكرمه، 213؛ مصاحب، دايرة المعارف فارسى، 2143.
3- . ناصر الدين شاه، همان، 98.
4- . ابن جبير، همان جا.
5- . ابن بطوطه، همان، 276.

ص: 186

4- 2- ابوبكر شبلى

او يكى از بزرگان متصوفه بود كه نزديك قبر ابن حنبل به خاك سپرده شده است.

شايان ذكراست كسانى چون بشرحافى، داوودطايى و ابوالقاسم جنيد، از تابعان و زاهدان، در نزديكى قبر او دفن شده اند. (1) 560 قبر معروف كرخى نيز در محله باب البصره قرار دارد. (2) 561

5- 2- شيخ عبد القادر گيلانى (ف 560 ق)

وى از مشايخ صوفيه بود و لقب قدس اعظم داشت. قبرش در رصافه واقع شده و بقعه كوچك و ضريحى از نقره دارد. زائران او بيشتر از كشورهاى هند و افغانستان هستند. (3) 562 اين بقعه توسط سلطان مراد عثمانى تعمير و بازسازى شده و حياط، صحن و گنبد بزرگى دارد. (4) 563

6- 2- ابن ابى الحديد

ابن ابى الحديد شارح برجسته و معروف نهج البلاغه نيز در رصافه دفن شده است.

7- 2- شيخ شهاب الدين سهروردى

آرامگاه سهروردى، از فلاسفه بزرگ شيعه و معروف به شيخ اشراق، در بغداد است. (5) 564 سلطان سليمان و سلطان احمد، از پادشاهان عثمانى، بقعه بزرگى براى او ساختند و مسجدى در كنار او برپا كردند. گفتنى است قبر سهروردى در سوريه و در شهر حلب است و براى قبر وى در بغداد سند معتبرى در دست نيست.

8- 2- قنبر غلام على عليه السلام

در رصافه بغداد قبرى منسوب به قنبر، غلام على عليه السلام، است كه داخل محله اى به همان نام واقع شده و بقعه كوچك و مختصرى دارد. (6) 565 ذكر اين نكته ضرورى است كه قنبر


1- . همان جا.
2- . ابن بطوطه، همان، 1/ 275.
3- . سيف الدوله، سفرنامه سيف الدوله به مكه، 218.
4- . مادام ديولافوا، سفرنامه ديولافوا، 662.
5- . ناصرالدين شاه، همان، 104.
6- . سيف الدوله، همان، 218.

ص: 187

در شهر حمص در سوريه دفن است و در آن جا نيز قبر و بقعه با شكوهى دارد. واللَّه اعلم بالصواب.

ج- مسجد بُراثا

از مسجدهاى قديم و مشهور كاظمين است كه بين محله كرخ بغداد و كاظمين قرار دارد. براثا نام محله اى در غرب بغداد و در جنوب كرخ است. (1) 566 آن را از آن رو براثا ناميده اند كه كشيشى به اين نام در اين محل ساكن بود و به دست امام على عليه السلام، كه در جنگ نهروان يك شب در اين مكان منزل نمود، مسلمان شده است. (2) 567 مسجد براثا، كه در عصر آل بويه مكان اجتماع و عبادت شيعيان بود، توسط معز الدوله ديلمى بازسازى شد و چون امام على عليه السلام در اين مكان چاهى حفر كرد اين جا را بئرعلى ياسنگ على هم گفته اند. (3) 568 از آن پس اين مسجد توسعه يافت و حجره هاى متعددى پيرامون آن براى سكونت طلبه ها ساخته شد. اين مسجد در عصر سلجوقى دچار آتش سوزى شد و سلطان اويس جلايرى آن را تعمير و بازسازى كرد. شاه اسماعيل در 927 ق دوباره به بازسازى آن پرداخت. براثا در عصر قاجار رونق بيشترى يافت ولى در زمان حاضر مهجور و متروك است. (4) 569 گفته شده است اين جا محل نماز ابراهيم عليه السلام و ساير پيامبران و نيز امام على عليه السلام و امام حسن و امام حسين عليه السلام بود. به همين دليل نماز و عبادت در اين مكان توصيه شده است.

در طول تاريخ، مسجد براثا مركز فعاليت شيعيان بود و در برخى موارد از سوى خليفه هاى عباسى مورد تعرض و هجوم و تعطيلى واقع مى شد. (5) 570 امروزه مسجد براثا يكى (6)


1- . ياقوت حموى، معجم البلدان، 1/ 363
2- . سفرنامه سيف الدوله به مكه مكرمه، 214.
3- . فيض، تاريخ بغداد و كاظمين، 278- 280؛ حسينى جلالى، مزارات اهل البيت و تاريخهما، 121.
4- . حسينى الجلالى، همان، 121.
5- . پيشين، 121.
6- دكتر اصغر قائدان، عتبات عاليات عراق، 1جلد، نشر مشعر - تهران، چاپ: 4، 1387.

ص: 188

از مساجد بزرگ و آباد و پر رونق در منطقه غرب دجله (كرخ) است وهمواره نمازهاى روزانه در آن برپا و به آن رونق و گرمى مى بخشد. (تصوير شماره 51)

3- مدائن

الف- موقعيت جغرافيايى و تاريخى

تيسفون از شهرهاى بنا شده در عصر ساسانى و پايتخت اين حكومت، به لحاظ تاريخى، موقعيت ممتازى در ميان شهرهاى عراق دارد. آثار تاريخى به جامانده از دوره ساسانى در اين شهر از جمله ايوان كسرى، كه شاهكار عظيم تمدن ايرانى است، جلوه اى خاص به شهر بخشيده و انبوهى از جهان گردان را به سوى خود جلب مى كند. اين شهر كنار دجله واقع شده و تا بغداد چهل كيلومتر از سمت جنوب فاصله دارد. وقتى در سال 14 ق توسط سعد بن ابى وقاص فتح شد نام آن به مدائن تغيير يافت و سلمان فارسى، از سوى خليفه دوم، به نخستين حاكم آن بود. او در همان جا از دنيا رفت و دفن شد. پس از چندى حذيفة بن يمان، يكى ديگر از صحابه و ياران على عليه السلام، را نيز در آن جا به خاك سپردند. مدائن در دوران عباسى از رونق چندانى برخوردار نبود. منصور خليفه عباسى قصد داشت با تخريب ايوان معروف كسرى بغداد را با مصالح آن آبادان سازد، اما وزير ايرانى اش، خالد، او را از اين كار بازداشت.

ب- ايوان كسرى

طاق يا ايوان كسرى از آثار تاريخى عصر ساسانيان، باقى مانده بخشى از كاخ بزرگ متعلق به شاپور و سپس خسرو انوشيروان و ساير شاهان ساسانى است.

ص: 189

امروزه، از آن كاخ عظيم تنها قسمتى از يك تالار بزرگ، سقف و ايوان معروف كسرى باقى مانده است.

معروف است كه اين طاق در شب تولد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله شكاف خورد و چهارده كنگره آن فرو ريخت. (1) 572 بقاياى تالار بزرگ به طول 365 و عرض 275 متر ايوان كسرى را در خود جاى داده است. (2) 573 دهانه ايوان كسرى 28، طول آن 55 و ارتفاع آن سى متر است. آن را جزو بزرگ ترين بناى تاريخى باقى مانده از پانزده قرن مى دانند. اين طاق هلالى دچار آسيب هايى شده و امروزه در حال بازسازى و حفاظت است. (3) 574 (تصوير شماره 52)

ج- آرامگاه سلمان فارسى

سلمان فارسى، از ياران جليل القدر و با وفاى رسول خدا صلى الله عليه و آله و امام على عليه السلام، در دوران خلافت خليفه دوم حاكم مدائن شد. او در دوران حكومتش زندگى بسيار ساده اى داشت و همانند فقيرترين مردم زندگى مى كرد. سرانجام پس از آن كه در 36 ق وفات يافت، نزديكى ايوان كسرى به خاك سپرده شد. مكان قبر او در سمت چپ كاخ كسرى به فاصله چند صد مترى قرار دارد. بقعه و آرامگاه او را شاه اسماعيل صفوى و صحن بسيار وسيع آن را پدر آقاخان محلاتى احداث كرد. (4) 575 در غرب مزار او، جامع مدائن قرار دارد.

(تصوير شماره 53)

د- آرامگاه حذيفة بن اليمان

حذيفة بن يمان از ياران رسول خدا صلى الله عليه و آله و از شيعيان خاص امام على عليه السلام بود


1- . ژان اوتر، سفرنامه ژان اوتر، 186؛ مصاحب، دايرة المعارف فارسى، 2/ 1659- 1660.
2- . مصاحب، همان، 2/ 1659. براى اطلاع از وضعيت تالار، حرمسرا و ايوان ر- ك: كريستن سن، ايران درزمان ساسانيان؛ گيرشمن، ايران از آغاز تا اسلام؛ سفرنامه مادام ديولافوا، 641.
3- . مادام ديولافوا، همان جا.
4- . ناصرالدين شاه، سفرنامه عتبات ناصرالدين شاه، 134؛ اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات، 134.

ص: 190

كه در جنگ هاى جمل، صفين و نهروان از مردان نظامى برجسته محسوب مى شد. او در 36 ق از دنيا رفت و در نزديكى قبر سلمان فارسى خاك شد. مقبره او صحن، بقعه و ايوان دارد و در كنار او عبداللَّه، پسر جابر بن عبداللَّه انصارى، را دفن كرده اند. (1) 576


1- . اديب الملك، همان، 135.

ص: 191

فصل پنجم: سامراء

اشاره

ص: 192

ص: 193

الف- موقعيت جغرافيايى و تاريخى

اشاره

سامراء به سبب وجود مرقد مطهر دو پيشواى شيعه، امام هادى عليه السلام و امام عسكرى عليه السلام، مورد توجه جهان تشيع است. اين شهر در كرانه شرقى رود دجله، درميان راه بغداد- تكريت واقع شده است. به عبارت ديگر، در حد فاصل قريه «كرخ فيروز» يا «كرخ ياجدّا» در شمال و قريه «مطيره» در جنوب قرار دارد. در حال حاضر، اين شهر مركز استان صلاح الدين است كه از شرق به استان تميم (كركوك)، از شمال به نينوا، از غرب به استان الانبار و از جنوب به بغداد محدود مى شود. (1) 577 سامراء در 120 كيلومترى شمال بغداد قرار دارد و در حال حاضر جمعيت آن 531/ 126 نفر است.

سامراء هم چون شهرهاى ديگر عراق، قدمت ديرينه اى دارد. برخى بناى آن را عصر قبل از اسلام، يعنى دوران اشكانيان و ساسانيان مى دانند، برخى نيز شاپور ذوالاكتاف را بانى اين شهر دانسته اند. (2) 578 به گفته ياقوت حموى، سامراء را «سام بن نوح» ساخته است (3) 579 و شايد وجه تسميه آن به سامراء نيز همين باشد: «سام راه» يعنى راه عبور و


1- . صحتى سردرودى، سيماى سامراء، سيناى سه موسى، 47؛ فاصله سامراء تا بغداد 124 كيلومتر است.
2- . حمداللَّه مستوفى، نزهة القلوب، سامراء؛ جعفر الخليلى، موسوعة العتبات المقدسه، قسم السامراء، ج 9/ 19.
3- . ياقوت حموى، معجم البلدان، 3/ 172.

ص: 194

مرور سام فرزند نوح. در عصر ساسانى، اين منطقه «التيرهان» نام داشت و قبل از 393 ق تاريخ اسكندرى به چنين نامى مشهور بوده است. (1) 580 براساس متون تاريخى، اين شهر در عصر ساسانى، زير سلطه ايران بود و مردم آن به پرداخت ماليات به پادشاهان ايرانى ناچار بودند. مورخان يكى از دلايل وجه تسميه آن به ساءمره (محل حساب) را همين موضوع دانسته اند. (2) 581 در دوران اشكانيان، سامراء از مراكز تمدن بود و آثارى نيز در حفارى هاى آن به دست آمده است كه تاريخ آن ها به قبل از ميلاد مسيح برمى گردد. در اين شهر گورستانى كاوش شده كه قدمت آن به پنج هزار سال قبل از ميلاد مى رسد. در دوران ساسانيان، به لحاظ موقعيت مناسب آب و هوايى همواره مورد توجه پادشاهان آن سلسله بود. آن جا بناهاى با شكوهى ساخته اند (3) 582 كه امروزه بقاياى برخى از آن ها باقى است. با تسلط روميان بر اين منطقه مردم آن به مسيحيت گرويدند و به دنبال جنگ هاى ايران و روم، اين شهر دچار آسيب هاى كلى شد. سامراء همراه ديگر شهرهاى عراق در سال 14 ق توسط سعد بن ابى وقاص فتح شد. از اين هنگام تا پايان قرن دوم هجرى تنها يك دير در سامراء وجود داشت. (4) 583 البته برخى از خليفه هاى اسلامى از جمله منصور و هارون كوشيدند آن را آباد كنند و حتى هارون قصرى اطراف آن ساخت و كانالى در آن حفر كرد. از آن هنگام تا دوران معتصم (قرن سوم هجرى) از سامراء سخنى در منابع نيست تا آن كه خليفه به احياء و تجديد بناى اين شهر پرداخت. (5) 584 در 221 ق، به لحاظ آن كه معتصم تركان را بر امور نظامى و ديوانى مسلط ساخته بود، هفتاد هزار نفر از نظاميان ترك بغداد را جولان گاه تاخت و تاز اسب هاى خويش ساخته و بى مهابا در كوچه هاى شهر


1- . موسوى زنجانى، جوله فى اماكن المقدسه، 124؛ جعفر الخليلى، همان، 9/ 15.
2- . ياقوت حموى، همان جا.
3- . مصلح الدين مهدوى، تاريخچه شهر سامراء و زندگانى عسكريين، 5- 6.
4- . همان جا.
5- . ياقوت حموى، همان، 3/ 174.

ص: 195

مى تاختند و براى مردم شهر مزاحمت و آزارهاى زيادى داشتند. (1) 585 از آن رو، برخى از مردم به معتصم شكايت بردند و او نيز به چاره جويى برآمد و در اطراف بغداد نقطه اى را بهتر و مناسب تر از اين مكان نيافت (2) 586 و چون ساخت شهر را به پايان رساند تركان را از بغداد به سامراء برد و مردم شهر را از آزار آنان رهانيد. (3) 587 مردم وقتى شهر جديد را ديدند خوشحال شدند كه از ايذاء تركان خلاصى يافته اند و آن جا را «سر من رأى» ناميدند؛ يعنى خوشحال شد كسى كه آن را ديد. (4) 588 معتصم در آن شهر قصرى ساخت و آن را به غلام خود، اشناس، بخشيد.

از آن زمان، پايتخت خلافت عباسى بين سال هاى 221 تا 276 ق به سامراء انتقال يافت و اين شهر در دوره معتصم بسيار آبادان شد و به اوج شكوفايى و جلال خويش رسيد. معتصم ديوار بزرگ و ضخيمى از آجر پيرامون آن و قصرى براى سكونت خود ساخت (5) 589 و در كنار آن بازار، كاروان سرا و مسجد برپا كرد و هريك از سربازانش را دستور داد تا عمارتى بنا كنند. در دو سمت رود هريك از خليفه ها كاخ ها و بناهاى زيبايى ساختند، كاخ هاى متصل به شهر تا هفت فرسنگ در امتداد رودخانه جاى داشتند. در سمت غرب دجله هم كاخ ها و بناهاى زيادى ساخته شد. هر يك از خليفه ها پول هاى هنگفتى، كه عمدتاً افسانه آميز است، در ايجاد كاخ ها و گردش گاه ها صرف مى كردند. سامراء هنگام مرگ معتصم به اندازه اى باشكوه و آباد بود كه با بغداد پهلو مى زد. واثق و متوكل، فرزندان معتصم، نيز در آبادانى آن كوشيدند. هزينه هايى كه صرف آبادانى اين پايتخت شده به دويست ميليون درهم مى رسيد. (6) 590 در اين مدت هفت خليفه در سامراء خلافت كردند: 1) معتصم 2) واثق


1- . ابن اثير، عزالدين ابن الكرم، الكامل فى التاريخ، 6/ 446- 452.
2- . مسعودى، على بن الحسين، مروج الذهب و معادن الجوهر، 2/ 467.
3- . ياقوت حموى، همان، 3/ 174؛ ابن طقطقى، تاريخ فخرى، ترجمه وحيد گلپايگانى 321.
4- . مقدسى، احسن التقاسيم فى معرفة الاقاليم، 63.
5- . اين قصر تا قرون متمادى هم چنان برجا بود (جعفر الخليلى، موسوعة العتبات المقدسه) 9/ 184؛ yrneH 127, P, I. V B, 1996, nehcsat malsI, nilreitS
6- . لسترنج، جغرافياى تاريخى سرزمينهاى خلافت شرقى، ترجمه محمود عرفان، 59.

ص: 196

3) متوكل 4) منتصر 5) معتمد 6) معتضد. همه اين خليفه ها به نوبه خود در آبادانى و شكوفايى سامراء سهم داشتند. در دوران سلطه تركان، شهر سامراء همواره دست خوش درگيرى هاى داخلى و جريان هاى سياسى بود كه چيزى جز فساد، تباهى و تخريب براى آن شهر در پى نداشت تا اين كه معتضد باللَّه، شانزدهمين خليفه عباسى، به ناچار سامراء را رها كرد و دوباره به بغداد برگشت و پايتخت خلافت اسلامى دوباره به بغداد انتقال يافت. (1) 591 از اين زمان بود كه شهر دچار ويرانى و تخريب شد و به نام ديگرى شهرت يافت و آن «ساء من رأى» بود؛ يعنى هركس آن را ديد ناراحت شد.

در عصر متوكل، به سبب مسجد جامع و مناره ملويه اى كه او بنا كرد، سامراء موقعيت ويژه اى يافت. به خصوص كه اين خليفه تلاش زيادى در آباد كردن شهر و ساختن قصرها انجام داد. (2) 592 از هنگام انتقال خلافت به بغداد تا عصر حاضر، در منابع درباره سامراء سخن چندانى نيست و اين شهر به سبب وجود مزار و مرقد عسكريين هم چنان آبادان و پابرجا مانده است. اما براساس گفته هاى سياحان در عصر قاجار، اين شهر داراى سه دروازه بود؛ يكى دروازه بغداد، ديگرى دروازه شريعه (جايى كه مردم از شط مى توانند آب بردارند) و سومى دروازه قاعد كه نام قبيله اى از عرب بود. (3) 593 اديب الملك از كسانى است كه در دوره قاجار اين شهر را ديده و چنين مى ستايد:

«هواى سامره چون بهشت است و خاكش عنبر سرشت. اكثر از سنگ ريزه هايش سليمانى است و سبز و زرد و مرجانى، زيرا كه از كثرت خوش هوا در آن دشت باصفا، سنگش بدان طريق مصفا شود». (4) 594 محمد شاه هندى، از پادشاهان هند، در اين شهر قلعه اى مستحكم با ديوارهايى


1- . ياقوت حموى، همان، 3/ 175- 176 اين قصر به نام جوسق معروف بود.
2- . غلامحسين مصاحب، دايرة المعارف فارسى، 1/ 1246.
3- . اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات، 103.
4- . پيشين، 105.

ص: 197

استوار و بلند از گچ و آجر ساخت و برج هاى بسيار محكمى در اطرافش قرار داد. (1) 595 البته چندين قلعه در اين زمان هم چنان پابرجا بوده است. (2) 596

وجه تسميه سامراء

در متون تاريخى نام سامراء به گونه هاى مختلفى ثبت شده است از جمله:

1) سامرّاء 2) سامراه 3) سامره 4) سراء 5) سُرَّ من رأى 6) سرور من رأى 7) ساء من رأى. (3) 597 برخى از اين اسم ها، چنان كه شرح آن رفت، به واژه فارسى «سام راه» برمى گردد.

گفته اند سام، پسر نوح، آن را ساخته و يا از آن گذشته است و يا «سام را»؛ يعنى شهرى كه براى سام ساخته شده است. (4) 598 برخى گفته اند شايد «شام راه» بود؛ يعنى راهِ شام، زيرا در گذشته اگر كسى قصد سفر به شام داشت بايد از عراق، بغداد و سامراء عبور مى كرد. برخى نيز سامراء را نامى آرامى دانسته اند كه در متون كهن رومى سومرا (5) 599 نوشته شده است. (6) 600 هم چنين سامره را به معناى «جايى كه براى آن جزيه بگيرند» دانسته اند. (7) 601 از ديگر اسم هاى اين شهر بايد به «عسكر»، «زوراء»، «تيرهان» و «ناحيه مقدسه» اشاره كرد. «عسكر» نام محله اى خاص در سامراء و به روايتى محل حضور لشكريان بود و به همين دليل كسانى را كه در سامراء مى زيستند گاهى عسكرى هم ناميده اند، اما «تيرهان» در عصر ساسانى و «زوراء» در دوره اسلامى معروف بودند.


1- . پيشين، 103.
2- . ناصرالدين شاه، سفرنامه ناصرالدين شاه به عتبات، 156.
3- . ياقوت حموى، همان، 3/ 173.
4- . ابن بطوطه، الرحله، 1/ 147.
5- .aramuoS
6- . جعفر الخليلى، همان، 9/ 8.
7- . همان جا.

ص: 198

ب- تاريخچه بقعه و آستان عسكريين

اشاره

بقعه و آستان عسكريين، امام هادى و امام حسن عسكرى سلام اللَّه عليهما، شهر تاريخى سامراء را در تاريخ به عنوان شهر مذهبى ثبت كرده است. تلاش و همت قابل تقدير و تحسين خليفه ها و حكم رانان دوره هاى اسلامى و بزرگ مردان دينى و سياسى براى احيا و توسعه حرم مطهر، آن شهر را زنده نگه داشته است.

امام هادى عليه السلام على بن محمد بن على بن موسى الرضا در دوم رجب 214 در قريه ابواء نزديك مدينه به دنيا آمد و در عصر متوكل، براساس اجبار او، در 243 ق از مدينه رهسپار سامراء شد. زيرا شنيده بود كه در مدينه پيروان و طرف دارانى يافته و او را امام مى دانند. (1) 602 آن حضرت در مسير راه خود ابتدا وارد بغداد شد و مورد استقبال فراوان قرار گرفت و آن گاه به سامراء رفت. ايشان در طول دوران امامت تحت نظر متوكل و سپس مستعين و معتز قرار داشت. بيست سال و نه ماه در سامراء اقامت كرد و سرانجام، در روز چهارشنبه 26 جمادى الآخر 254 در منزل خود، كوى معروف به «شارع ابواحمد»، از دنيا رفت. تشييع جنازه ايشان با شكوه فراوان و گريه و شيون دوست دارانش برگزار شد و او را به منزل خود بازگردانده در همان خانه شان به خاك سپردند. (2) 603 اين خانه را امام هادى از فرزند يك نصرانى خريده بود و بسيار بزرگ و وسيع بود و ظاهراً تمامى صحن شريف امروزى را در برمى گرفت.

براساس منابع، پيكر آن بزرگوار را وسط حياط خانه اش دفن كردند و چندى بعد فرزندش، حسن بن على ملقب به عسكرى (ف 260 ق) را در كنار قبر او به خاك سپردند. (3) 604 اين خانه در حلقه پادگان هاى نظامى قرار داشت و زائران و دوست داران آن دو


1- . ابن خلكان، وفيات الاعيان و انباء ابناء الزمان، 2/ 435.
2- . يعقوبى، تاريخ يعقوبى، ترجمه عبدالمحمد آيتى، 1/ 513، 535- 536.
3- . امام حسن بن على الهادى ملقب به عسكرى در هشتم ربيع الثانى 232 ق در مدينه به دنيا آمد و همراه پدربزرگوارش در سن ده سالگى به سامراء مهاجرت كرد. چون ايشان را در تحت الحفظ نگه داشتند به عسكرى معروف شد (ابن خلكان، همان، 1/ 373).

ص: 199

بزرگوار از پنجره اى كه به سمت خيابان باز شده بود آنان را زيارت مى كردند و در مسجد مقابل، كه اكنون رواق پشت سر مطهر است، نماز زيارت مى خواندند. (1) 605 توليت، حفظ و نگه دارى اين مكان در دست شيعيان بود. امام حسن عليه السلام خادمى داشت كه در اين خانه ساكن بود و هرگاه قسمتى از آن خراب مى شد آن را ترميم مى كرد. اين امر تا 328 ق، پايان عصر غيبت صغرى، ادامه داشت. (2) 606 اين شايد نخستين بنايى باشد كه بر فراز قبر آن بزرگواران قرار داشت. اما بناى مرقد توسط ناصر الدوله حمدانى شيعى، برادر سيف الدوله، براى قبر اين دو بزرگوار ساخته شد. او در 333 ق، اطراف سامراء را ديوار كشيد. (3) 607 قبه اى براى حرم بناكرد و روى صندوق قبر پوشش قيمتى قرار داد و خانه هايى را در اطراف حرم براى زائران ساخت.

از ديگر پادشاهان آل بويه كه در اين راه منشأ اثر شده اند مى توان معزالدوله را نام برد. او در 337 ق گنبد و صحنى براى حرم ساخت و حوض و سردابى در آن تعبيه كرد و ضريحى از چوب پيرامون قبر برافراشت. (4) 608 اين سومين عمارتى بود كه برپا مى شد.

عضد الدوله ديلمى، اقدام هاى زيادى در بازسازى و توسعه حرم امامان شيعه انجام داد و ما در فصل هاى پيشين به كارهاى او در خصوص حرم امام حسين عليه السلام و امام على عليه السلام اشاره كرديم. وى در تزيين و تجهيز حرم عسكريين نيز تلاش هاى بسزايى كرد. در 368 ق حرم را با ساج تزيين نمود و ضريح را با پارچه ديبا پوشانيد، رواق و صحن را بازسازى كرد و پيرامون صحن را نيز ديوار كشيد. از ديگر كارهاى او بازسازى گنبد و ضريح مرقد بود (5) 609 كه عمده اين كار را با طرح و نقشه هاى جديدى به اجرا درآورد. اين كار پنج سال طول كشيد و ساختار اصلى آن هم چنان موجود است.

از ديگر كسانى كه به بازسازى و تعمير مقبره ها اقدام كردند مى توان ارسلان


1- . مصلح الدين مهدوى، تاريخچه شهر سامرا، 27- 28.
2- . صحتى سردرودى، سيماى سامرا، سيناى سه موسى، 75- 76.
3- . موسوى الزنجانى، جوله فى اماكن المقدسه، 125.
4- . ميلانى، عتبات عاليات عراق، 176- 176؛ مصلح الدين مهدوى، همان 28.
5- . موسوى الزنجانى، همان، 126؛ مصلح الدين مهدوى، همان، 30.

ص: 200

بساسيرى را نام برد. وى پس از آن كه بغداد را تصرف كرد، در 445 ق تعميراتى بر حرم انجام داد؛ بنايى از گچ و آجر برمرقد ساخت و دو ضريح از چوب ساج بر قبر دو امام همام نصب (1) 610 و اطرافش را با طلا تزيين كرد. اين بنا تا 640 ق باقى بود ولى آن دو ضريحى كه بساسيرى ساخته بود در آتش سوخت و همان سال دو ضريح زيباى ديگرى توسط ابن طاووس جاى گزين آن شد. (2) 611 سلطان بركيارق بن ملك شاه، از پادشاهان سلجوقى، نيز به تعمير و بازسازى حرم همت گماشت. وزير شيعى او، مجد الملك قمى براوستانى، در 495 ق بانى اين كار شد.

او كف حرم را سنگ فرش و رواق ها را تعمير كرد و حجره هايى در صحن ساخت.

درهاى نفيسى با چوب هاى گران بها در آن تعبيه كرد (3) 612 و اطراف حرم را ديوار كشيد. اين كار در دوران خلافت مقتدى باللَّه عباسى انجام گرفت.

در 606 ق حرم عسكريين دچار آتش سوزى شد و بخش هايى از آن آسيب ديد.

خليفه الناصر لدين اللَّه در ميان خلفاى عباسى تنها خليفه اى است كه نسبت به شيعه و پيشوايان عسكريين محبت و ارادت مى ورزيد. وى در 606 ق، پس از آتش سوزى، تعميراتى بر آستان سامراء انجام داد، از جمله براى سرداب غيبت درى بسيار قيمتى، زيبا و منقوش نصب كرد كه تا كنون پابرجاست. (4) 613 او با نصب اين در اجازه نداد كسى از خاك حوض سرداب به عنوان تبرك برگيرد. سپس اسامى دوازده امام شيعه را اطراف حوض حك كرد. (5) 614 در 640 ق بقعه شريف، براى بار دوم، آتش گرفت. اين حريق بر اثر سقوط يك شمع بزرگ، كه حرم را روشن مى كرد، رخ داد. در اين واقعه ضريحى كه ارسلان بساسيرى ساخته بود در آتش سوخت. پس از آن المستنصر باللَّه، آخرين خليفه عباسى،


1- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 93؛ مهدوى، همان، 30.
2- . حسينى الجلالى، مزارات اهل البيت و تاريخهما، 139- 140.
3- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 93، مهدوى، همان، 32.
4- . دايرة المعارف تشيع، همان جا؛ حسينى الجلالى، همان، 141.
5- . موسوى الزنجانى، همان، 126.

ص: 201

به بازسازى حرم عسكريين، به ويژه ضريح ياد شده، پرداخت. اين كار تحت اشراف احمد بن طاووس، از عالمان بزرگ و محدثان شيعه (ف 732 ق) انجام پذيرفت. (1) 615 خليفه مسجد و مدرسه هاى زيادى را در سامراء بنا كرد و حوزه علميه تشيع را در قرن هفتم رونق بخشيد. اين تلاش ها نيز با همت وزير شيعى او مزيد الدين ابن علقمى صورت گرفت. (2) 616 در عصر ايلخانان مغول، شيخ حسن ايلكانى، مؤسس سلسله شيعى جلايريان، در 740 ق تعميرات گسترده اى در آستان عسكريين انجام داد. او گنبد و مناره هايى براى حرم ساخت و درِ رواق ها را بازسازى و ضريح را تزيين كرد. (3) 617 شاه اسماعيل حرم و رواق ها را با فرش هاى ابريشمى فرش و قنديل هاى طلا و نقره به حرم تقديم كرد و پس از انجام تعميراتى در آستان، براى خادمان حرم حقوق و مستمرى تعيين كرد. (4) 618 شاه سلطان حسين در 1106 ق حرم مطهر را بازسازى كرد و چهار صندوق براى مرقد دو امام، هم چنين نرجس خاتون و حكيمه خاتون قرار داد و ضريح زيبايى از فولاد ساخت و درهايى نفيس به سامراء فرستاد و زمين حرم را سنگ فرش كرد. (5) 619 نادرشاه در 1156 ق، تعميراتى برحرم انجام داد و همسرش رضيه بيگم، دختر سلطان حسين صفوى، كاشى كارى هاى گنبد و صحن را بازسازى كرد. (6) 620 در آغاز قرن سيزدهم، احمد خان دنبلى، حاكم آذربايجان، مستوفى الممالك را مأمور بازسازى آستان عسكريين كرد. در اين عمليات، تغييرات اساسى و كامل در حرم و سرداب انجام (7) 621 و يكى از درهاى حرم عوض شد. در كتيبه اى برجاى مانده از اين


1- . دايرة المعارف تشيع، 93؛ صحتى سردرودى، همان، 79.
2- . مهدوى، همان، 35؛ صحتى سردرودى، همان، 79- 80.
3- . دايرة المعارف تشيع، 93؛ موسوى الزنجانى، همان، 126.
4- . دايرة المعارف تشيع، 93.
5- . مهدوى، همان، 37.
6- . صحتى سردرودى، همان، 81.
7- . موسوى الزنجانى، همان، 126.

ص: 202

تعميرات نام ميرزا محمد رفيع ديده مى شود. (1) 622 اين تعميرات به سبب كشته شدن احمد خان دنبلى ناتمام ماند و فرزندش، حسينقلى خان دنبلى، 25 سال بعد آن را دنبال كرد. او كاشى هاى گنبد را بازسازى نمود و براى زائران حمام، كاروان سرا و مسجد احداث كرد.

علامه ميرزا محمد سلماسى و فرزندش شيخ زين العابدين بر اجراى اين تعميرات و بازسازى نظارت داشتند. (2) 623 حسينقلى خان بر روى مزار نرگس خاتون و حكيم خاتون نيز ضريحى تعبيه كرد. (3) 624 در عصر قاجار، توسعه و بازسازى حرمين ادامه يافت. براساس وصيت اميركبير، شيخ عبدالحسين تهرانى، معروف به شيخ العراقين، تعميرات كامل و همه جانبه اى را با ثلث اموال امير كبير برحرم انجام داد كه عبارت بود از: طلا كارى گنبدهاى منور، تعمير صحن و ايوان، تعبيه سنگ هاى مرمر سبز در ديوارهاى رواق ها و حرم، ترميم بخش هايى از ديوارهاى صحن و كاشى كارى آن ها. (4) 625 اين كار در 1285 ق پايان يافت. در دوران حضور ميرزاى شيرازى، كه حوزه علميه سامراء رونق فراوانى يافت، (5) 626 كارهايى در تزيين و بازسازى حرم انجام شد؛ سنگ فرش كردن صحن، آينه كارى برخى رواق ها و حرم، نصب ساعت بزرگ برسر در بزرگ ورودى، تهيه پرده هاى قيمتى و نفيس براى درهاى حرم و رواق ها، ساخت مدرسه اى جهت سكونت و تحصيل طلبه هاى علوم دينى و ساير كارهاى عمرانى ديگر حاصل آن دوره است. (6) 627 اين تعميرات در زمان آيت اللَّه


1- . مهدوى، همان، 38.
2- . پيشين، 39. او دو قبر براى احمد خان دنبلى و پدرش در رواق امامان قرار داد.
3- . همان، 40.
4- . صحتى سردرودى، همان، 82؛ موسوى الزنجانى، همان، 126.
5- . حسن الامين، الاعيان الشيعه، 1/ 367.
6- . مهدوى، همان، 41- 40.

ص: 203

محمد تقى شيرازى نيز ادامه يافت و تكميل شد.

در 1355 ق آستان مقدس مورد دست برد عده اى قرار گرفت و قنديل هاى طلا و نقره به سرقت رفت. اندكى از طلاى گنبد را نيز كندند و با خود بردند. در اين هنگام يكى از نيكوكاران ايرانى به نام حاج على اصفهانى كهربايى به جبران خسارت وارده بر آمد. او ضريحى از نقره روى قبرهاى مطهر گذاشت. هر دو مناره حرم را طلاكارى كرد و خانه هاى اطراف صحن را خريد و آن را توسعه داد. (1) 628 بيشتر هزينه هاى اين كار را خودِ او از هزينه شخصى اش پرداخت. در دهه هاى اخير حرم مطهر توسعه فراوانى يافته و در آن تعميرهاى زيادى انجام گرفته است. (تصوير شماره 54)

1- صندوق و ضريح

چنان كه در صفحه هاى پيشين اشاره شد، صندوق هايى از چوب ساج روى مزار دو امام همام نصب گرديد كه بعدها در آتش سوزى سال 640 ق در آتش سوخت و پس از آن، قبر را با كاشى و گچ پوشاندند. در اواخر قرن چهاردهم هجرى، صندوقى نفيس و خاتم كارى شده بر روى قبرهاى امام هادى و عسكرى نصب شد. (2) 629 اين اثر از كارهاى استاد محمد صنيع خاتم، از هنرمندان اصفهانى، بود.

در قرن چهارم، معزالدوله ديلمى ضريحى از چوب بر روى اين صندوق ها تعبيه كرد كه در دوره هاى بعد بازسازى و مرمت شد. چندى بعد، در عصر صفوى، اين ضريح چوبى در آتش سوخت و از بين رفت و از آن به بعد، يك ضريح فولادى، كه به دستور سلطان حسين صفوى در 1116 ق ساخته شده بود، جاى گزين آن گرديد و برفراز چهار قبر نصب شد. چنان كه مى دانيم، در داخل اين ضريح و روضه منوره، غير از دو امام بزرگوار، نرجس خاتون، مادر حضرت مهدى، و حكيمه خاتون، دختر امام جواد عليه السلام و عمه امام عسكرى، دفن شده اند. قبر حليمه يا حكيمه خاتون در پايين پاى دو امام بزرگوار قرار دارد. (3) 630 امام هادى عليه السلام در قسمت قبله، ضلع جنوبى و امام عسكرى پشت سر ايشان، برابر ضلع شمالى ضريح كنونى، دفن شده اند. (4) 631 ضريحى كه به دستور سلطان حسين ساخته


1- . صحتى سردرودى، همان، 84؛ حسينى الجلالى، همان، 140.
2- . دايرة المعارف تشيع، 94.
3- . اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات، 100؛ ميلانى، عتبات عاليات عراق، 186.
4- . زمانى، سرزمين خاطره ها، 38، 39.

ص: 204

شده بود تا دوران فتحعلى شاه قاجار باقى بود تا اين كه وى ضريحى از نقره با پايه اى چوبى به جاى آن نصب كرد. (1) 632 در 1360 ق اسماعيليان هند براى مرقد امام حسين عليه السلام ضريحى از نقره ساختند و ضريح قبلى را، كه ناصر الدين شاه ساخته بود، تعمير كردند و به سامراء بردند.

در 1375 ق/ 1335 ش، هنرمندان اصفهانى ضريح بسيار زيبايى از طلا و نقره ساختند كه استاد محمد صنيع خاتم از جمله آن هنرمندان بود. اين ضريح روى چهار قبر مطهر نصب شد (2) 633 و امروزه، هم چنان بر روى آن قبرها قرار دارد. طول اين ضريح 5/ 3 و عرض شش گوشه آن 26 متر است. اطراف آن داراى هفده دهنه شبكه و دو درِ ورودى از طلا و نقره براى راه يابى به داخل است. روى ضريح شش گلدان طلا و ميان آن ها تاج هاى طلا قرار دارد. در گوشه هاى بالاى ضريح اسماء الهى نوشته شده و حاوى سه رديف كتيبه است؛ يك رديف شعرهاى شاعر معاصر اصفهانى، محمد حسين صغير، در مدح امامان است. رديف دوم شامل احاديثى در فضيلت هاى اهل بيت است و رديف ديگر سوره هل اتى را به خط استاد حبيب اللَّه فضائلى، از خوشنويسان مشهور اصفهان، در خود دارد كه در دوره حاضر نوشته شده است. (3) 634 (تصوير شماره 55)

2- قبرهاى خاندان عسكريين

1- 2- مزار نرجس خاتون

نرجس خاتون، مادر بزرگوار حضرت ولى عصر (عج)، در 260 ق از دنيا رفت و در كنار قبر دو امام بزرگوار، داخل ضريح آن ها، به خاك سپرده شد. اين بانوى بزرگوار فرزند شيوعا، پسر قيصر روم، بود كه به عنوان كنيز به سامراء آمد و حكيمه خاتون او را به امام حسن عسكرى بخشيد. نام اين بانو در روم «مليكا» بود و از نسب مادرى به شمعون و


1- . مهدوى، تاريخچه سامراء و آستان عسكريين، 43.
2- . دايرة المعارف تشيع، 94.
3- . مهدوى، همان، 44.

ص: 205

همچنين حواريين حضرت مسيح مى رسيد. پس از پذيرش اسلام نام وى به «نرجس» تغيير يافت اما به نام هاى ديگرى چون ريحانه، سوسن و صيقل نيز ناميده مى شد. (1) 635 اين بزرگوار پس از فوت، در خانه امام حسن عسكرى در محل سكونت خويش، كنار امام دفن شد كه اكنون داخل ضريح مطهر امامين و پشت سر آن ها قرار دارد.

2- 2- مزار حكيمه خاتون

حكيمه خاتون، دختر بزرگوار امام جواد عليه السلام و عمه امام حسن عسكرى عليه السلام، در دوران غيبت صغرى به عنوان وكيل و نماينده حضرت مهدى (عج) بود. به هنگام رحلت امام جواد عليه السلام، او كه كودكى بيش نبود، تحت سرپرستى امام هادى عليه السلام قرارگرفت و در زهد و تقوا سرآمد زنان عصر خود شد. از افتخارات اين بانوى بزرگوار تربيت و سرپرستى نرجس خاتون، مادر امام زمان (عج)، بود. وى در 274 ق وفات يافت و داخل خانه امام هادى عليه السلام دفن شد. (2) 636 اين بانو را در سمت پايين پاى امام عسكرى و امام هادى به خاك سپردند و ضريح او از يك سمت به ضريح آن دو امام متصل است. ضريح حكيمه خاتون ابتدا از جنس برنج بود و با تعويض ضريح امامين، آن نيز به نقره تبديل شد. (3) 637 (تصوير شماره 56)

3- 2- حديثه، ام العسكرى

مادر حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام را به سبب آن كه جده امام زمان است به «جدّه» ياد كرده اند. نام هاى اين زن با تقوا و زاهد حديث، حديثه، سوسن، سليل و ريحانه بوده است. در متون از وى با عنوان «وكيل» يا «نماينده حضرت مهدى (عج)» ياد شده است. زيرا شيعيان از حكيمه خاتون، عمه امام حسن عسكرى عليه السلام، در زمان غيبت صغرى سؤال كردند كه اينك به چه كسى رجوع كنند. ايشان گفت: «به جدّه»؛ يعنى مادر ابى محمد عليه السلام. مادر امام حسن عليه السلام تا 262 ق زنده بود. او را پس از فوت در آستان عسكريين، در خانه مسكونى خود، به خاك سپردند. (4) 638


1- . مصلح الدين مهدوى، همان، 59- 60؛ ذبيح اللَّه محلاتى، مآثر الكبرا فى تاريخ السامراء، 1/ 243.
2- . حسين الجلالى، مزارات اهل البيت و تاريخهما، 144 به نقل از مجلسى، بحار الانوار.
3- . ناصرالدين شاه، سفرنامه ناصر الدين شاه به عتبات، 158.
4- . صحتى سردرودى، سيماى سامراء، 130- 131.

ص: 206

4- 2- حسين بن على عليه السلام

حسين فرزند امام هادى عليه السلام و برادر امام حسن عسكرى عليه السلام است. او و امام حسن عسكرى را «سبطين» مى خواندند. حسين به امامت برادر خود، امام حسن عسكرى عليه السلام، ايمان داشت و از پيروان او بود. وى را از عابدان و زاهدان زمان خود دانسته اند. (1) 639 گويند صداى حضرت حجت شبيه صداى عمويش حسين بود. اين بزرگوار در پايين پاى مبارك امام هادى عليه السلام و عسكرى عليه السلام دفن شده است. (2) 640

5- 2- ابوعبداللَّه جعفر بن على

ابو عبداللَّه جعفر فرزند امام على النقى عليه السلام است. او را پس از فوت، در خانه پدرش، همان جا كه امام هادى دفن است، به خاك سپردند. (3) 641

6- 2- سمانه بنت على عليه السلام

سمانه يا سمانه مغر بيه، مادر امام هادى عليه السلام، ملقب به «ام الفضل» و «سيده»، از زنان فاضل و زاهد روزگار بود كه بيشتر روزها را روزه داشت و شب ها به نيايش مى پرداخت. او در خانه امام هادى عليه السلام از دنيا رفت و درهمان جا، كنار فرزندش، دفن شد. (4) 642

7- 2- ابوهاشم جعفرى

داوود بن قاسم فرزند اسحاق بن عبداللَّه بن جعفر بن ابى طالب و از نواده هاى جعفر طيار است. قبر او در داخل ضريح و آستان عسكريين قرار دارد. اين بزرگوار از مادر به محمد بن ابى بكر نسب مى برد زيرا مادرش، ام حكيم، دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر است. او محضر پنج امام را درك كرد و از ياران امام رضا عليه السلام، امام جواد، امام هادى و امام عسكرى شمرده شده است. (5) 643


1- . مهدوى، همان، 63.
2- . صحتى سر درودى، همان، 126- 127.
3- . مهدوى، همان، 63.
4- . صحتى سر درودى، همان، 130- 131.
5- . پيشين، 138- 139؛ موسوى الزنجانى، همان، 128.

ص: 207

3- رواق ها و ايوان ها

در اطراف روضه و ضريح چهار رواق ساخته اند كه به وسيله پنج در به داخل روضه و حرم وصل مى شود؛ دو درب در سمت جنوب، دو درب در سمت شمال و يك درب در سمت مشرق. چهار در از جنس نقره و يك در طلا و نقره است.

سقف و ديوار رواق هاى حرم يك سان و يك شكل است و همه به دست هنرمندان ايرانى و با هزينه حاج على نقى كاشانى آينه كارى شده است. رواق جنوبى نيز زمان آيت اللَّه ميرزاى شيرازى آينه كارى شده و ده متر ارتفاع دارد. (1) 644 مقابل درِ جنوبى حرم، ايوان مستطيل شكلى قرار دارد كه ديوارهاى آن با كاشى هاى زيبا توسط هنرمندان ايرانى تزيين شده است. اين ايوان 33 متر طول و ده متر عرض دارد كه در قسمت جنوبى صحن واقع است و از شمال به رواق جنوبى حرم وصل مى شود. وسط ايوان، قسمت شمال آن، ايوان كوچك ديگرى قرار دارد كه از آثار دوران آل بويه است. اين ايوان وسط درِ ورودى رواق حرم واقع است. كف ايوان ياد شده با سنگ مرمر فرش شده و ديواره ها تايك مترى از سنگ مرمر پوشيده اند. در دو طرف اين ايوان نيز دو مناره زيبا ساخته شده است. (2) 645 كف رواق ها و ايوان ها نيز سنگ هاى مرمر است. اين سنگ ها در 1381 ق با سنگ هاى مرغوب ايتاليايى عوض شد. (3) 646 حرم مطهر در ابعاد 12* 12 و رواق ها 20* 20 متر است. بالاى آن در اطراف، كتيبه اى بر روى سنگ شامل شعرهايى در مدح و ستايش امامان ديده مى شود. از كتيبه تا سقف، همه، به وسيله سليمان خان ركن الملك شيرازى آينه كارى شده است. (4) 647 در زير سقف نيز كتيبه بزرگى مشتمل بر آيه هاى قرآنى تعبيه شده است. ساختمان حرم و رواق ها


1- . ميلانى، همان، 187.
2- . دايرة المعارف تشيع، همان جا.
3- . مهدوى، همان، 43.
4- . همان جا.

ص: 208

ازسه جهت به صحن بزرگ ووسيعى محاط است وضلع بيرونى آن 62 ايوان كوچك دارد.

4- صحن حرم

مرقد مطهر عسكريين از سه صحن تشكيل شده است، يك صحن آن به سرداب مطهر اختصاص دارد، يك صحن در مقابل ايوان و صحن ديگر در كنار صحن اول قرار دارد. (1) 648 صحن ها به وسيله درهايى به هم وصل و به خارج مرتبط مى شود. ضلع بيرونى ساختمان مشرف به صحن داراى 62 ايوان است.

ميرزا محمد تهرانى مقابل ايوان بزرگ حوضى ساخت كه جلوه بسيار زيبايى داشت امّا بعدهااين حوض را خراب كردند. طول صحن امامين، كه بزرگ ترين صحن است، 78 و عرض آن 77 متر است. ميرزا عبدالحسين مجتهد به دستور ناصر الدين شاه تعميراتى در آن انجام داد و آن جا را كاشى كارى كرد. (2) 649 در ضلع شرقى و غربى اين صحن هجده ايوان قرار دارد و مصلاى بزرگ آستان از طريق صحن ارتباط مى يابد.

صحن دوم؛ به نام صحن مصلى به طول پنجاه و عرض چهل متر است.

صحن سوم؛ به نام صحن الغيبه 64 متر طول و 5/ 61 متر عرض دارد. (3) 650 در دوران اخير، ديوارهاى صحن ها را برداشتند و دو سر صحن را به هم وصل كردند. چهار در نيز در آن تعبيه شد كه يكى از آن ها را سلطان عبدالحميد عثمانى ساخته است. (4) 651 بر روى سر در مقابل ايوان، ساعتى نصب شده كه زيبايى صحن را دو چندان مى كند. (تصوير شماره 56)

5- گنبد و مناره ها

برفراز بقعه و مرقد مطهر دو امام گنبدى ساخته اند كه از همه گنبدهاى عتبات عاليات بزرگ تر و محكم تر است. (5) 652 در ابتداى امر، در عصر ناصر الدوله حمدانى، گنبد كوچكى از گچ و آجر برفراز مرقد ساخته شد. معز الدوله ديلمى نيز گنبد ديگرى به جاى


1- . مهدوى، همان، 43.
2- . ناصرالدين شاه، همان، 153.
3- . صحتى سردرودى، همان، 75.
4- . ميلانى، همان، 190.
5- . اديب الملك، همان، 100؛ ابو طالب خان، مسير طالبى، 406.

ص: 209

آن ساخت. چندى بعد، ارسلان بساسيرى آن را خراب كرد و گنبد بهترى ساخت. گنبد كنونى ساخته ميرزا احمد خان دنبلى و فرزند اوست كه با آجر ساخته شده و به كاشى هاى خاكسترى مزين است. در زمان ناصر الدين شاه، آن را از ثلث ثروت امير كبير تذهيب و طلايى كردند. شيخ عبدالحسين تهرانى بر اين كار نظارت داشت. (1) 653 محيط گنبد 68 متر است و 72 هزار كاشى طلا در آن به كار رفته است. داخل گنبد آينه كارى و مزين به آيه هاى قرآنى و اسم هاى ائمه اطهار با كاشى هاى هفت رنگ است.

در دو طرف گنبد دو گل دسته بسيار زيبا و بزرگ به ارتفاع 36 متر از فاصله بسيار دور به چشم مى خورد. براى نخستين بار، الناصر، خليفه عباسى، در 606 ق دو مناره براى حرم ساخت. (2) 654 اين دو مناره در دوره ناصر الدين شاه توسط شيخ عبدالحسين مجتهد تهرانى (شيخ العراقين) تعمير و بازسازى شدند (3) 655 و قسمت هاى بالاى آن را حاج على اصفهانى كهربايى در 1387 ق به طلا آراست. (4) 656 (تصوير شماره 57)

6- سرداب غيبت

در داخل صحن دو امام، ضلع شمال غربى و پانزده مترى بقعه و حرم مطهر، مقامى است كه امروزه به سرداب غيبت معروف است. سرداب به زيرزمينى گويند كه در خانه ها ساخته مى شد تا ساكنان را از گرماى بيش از حد تابستان در امان دارد و اهل خانه ساعتى از روزهاى گرم تابستان را در آن جا مى گذرانيدند. در منزل امام هادى عليه السلام سردابى بود كه ايشان و فرزند بزرگوارش، امام عسكرى عليه السلام، و نوه گران قدرش، حضرت بقية اللَّه اعظم، چند صباحى را در آن زيسته و به عبادت پروردگار مشغول بودند. به هنگام رحلت امام عسكرى عليه السلام فرزندش از ديده ها غايب شد. (5) 657 بعدها مردم عوام و بسيارى از جاهلان پيرامون اين واقعه داستان ها ساختند و چنين


1- . فخرالمك اردلان، از حريم تا حرم، 65؛ ناصرالدين شاه، همان، 153.
2- . مهدوى، همان، 45.
3- . فخرالملك اردلان، همان، 65.
4- . دايرة المعارف تشيع، 94.
5- . شيخ ذبيح اللَّه محلاتى، مآثر الكبرا فى تاريخ السامراء، 1/ 288؛ مصلح الدين مهدوى، همان، 49.

ص: 210

گفتند كه حضرت مهدى (عج) پس از ورود به چاه داخل سرداب ناپديد شده است.

براساس اين اعتقاد، زائران شيعه در داخل سرداب، از حوضى كه محل وضوى امام هادى و عسكرى عليه السلام بود، به عنوان تبرك خاك برمى داشتند كه كم كم اين مكان به بئر غيبت يا چاه غيبت معروف شد. (1) 658 در اين جا ضرورى است اشاره شود كه در هيچ يك از متن هاى معتبر شيعى به اين مكان با عنوان «چاه غيبت» يا «محل غيبت حضرت مهدى» اشاره نشده است و بسيارى از بزرگان شيعه نيز به انكار آن پرداخته اند. مرحوم محدث نورى، صاحب المستدرك، علت پيدايش «سرداب غيبت» را چنين شرح مى دهد: «عده اى از خادمان اين مكان براى كسب منافع مادى و دنيوى خود چنين خرافه اى را رواج داده، آن را چاه غيبت معرفى كرده اند و از آن محل خاكى براى تبرك در مقابل دريافت پول به زائران مى دادند. مرحوم شيخ العراقين، از علماى عالى قدر شيعه، براى جلوگيرى از اين اقدام ناصواب، چاه مذكور را پر كرده و درب آن را محكم بست. اما بعدها، خادمان دوباره آن را گشوده و تا به امروز با اين ترفند به گرفتن پول از زائران مى پردازند». (2) 659 مرحوم شيخ عباس قمى گويد: «اين خرافه را علماى اهل سنت به شيعه نسبت مى دهند و مى گويند شيعه معتقد است مهدى آن ها در اين چاه غايب شده و در آن جا باقى است تا هرگاه خداوند بخواهد بيرون آيد و جهان را پر از عدل و داد كند». (3) 660 ياقوت حموى، از تاريخ نويسان اهل سنت، در بيان سامراء گويد: «وبها السرداب المعروف فى جامعها الذى زعم الشيعه ان مهديهم يخرج منه ...». (4) 661 در سامراء سرداب معروفى، در مسجد آن شهر، وجود دارد كه شيعه مى پندارند مهدى آنان از اين سرداب ظهور خواهد كرد. چنان كه


1- . جلالى الحسينى، مزارات اهل البيت و تاريخها، 141- 143.
2- . محدث نورى، كشف الاستار، 43؛ مصلح الدين مهدوى، تاريخچه سامراء، 49 به نقل از هدية الزائرين، اديب الملك كه خود شاهد برداشتن خاك از اين جا بوده، گويد: «چون به تدريج از اين مكان تيمناً خاك برمى داشته اند به صورت چاهى در آمده و در اصل چاه نبوده است» (سفرنامه اديب الملك، 102).
3- . مهدوى، همان، 41؛ به نقل از هدية الزائرين. براى نمونه، بنگريد: محمد كرد على، خطط الشام، 5/ 248. ناصر الدين شاه از زمره كسانى است كه تلاش كرد تا اين چاه را مسدود كند. او مى گويد: «به آقا شيخ محمد گفتم شبكه مطلايى بر درچاه نصب كند» (سفرنامه ناصر الدين شاه به عتبات، 155).
4- . ياقوت حموى، معجم البلدان، 3/ 174- 175.

ص: 211

مى دانيم، همه منابعى شيعى محل ظهور حضرت مهدى (عج) را مكه ذكر كرده اند. (1) 662 در هر حال، رواج اين اعتقاد نه تنها موجب تمسخر و وهن شيعه مى شود بلكه عده اى از معاندان و منكران، وجود مبارك حضرت مهدى (عج) آن را بهانه مى كنند تا اصل مهدويت را انكار كرده آن را ساخته و پرداخته شيعه و از خرافات آنان بدانند. به هر روى، زائران فهيم و ارادت مند اهل بيت بايد از هر گونه اقدامى كه موجب وهن و تمسخر شيعه و سوء استفاده دشمنان شود، خود دارى كنند. سيد محسن الامين، از علماى بزرگ شيعه، معتقد است كه اين توهمى فاسد براى برخى است كه مى پندارند حضرت مهدى (عج) در اين سرداب است، جز اين نيست كه تبرك به اين مكان تنها براى تبرك به آثار صالحين است زيرا سه تن از امامان شيعه در اين مكان زندگى مى كرده اند. (2) 663 به هرحال، سرداب غيبت كه تنها مى توان گفت زيرزمين خانه مسكونى امام عسكرى و محلّ زندگى و سپس غيبت امام عصر (عج) بوده است امروزه در داخل صحن، به صورت مستقل با بقعه و گنبد كاشى كارى، وجود دارد. داخل آن شامل يك غرفه شش ضلعى و يك غرفه مستطيلى كوچك و يك غرفه مستطيلى بزرگ است كه به مصلاى مردان و زنان شهرت دارد و از طريق يك راهروى بلند و باريك به هم وصل مى شود. در داخل اين غرفه پلكانى با بيست پله قرار دارد كه از آن به داخل سرداب راه است. ديوارهاى داخل سرداب و سقف آن آينه و كاشى كارى است و نوشته اى به خط كوفى روى يك نوار چوبى در طول ديوارهاى سه گانه قرار دارد.

بر سرداب غيبت درِ قديمى و كهن نصب شده كه تاريخ آن به سال 606 ق برمى گردد. اين در را الناصر لدين اللَّه عباسى ساخته است و جلوه اى عالى از هنر قرن هفتم است. (3) 664 درب دو لنگه دارد و به صورت مشبك است و حجره غيبت را از مصلاى مردان جدا مى كند. روى آن كتيبه اى به خط نسخ است كه حكايت از نحوه و زمان ساخت اين در دارد و نام سعد بن حسين بن سعد، با تاريخ 617 ق، ديده مى شود. اين در را


1- . محسن الامين، اعيان الشيعه، 4/ 540.
2- . محسن الامين، همان، 1/ 457.
3- . صحتى سردرودى، همان 94- 95؛ مدرسى، شهر حسين، 265.

ص: 212

«باب الغيبت» مى نامند و پشت آن اتاق كوچكى به طول دو و عرض 5/ 1 متر وجود دارد كه به محل غيبت امام عصر (عج) مشهور است وچاه معروف به «چاه غيبت» نيز در گوشه همين اتاق است. امروزه درِ ياد شده بسته است و كسى نمى تواند از آن وارد شود. داخل آن با كاشى هاى هفت رنگ تزيين شده است. كاشى كارى آن را شيخ محمد به دستور ناصر الدين شاه انجام داده و كتيبه اى هم به يادگار گذاشته است. (1) 665 سرداب صحنى به طول شصت و عرض بيست متر با ايوان و شبستان دارد. در گذشته، راه سرداب از پشت سر نزديك قبر نرجس خاتون بود تا اين كه احمد خان دنبلى سرداب را به صورت جداگانه ساخت و صحن وايوان براى آن قرار داد. (2) 666 سرداب به وسيله درى به شبستان وصل مى شود كه به سرمايه سهم الملك عراقى اراكى نقره كارى شده است. روى سرداب مسجدى وجود دارد كه به مسجد صاحب مشهور است. اين مسجد را هم حسينقلى خان دنبلى ساخته است. برفراز مقام غيبت يا سرداب گنبدى كاشى كارى شده قرار دارد. بناى آن در 1202 ق توسط احمد خان دنبلى ساخته شده و كاشى كارى آن از كارهاى محمد على ميرزا، حاكم كرمانشاهان، است. (3) 667 در حال حاضر، فضاى داخل سرداب را با انجام تغييراتى گسترش داده اند. (تصوير شماره 58- 59)

ج- ساير قبرهاى سامراء

1- قبرهاى امام زاده ها

1- 1- آستان سيد محمد

ابو جعفر، سيد محمد فرزند امام هادى عليه السلام در 50 كيلومترى جنوب سامراء و در شمال بغداد و نزديك قريه اى به نام بلد (4) 668 از نواحى دُجَيل، بين راه بغداد و سامراء، دفن


1- . ناصر الدين شاه، همان، 155.
2- . مهدوى، همان، 51؛ ذبيح اللَّه محلاتى، همان، 1/ 288- 289.
3- . ناصر الدين شاه، همان، 153؛ ميرزا ابو طالب خان، مسير طالبى، 406.
4- . قريه بلد امروزه در استان صلاح الدين واقع شده است كه به سبب وجود اين قبر به «بلد سيد محمد» معروف است. اين قريه تا بغداد هشتاد كيلومتر فاصله دارد.

ص: 213

شده است. او، كه از بزرگان و مبارزان عصر خود بود، در ميان شيعيان و دوست داران اهل بيت به «سبع الدجيل»، شير دجيل، معروف بود. سيد محمد در 228 ق، به دنيا آمد و در 252 ق دو سال قبل از شهادت امام هادى عليه السلام، درحالى كه از زيارت پدر باز مى گشت در قريه بلد بيمار شد و از دنيا رفت و در همان جا خاك شد. (1) 669 از تاريخ بناى بقعه او اطلاعى در دست نيست و به نظر مى رسد در دوران عضد الدوله ديلمى ساخته شده باشد. نخستين كسى كه به تعمير و مرمت بقعه اين بزرگوار اقدام كرد شاه اسماعيل صفوى بود. سپس، مولى محمد رفيع بن محمد شفيع در 1198 ق، به نمايندگى از سوى احمد خان دنبلى به ادامه اين كار همت گماشت. اين بقعه تا زمان ياد شده به دليل دورى از جاده اصلى سامراء چندان مورد اعتنا و توجه نبود و متروك شده بود. (2) 670 با قرار گرفتن اين آستان برسرراه اصلى بغداد- سامراء، زائران بى شمارى را به سوى خود جلب كرد و رو به آبادانى نهاد. در 1208 ق، شيخ زين العابدين كاظمى آل سلماسى گنبدى از گچ و آجر برروى آن مزار بنا كرد و كاروان سرايى نيز جهت سكونت زائران، به هزينه احمد خان دنبلى، ساخته شد. (3) 671 در 1244 ق، ملامحمد صالح برغانى قزوينى با نظارت سردار حسن خان تعميراتى روى آستان سيد محمد انجام داد. او عمارت قبلى را تخريب و آستان و گنبد را به صورت مجلل بنا كرد كه بازسازى آن شش سال طول كشيد. (4) 672 در 1310 ق به كوشش مرحوم محدث نورى برخى از كاشى هاى گنبد مرمت و هشت حجره در جنوب و چهار حجره در طرف غرب صحن احداث شد. ضريحى از فولاد روى مرقد مطهر قرار گرفت و كف صحن با سنگ مرمر فرش شد. ديوارهاى اطراف، تا نيمه، با سنگ تزيين و بقيه آينه كارى گرديد. در سال هاى 1380 تا 1384 ق توسعه اى در آستان مقدس امام زاده محمد توسط حاج آقا محمد طباطبايى قمى انجام


1- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 98.
2- . پيشين، 1/ 98.
3- . صحتى سردرودى، همان، 107؛ حسينى الجلالى، همان، 146.
4- . دايرة المعارف تشيع، 1/ 98.

ص: 214

يافت كه آخرين تعميرات در آن بود. (1) 673 اكنون، صحن به شكل مربعى با ضلع هاى 150 مترى است. محيط گنبد پنجاه و ارتفاع آن 45 متر است و در كنار آن مناره اى به ارتفاع چهل متر قرار دارد كه در 1379 ق ساخته شده است. داخل حرم نيز با كاشى كارى و آينه كارى هنرمندان ايرانى تزيين شده است. (2) 674 (تصوير شماره 60)

2- 1- آستان ابراهيم بن مالك اشتر

ابو نعمان ابراهيم، فرزند شجاع و دلاور مالك اشتر و انتقام گيرنده خون شهيدان كربلا، در جنوب شهر دُجيل، در هشت فرسخى سامراء و در نزديكى جاده قديم بغداد- سامراء به خاك سپرده شده است.

ابراهيم فرمانده كل سپاه مختار بود كه در زمان عبد الملك مروان بر خليفه وقت قيام كرد و بصره، كوفه و ساير شهرهاى عراق را به تصرف در آورد. ابراهيم در يك درگيرى با سپاه خليفه به فرماندهى عبيداله بن زياد، عامل اصلى فاجعه كربلا، موفق شد سپاهيان خليفه را درهم كوبد و هريك از فرماندهان آن سپاه را، كه در حادثه كربلا نقش مؤثرى داشتند، به هلاكت برساند. او عبيد اله بن زياد، شمر بن ذى الجوشن، حرمله، خولى و ساير جنايت كاران كربلا را به بدترين وجهى به قتل رساند و با گرفتن انتقام خون شهيدان كربلا نام خود را در تاريخ ماندگار و جاويدان ساخت. ابراهيم پس از آن به خدمت مصعب بن زبير در آمد و به عنوان فرمانده سپاه او، در 83 ق، با سپاهيان عبدالملك درگير شد و در منطقه دير جاثليق نزديك دجيل به شهادت رسيد. امروزه، مزار اين دوست دار اهل بيت زائران زيادى دارد. بناى بقعه در عصر صفويه تجديد و بر سر در ورودى آن نوشته شده است: «هذا قبر المرحوم ابراهيم بن مالك اشتر النخعى، علم دار رسول اللَّه، 1089 ق». آستان ابراهيم حرمى وسيع و گنبدى از گچ و آجر دارد كه به تازگى توسط حاج محمود المجيد تعمير و تجديد بنا شده است. (3) 675


1- . همان جا.
2- . همان جا؛ صحتى سردرودى، همان، 108.
3- . صحتى سردرودى، همان، 133؛ مهدوى، همان، 70.

ص: 215

2- قبر عالمان و بزرگان دين

1- 2- صولى كاتب (176 ق- 243 ق)

ابو اسحاق ابراهيم بن عباس بن محمد بن صول، معروف به صولى كاتب، از نويسندگان و انديشمندان قرن دوم هجرى است كه در سامراء خاك شده است. (1) 676

2- 2- ابن سكيت (186 ق- 244 ق)

ابو يوسف يعقوب بن اسحاق اهوازى، معروف به ابن سكيت، از اصحاب و ياران امام جواد عليه السلام و امام هادى است. او در عصر متوكل به شديد ترين وجهى به دستور خليفه به قتل رسيد و زبان او، كه به ستايش امام على عليه السلام و دو فرزندش از كام بيرون آمده بود، به دست دژخيمان خليفه براى هميشه از كام برآمد. ابن سكيت اهل علم و شعر و ادب و مورد اعتماد امامان شيعه بود. (2) 677

3- 2- نجاشى (372 ق- 450 ق)

ابوالعباس احمد بن عباس بن محمد، صاحب تأليف مشهور رجال، در مطير آباد، نزديك سامراء دفن شده است. او از رجال شناسان برجسته شيعه و مورد اعتماد عالمان شيعى بود (3) 678 و كتابش به نام خود او معروف است.

4- 2- شيخ رضا همدانى (1250 ق- 1322 ق)

علامه شيخ رضا فرزند شيخ هادى همدانى نجفى از مراجع تقليد قرن سيزدهم هجرى و صاحب تأليفاتى در فقه و اصول از جمله مصباح الفقيه است. او را در رواق سمت پايين پاى عسكريين دفن كرده اند. (4) 679

5- 2- زرقانى شيرازى (ف 1310 ق)

شيخ محمد حسين زرقانى شيرازى، از عالمان بزرگ شيراز و از شاگردان ميرزاى شيرازى بزرگ در زاويه صحن مقدس عسكريين، نزديك پنجره هاى


1- . مهدوى، همان، 69.
2- . همان، 85.
3- . همان، 72.
4- . همان، 76.

ص: 216

سرداب مطهر دفن است.

آن بزرگوار به هنگام ساختن حسينيه اى در سامراء، به داخل چاه آب آن افتاد و فوت كرد. علت اين حادثه روشن نيست. (1) 680

6- 2- سيد محمد شريف (ف 1322 ق)

سيد محمد شريف بن محمد طاهر حسينى تويسركانى از عالمان و رجال صاحب تأليف قرن چهاردهم هجرى در رواق شرقى حرم به خاك سپرده شده است. (2) 681

7- 2- نورى ايلكايى (ف 1320 ق)

شيخ ابراهيم كبير نورى ايلكايى عالم، فقيه و از شاگردان ميرزاى شيرازى بزرگ و ميرزا محمد تقى شيرازى است. قبر او در رواق غربى، پايين پاى مبارك امامين، قرار دارد. (3) 682

8- 2- حاج ميرزا محمد حسين شيرازى (ف 1338 ق)

حاج ميرزا محمد حسين فرزند ميرزا خليل اللَّه شيرازى از عالمان مهاجر به سامراء و شاگرد ميرزاى شيرازى بزرگ بود و در فقه تبحر داشت. (4) 683 او را در رواق حرم به خاك سپردند.

9- 2- سيد حسن كليددار (ف 1345 ق)

سيد حسن كليددار فرزند سيد رضا، از كليدداران و متوليان آستان مقدس، در رواق مطهر امامين دفن شده است.

3- قبر خليفه ها و اميران

در سامراء هشت تن از خليفه هاى بنى عباس را به خاك سپرده اند كه در آن دوران اين شهر مركز خلافت آنان بود: 1- معتصم 2- واثق 3- متوكل 4- منتصر 5- مستعين


1- . همان، 74.
2- . همان، 78؛ موسوى الزنجانى، همان، 127.
3- . همان، 69.
4- . مهدوى، همان، 75.

ص: 217

نقشه؟؟؟

ص: 218

6- معتز 7- مهتدى 8- معتمد (1) 684.

هم چنين، ميرزا احمد خان دنبلى (ف 1200 ق)، حاكم آذربايجان، و فرزندش حسينقلى خان (ف 1207 ق)، كه هر دو از بانيان و ساعيان بازسازى و مرمت آستان عسكريين بودند، در رواق مطهر دفن شده اند و مقبره عده اى از رهبران دنبلى نيز در كنار آنان قرار دارد. (2) 685

ج- مسجدهاى تاريخى سامراء

1- مسجد جامع

اشاره

يكى از قديمى ترين مسجدهاى تاريخى عراق مسجد بزرگ سامراء است كه از بناهاى زمان متوكل، ابتداى قرن سوم هجرى، است و ساخت آن از 848 تا 825 م طول كشيد. اين مسجد هم به لحاظ وسعت و هم به لحاظ قدمت از ديگر مسجدهاى عراق بزرگ تر است مساحت داخلى آن 240* 156 متر و مساحت بيرونى آن 376* 440 متر است كه در مجموع 38000 مترمربع را به خود اختصاص مى دهد. چهارده درب ورودى دارد كه سه درب در ضلع شمالى، چهار درب در غرب و شرق و نُه درب در جنوب قرار دارد. صحن مسجد نيز 110* 160 متر است. (3) 686 اين مسجد در بيرون شهر فعلى سامراء و حدود دو كيلومتر پايين تر از آستان مقدس عسكريين قرار دارد. امروزه، از اين مسجد تنها ديواره هاى آن و مناره معروف به ملويه باقى مانده است. داخل مسجد سقف ندارد و كف آن همه خاكى است. ديوارهاى بسيار ضخيم آن همانند ديوارهاى قلعه اى است كه حدود دو متر ضخامت دارد. ارتفاع آن ده متر و داراى چهل برج در ضلع هاى مختلف است. ضلع هاى شمالى و جنوبى، هريك، هشت برج و ضلع هاى شرقى و غربى داراى ده برج است. (4) 687


1- . مهدوى، همان، 52.
2- . همان، 75.
3- 130 ,P .1 ,V ,malsI ,nilreitS ,yrneH .
4- 131 ,P .1 ,V ,dibI .

ص: 219

هزينه ساختمان اين مسجد در آن دوران، نزديك به چهارصد هزار دينار طلا بوده است. (1) 688 اين مكان ابتدا در خارج از شهر قرار داشت و كنار راه آن بازار و دكان هايى ساخته بودند. راه مسجد به حدى وسيع بود تا خليفه بتواند سواره يا پياده به مسجد بيايد و در آن مسجد نماز گزارد. (2) 689 وسط صحن حوضى ساخته بودند كه فواره هاى آن همواره در حال فوران بود. (3) 690 از اين مسجد امروزه فقط ديوارها و مناره آن باقى است كه در دوران معاصر بازسازى شده است.

1- 1- مناره ملويه

(4) 691

متوكل عباسى در ضلع شمالى مسجد بزرگ سامراء مناره اى ساخت كه هنوز، پس از 1200 سال، راست قامت برجاى مانده و از كيلومترها مسافت چشم بيننده را به خود خيره مى سازد. اين مناره عظيم به لحاظ سبك و نوع معمارى از عجايب دنيا و در جهان اسلام بى نظير است. ارتفاع آن به 55 متر مى رسد كه برروى يك قاعده و پايه مربعى شكل به مساحت 32 متر بنا شده است. اين مناره به شكل مخروطى از قاعده اى بسيار پهن به مساحت 32 متر آغاز و تا بالاترين نقطه امتداد مى يابد و رأس آن با شش متر مساحت ختم مى شود. (5) 692 از عجايب اين مناره سبك منحصر به فرد آن در پلكان هاى مناره است كه برخلاف همه مناره ها، پلكان آن از بيرون و اطراف مناره است و به صورت مارپيچ و مدور در شش دور، از پايين تا بالا، امتداد دارد و شكلى چون حلزون به خود مى گيرد.

ارتفاع هريك از پلكان ها حدود ده سانتى متر است و علت كوتاهى آن ها اين بود كه خليفه مى خواست با اسب از آن ها بالا رفته و ارتفاع مناره را صعود كند. (6) 693 در دوره هاى


1- . مصلح الدين مهدوى، همان، 23؛ جعفرالخليلى، همان، 9/ 85، 220- 221.
2- . اديب الملك، همان، 109.
3- . صحتى سردرودى، همان، 155.
4- .ayiwlaM .
5- 132 ,P .1 ,V .malsI ,enilreitS ,yrneH .
6- . اديب الملك، همان، 109؛ ناصرالدين شاه در سفرنامه در اين امكان ترديد روا مى دارد و مى گويد: «چون ارتفاع آن بسيار زياد است انسان در بالا رفتن آن دچار ترس مى شود و قطعاً استر و اسب در اين ارتفاع دچار وحشت و ترس فراوان مى شود». (همان، 153).

ص: 220

بعد، ابن طولون در قاهره مسجد و مناره اى به همين سبك ولى كوچك تر از آن احداث كرد. اين بنا و معمارى ظاهراً به تقليد از معبدهاى كلدانيان و بابليان (1) 694 و يابرج بابل (2) 695 ساخته شده است. زيرا كلدانيان اين نوع معبدها را براى انجام قربانى مى ساختند كه مى بايد به بالاترين نقطه برده و تقديم خدايان شود. (تصوير شماره 63)

2- جامع ابى دُلف

يكى ديگر از مسجدهاى قديمى و تاريخى سامراء، مسجد ابودلف است كه توسط ابودلف قاسم بن عيسى عجلى كرجى، از حاكمان عصر عباسى (ف 226 ق)، ساخته شد.

ابو دلف، در ادب و شعر و جنگ آورى و شجاعت شهره بود، سفرى به ايران داشت و خاطراتش را در سفرنامه اى به نام سفرنامه ابى دُلف در ايران به رشته تحرير در آورده است.

مسجد ابى دلف در شمال شرقى سامراء، در محله المتوكليه، قرار دارد و مساحتى حدود سى هزار متر مربع، يعنى 135* 213 متر، با هفده درب ورودى و پنج رواق و شبستان دارد. در داخل شبستان محراب و منبر واقع شده و صحن آن داراى سه حياط است كه مناره اى نيز در كنار آن ساخته شده است. (3) 696 تركيب معمارى اين مسجد را معماران مغربى و مصرى در قيروان و قاهره اقتباس كرده و مسجدهايى بر آن اساس ساخته اند. ساخت مسجد ابى دُلف در حدود 246 ق به پايان رسيد و امروزه از آن جز ديوارهاى مخروبه بيرونى و شبستان اثرى برجاى نمانده است. (4) 697


1- 133 ,P .I ,V ,malsI ,enilreitS ,yrneH .
2- . هانرى بايندر، سفرنامه هانرى بايندر، 332.
3- . جعفر الخليلى، همان، 9/ 223.
4- .134 ,P .1 ,V .malsI ,enilreitS ,yrneH .

ص: 221

فهرست منابع

1- آل طعمه، سلمان هادى، تاريخ مرقد الحسين و العباس، بيروت، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، 1416.

2- همو، ميراث كربلا، تاريخ فرهنگى اجتماعى كربلا، ترجمه محمد رضا انصارى، تهران، مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامى، 1373.

3- آل محبوبه، جعفر شيخ باقر، ماضى النجف و حاضرها، بيروت؛ دارالاضواء، ط 2/ 1406.

4- ابن اثير، عزالدين ابى الكرم، الكامل فى التاريخ، بيروت، دارصادر، 1965 م.

5- ابن ابى الحديد، عزالدين، شرح نهج البلاغه، قم، مكتبة آيت اللَّه نجفى، 1404.

6- ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمد على موحد.

7- ابن جبير، محمد بن احمد، سفرنامه ابن جبير، ترجمه پرويز اتابكى، آستان قدس رضوى، 1370 ق.

8- ابن خلدون، عبدالرحمان بن محمد، العبر، ترجمه عبدالمحمد آيتى، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى، 1363.

9- ابن صباغ مالكى، على بن محمد، الفصول المهمه فى معرفة احوال الائمه، نجف، حيدريه، 1381 ق.

10- ابن طقطقى، محمد بن على طباطبا، تاريخ فخرى در آداب ملكدارى ودولت هاى اسلامى، ترجمه محمد وحيد گلپايگانى، تهران، بنگاه ترجمه و نشر، 1350.

11- ابن عنبه، جمال الدين احمد بن على، عمدة الطالب في أنساب آل أبي طالب، بيروت، دار الحياة بى تا.

12- ابن منظور، محمد بن ابى الكرم، لسان العرب، تحقيق احمد فارس صاحب

ص: 222

الجوائب، بيروت، دار صادر، داربيروت، ط سوم، 1414.

13- ابوطالب خان، ميرزا، مسير طالبى يا سفرنامه ميرزا ابوطالب خان (1291 ق)، به كوشش حسين خديوجم، تهران، كتابهاى جيبى، 1352.

14- اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات (دليل الزائرين 1272 ق)، تصحيح مسعود گلزارى، تهران، 1364 ش.

15- اصطخرى، ابواسحاق ابراهيم، مسالك و ممالك، به كوشش ايرج افشار، تهران، بنگاه ترجمه و نشر، 1362 ش.

16- اصفهانى، عماد الدين حسين، تاريخ جغرافيايى كربلاى معلى و اماكن متبركه، تهران، موسوى، 1326 ش.

17- الامين، حسن، اعيان الشيعه، بيروت، دارالتعارف، 1407 ق.

18- اوتر، ژان، سفرنامه ژان اوتر (عصر نادرشاه)، ترجمه على اقبالى، تهران، جاويدان، 1363 ش.

19- بابايى، سعيد، سيماى نجف اشرف، تهران، سازمان تبليغات اسلامى، 1376 ش.

20- بلاذرى، ابى الحسن، انساب الاشراف، بيروت، 1974 م.

21- بلاغى، حجت، تاريخ نجف اشرف و حيره، تهران، مظاهرى، 1328 ش.

22- حسينى الجلالى، محمد حسين، مزارات اهل البيت و تاريخهما، بيروت، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، ط سوم، 1415.

23- خليلى، جعفر، موسوعة العتبات المقدسه، قسم النجف، السامراء، الكوفه، الكربلا، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، بيروت، چ دوم، 1407.

24- همو، آشنايى با عتبات مقدسه و زندگانى چهارده معصوم، ترجمه على چراغى، تهران، حفظى، 1376.

25- دايرة المعارف تشيع، زير نظر احمد صدر حاج سيد جوادى، كامران فانى، بهاء الدين خرمشاهى، تهران، مؤسسه دايرة المعارف تشيع، 1369 ش.

26- ديولافوا، مادام، سفرنامه مادام ديولافوا (ايران و كلده)، ترجمه همايون سابق، ترجمه و نگارش فره وشى، تهران خيام، 1332 ش.

ص: 223

27- رجبى، محمد حسين، كوفه و نقش آن در قرون نخستين اسلامى، تهران، دانشگاه امام حسين، 1378 ش.

28- رضا قلى ميرزا، سفرنامه رضاقلى ميرزا، نوه فتحعلى شاه، به كوشش اصغر فرمانفرمايان، تهران، دانشگاه تهران، 1346 ش.

29- رضوى، هاشم، راهيان كربلا، مشهد، سعيدى منش، 1378 ش.

30- زمانى، احمد، سيرى در سرزمين خاطره ها، سفرنامه كربلا، تهران، دفتر تبليغات اسلامى، 1380.

31- زنجانى، جوله فى اماكن المقدسه، بيروت مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، 1414 ق

32- سديد السلطنه، محمد على خان، سفرنامه سديد السلطنه، التوفيق فى الطريق، تصحيح احمد اقتدارى، تهران، به نشر، 1326 ش.

33- سيف الدوله، سفرنامه سيف الدوله به مكه مكرمه، تصحيح خداپرست.

34- صحتى سردرودى، محمد، سيماى سامراء، سيناى سه موسى، تهران، سازمان تبليغات اسلامى، 1374 ش.

35- طبرى، محمد بن جرير، تاريخ طبرى، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، 1354.

36- طريحى، مجمع البحرين، تحقيق سيد احمد حسينى، تهران، مرتضوى، 1365.

37- عضد الملك، سفرنامه عضدالملك به عتبات. بى تا

38- فخر الملك اردلان، ابوالحسن، از حريم تا حرم، سفرنامه فخرالملك اردلان به عتبات، به كوشش محمد رضا عباسى، تهران، سازمان اسناد ملى ايران، 1372.

39- فراهيدى، كتاب العين، تحقيق مهدى محزومى، ابراهيم السامرايى، قم، دار الهجره، 1410 ق.

40- فيض، ميرزا عباس، تاريخ كاظمين و بغداد، قم، بى تا.

41- كليددار، عبدالجواد، تاريخ كربلا و حائر حسينى، ترجمه محمد صدر هاشمى، اصفهان، بى تا بى تا.

42- كمونه حسينى، عبدالرزاق، آرامگاههاى خاندان پاك پيامبر صلى الله عليه و آله و بزرگان صحابه و تابعين، ترجمه عبدالعلى صاحبى، مشهد، آستان قدس رضوى، 1371.

ص: 224

43- لسترنج، كى، جغرافياى تاريخى سرزمينهاى خلافت شرقى، ترجمه محمود عرفان، تهران، علمى و فرهنگى، چ سوم، 1367.

44- متقى الهندى، علاء الدين، كنزالاعمال فى سنن والافعال، هند، حيدرآباد، 1313 ق.

45- مجلسى، محمدباقر، بحار الانوار، نهض مشروحه سيد جواد العلوى و محمد الآخوندى، تهران، 1388 ق.

46- محلاتى، ذبيح اله، مآثر الكبرى فى تاريخ السامراء، قم.

47- مسعودى، على بن الحسين، مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1347.

48- مفيد، محمد بن نعمان، الارشاد، بيروت، دارالكتب الاسلاميه، 1377 ق.

49- همو، المزار، تحقيق، مدرسه الامام المهدى (عج)، قم، 1408 ق.

50- مدرس بستان آبادى، شهر حسين يا جلوه گاه عشق، قم، دارالعلم، 1380 ش.

51- مصاحب، غلامحسين، دايرة المعارف فارسى، تهران، اميركبير، 1363 ش.

52- مقدسى، ابوعبداللَّه محمد بن احمد، احسن التقاسيم فى معرفة الاقاليم، به كوشش علينقى منزوى، تهران، شركت مؤلفان و مترجمان ايران، 1361 ش.

53- مهدوى، مصلح الدين، تاريخچه شهر سامراء و زندگانى عسكريين، اصفهانى، فردوسى، 1381 ق.

54- موسوى زنجانى، سيدابراهيم، جوله فى الاماكن المقدسه، بيروت، مؤسسة الاعلمى للطبوعات، 1405.

55- ميلانى، محمد على، راهنماى عتبات عاليات، مشهد، محب، 1377 ش.

56- ناصر الدين شاه، سفرنامه ناصر الدين شاه به عتبات، تهران، سنايى، 1362.

57- همو، شهريار جاده ها، تهران، سازمان اسناد ملى ايران، به كوشش محمد رضا عباسى و پرويز بريعى، 1372.

58- ياقوت حموى، شهاب الدين ابى عبداللَّه، معجم البلدان، بيروت، دارصادر، (بى تا).

59- يعقوبى، احمدبن يعقوب، تاريخ اليعقوبى، نجف، مكتبة المرتضويه، 1358 ق. (1) 698

. 1996, nehcsat,

malsI

, yrneH, nilreitS- 60

پي نوشت ها


1- دكتر اصغر قائدان، عتبات عاليات عراق، 1جلد، نشر مشعر - تهران، چاپ: 4، 1387.

ص:225

1 ( 1). ياقوت حموى، معجم البلدان، 4/ 94؛ ابن منظور، لسان العرب، ماده عرق.

2 ( 1). سازمان جغرافيايى و كارتوگرافى گيتاشناسى، گيتاشناسى كشورها، 1753.

3 ( 2). همان جا

4 ( 3). غلامحسين مصاحب، دايرة المعارف فارسى، 2/ 1752.

5 ( 4). گيتاشناسى كشورها، 1752- 1753.

6 ( 1). براى اطلاع بيشتر بنگريد: ويل دورانت، مشرق زمين گاهواره تمدن، 1/ 259- 300.

7 ( 2). گيرشمن، ر. ايران از آغاز تا اسلام؛ حسن پيرنيا، تاريخ ايران باستان.

8 ( 1). عضدالملك، سفرنامه عضد الملك به عتبات عاليات 153. آثار تاريخى اين شهر هم چنان موجود است و در معرض بازديد جهان گردان قرار دارد.

9 ( 2). ياقوت حموى، معجم البلدان، 5/ 271؛ ابن منظور، لسان العرب، 9/ 334.

10 ( 3). ياقوت حموى، همان، 73. منظور از بحر در اين جا فرات است.

11 ( 1). ابن بابويه، علل الشرايع، 22.

12 ( 2). ابن منظور، همان، 15/ 121.

13 ( 3). ياقوت حموى، همان جا.

14 ( 4). سرزمينى كه نيكو و نشاط انگيز باشد.

15 ( 5). چون گويند كشتى نوح بر آن نشسته است از آن رو جودى خوانده اند.

16 ( 6). ربوه، نجف كوفه است( ابن منظور، همان 9/ 332)

17 ( 7). شيخ باقر آل محبوبه، ماضى النجف وحاضرها، بيروت دارالاضواء، 1406 ق، 1/ 8.

18 ( 8). ياقوت حموى، همان جا.

19 ( 1). آل محبوبه، همان، 1/ 16.

20 ( 2). ابن رسته، الاعلاق النفيسه، 108.

21 ( 3). طبرى، تاريخ الطبرى، 3/ 360؛ يعقوبى، تاريخ اليعقوبى، 2/ 144.

22 ( 4). مصاحب، دايرة المعارف فارسى، 2/ 3011.

23 ( 1). ابن اسفنديار، تاريخ طبرستان و رويان مازندران، 1/ 95.

24 ( 2). مصاحب، همان جا.

25 ( 3). سعيد بابايى، سيماى نجف اشرف، 32- 35.

26 ( 4). آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، 1/ 22.

27 ( 5). جعفر الخليلى، موسوعة العتبات المقدسة، 6/ 148 به نقل از فرحة الغرى، 119.

28 ( 1). آل محبوبه، همان، 1/ 28- 29.

29 ( 2). حسين الجلالى، مزارات اهل البيت عليهم السلام، 48.

30 ( 1). مجلسى، بحار الانوار، 100/ 232.

31 ( 2). آل محبوبه، همان، 1/ 14؛ به نقل از فرحة الغرى، 9.

32 ( 3). مجلسى، همان، 100/ 235.

33 ( 1). شيخ مفيد، الارشاد، 13.

ص:226

34 ( 2). جعفر الخليلى، همان 6/ 70 به نقل از ابن شهر آشوب، المناقب.

35 ( 3). پيشين، همان جا؛ موسوى الزنجانى، جوله فى اماكن المقدسه، 56- 57.

36 ( 4). جعفر الخليلى، همان، 6/ 47 به نقل از روضة الواعظين، 1/ 118.

37 ( 5). يعقوبى، تاريخ اليعقوبى، 2/ 212.

38 ( 6). ذكوات به معناى آتش گداخته و منظور ريگستان گرم آن منطقه است.

39 ( 1). ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، 1/ 364؛ زبيدى، تاج العروس؛ ابن صباغ مالكى، الفصول المهمه فى معرفة احوال الائمه، 138.

40 ( 2). اصطخرى، المسالك و الممالك، 83؛ ابن اثير، الكامل فى التاريخ، 3/ 151.

41 ( 3). آل محبوبه، همان، 1/ 20.

42 ( 4). ياقوت حموى، همان، 5/ 271.

43 ( 5). شيخ مفيد، همان، 19.

44 ( 6). آل محبوبه، همان، 1/ 21- 22.

45 ( 1). ابن اسفنديار، تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، 1/ 95.

46 ( 2). جعفر الخليلى، همان، 06/ 18 به نقل از فرحة الغرى، 18- 19؛ مجلسى، همان، ج 22/ 36.

47 ( 3). ياقوت حموى، همان، 2/ 50.

48 ( 4). محمدعلى ميلانى، راهنماى عتبات عاليات عراق، 29.

49 ( 5). آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، 1/ 44؛ دايرة المعارف تشيع، 1/ 67- 68.

50 ( 6). دايرة المعارف تشيع، 1/ 70.

51 ( 1). پيشين، 1/ 69- 70.

52 ( 2). ميلانى، همان، 31؛ دايرة المعارف تشيع، 1/ 70.

53 ( 3). آل محبوبه، همان، 1/ 46.

54 ( 4). جلالى الحسينى، مزارات اهل البيت، 48.

55 ( 5). ميلانى، همان جا.

56 ( 6). آل محبوبه، همان، 1/ 49.

ص:227

57 ( 7). حسن الامين، اعيان الشيعة، 1/ 534.

58 ( 8). بابايى، سيماى نجف اشرف، 75؛ دايرة المعارف تشيع، 1/ 70.

59 ( 1). دايرة المعارف تشيع، 1/ 80.

60 ( 2). بابايى، همان، 137.

61 ( 3). آل محبوبه، همان، 1/ 70- 73؛ دايرة المعارف تشيع، 1/ 71.

62 ( 4). خليلى، موسوعة العتبات المقدسه، قسم النجف، 20.

63 ( 5). بابايى، همان، 128.

64 ( 1). عماد الدين اصفهانى، تاريخ و جغرافياى كربلاى معلى، 117.

65 ( 2). ناصر الدين شاه، سفرنامه عتبات، 125؛ ميلانى، عتبات عاليات عراق، 35.

66 ( 3). ناصرالدين شاه، همان، 129.

67 ( 4). آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، 1/ 22.

68 ( 5). ناصر الدين شاه، همان، 135؛ دايرة المعارف تشيع، 1/ 71.

69 ( 1). اعتمادالسلطنه، تاريخ منتظم ناصرى، 3/ 63؛ سيف الدوله، سفرنامه سيف الدوله به مكه، 243.

70 ( 2). آل محبوبه، همان، 1/ 73.

71 ( 3). ميلانى، همان، 34.

72 ( 4). آل محبوبه، همان، 1/ 73.

73 ( 5). اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات 1952؛ آل محبوبه، همان، 1/ 98.

74 ( 6). مجلسى، همان، 22/ 38؛ برخى از روايات نيز حاكى است كه سر مبارك حضرت امام حسين عليه السلام را امام سجاد عليه السلام در كنار قبر مطهر امام على عليه السلام به خاك سپرد. لذا زيارت امام حسين عليه السلام در اين مكان سفارش شده است.

75 ( 1). جعفر خليلى، آشنايى با عتبات مقدسه و زندگانى چهارده معصوم، 60.

76 ( 1). ناصر الدين شاه، همان، 125.

77 ( 2). اديب الملك، همان، 196.

78 ( 3). سيف الدوله، همان، 242.

79 ( 4). آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، 1/ 83.

80 ( 1). آل محبوبه، همان، 1/ 77- 82.

81 ( 2). عضدالملك، همان، 154.

82 ( 3). سيف الدوله، همان، 243.

83 ( 4). ناصر الدين شاه، همان، 130.

84 ( 5). اديب الملك، از حريم تا حرم، 50.

ص:228

85 ( 1). جعفر خليلى، همان، 56؛ لسترنج، جغرافياى سرزمين هاى خلافت شرقى، 84.

86 ( 2). ژان اوتر، سفرنامه ژان اوتر، ترجمه على اقبالى، تهران، جاويدان، 1363، ص 66.

87 ( 3). اعتماد السلطنه، تاريخ منتظم ناصرى، 2/ 288.

88 ( 4). زنجانى، جوله فى اماكن المقدسه، 62.

89 ( 5). آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، 65؛ دايرة المعارف تشيع، 1/ 71.

90 ( 1). آل محبوبه، همان، 1/ 67.

91 ( 2). ناصر الدين شاه، همان، 125.

92 ( 3). آل محبوبه، همان، 1/ 54.

93 ( 4). پيشين، 1/ 67.

94 ( 5). سيف الدوله، سفرنامه سيف الدوله به مكه، 242.

95 ( 1). آل محبوبه، همان، 1/ 67.

96 ( 2). اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات، 52.

97 ( 3). آل محبوبه، همان، 1/ 68.

98 ( 4). سيف الدوله، همان، 242.

99 ( 1). آل محبوبه، همان، 1/ 87؛ دايرة المعارف تشيع، 1/ 71.

100 ( 2). جعفر الخليلى، موسوعة العتبات المقدسة، 6/ 186.

101 ( 3). ناصر الدين شاه، همان، 124.

102 ( 4). آل محبوبه، همان، 1/ 89.

103 ( 5). جعفر خليلى، همان جا.

104 ( 1). فخر الملك اردلان، از حريم تا حرم، 50.

105 ( 2). عضدالملك، سفرنامه عضد الملك به عتبات، 154.

106 ( 3). بابايى، همان، 141.

107 ( 4). بنگريد به بخش قبرهاى علما و بزرگان در همين فصل.

108 ( 1). آل محبوبه، همان، 1/ 50- 51.

109 ( 1). عضدالملك، همان، 153.

ص:229

110 ( 2). اديب الملك، 194؛ آل محبوبه، 1/ 63/ 65.

111 ( 3). جعفر خليلى، همان، 67- 68؛ دايرة المعارف تشيع، 1/ 102.

112 ( 4). بابايى، همان، 157- 158؛ جعفر الخليلى، موسوعة العتبات، 7/ 109.

113 ( 1). بابايى، همان، 157؛ جعفر الخليلى، همان، 7/ 109.

114 ( 2). جعفر الخليلى، همان، 7/ 108.

115 ( 3). همان جا.

116 ( 4). همان جا 158.

117 ( 1). بابايى، همان، 150.

118 ( 2). ناصر الدين شاه، همان، 125. در آن دوران يعنى هنگامى كه ناصر الدين شاه از اين قبرستان ديدن كرده گفته است« به اندازه شهر نجف ابنيه و آثار دارد».

119 ( 3). اديب الملك، همان، 192.

120 ( 4). مجلسى، بحار الانوار، ج 22/ 37.

121 ( 5). پيشين، همان جا.

122 ( 6). آل محبوبه، همان، 1/ 98.

123 ( 1). بابايى، همان، 147- 149.

124 ( 2). پيشين، همان جا.

125 ( 3). آل محبوبه، همان جا.

126 ( 4). آل محبوبه، همان، 1/ 95.

127 ( 1). اديب الملك، همان، 192.

128 ( 2). احمد زمانى، سرزمين خاطره ها، 56.

129 ( 3). آل محبوبه، همان، 1/ 94.

130 ( 1). در مورد زندگى وى بنگريد، ابن عبدالبر، الاستيعاب فى معرفة الاصحاب.

131 ( 2). كمونه حسينى، آرامگاههاى خاندان پاك پيامبر و صحابه و تابعين، 252؛ و نيز بنگريد: ابن عبدالبر، الاستيعاب.

132 ( 3). همان، 255.

ص:230

133 ( 1). براى اطلاع از زندگى وى بنگريد: ابن حجر عسقلانى، الاصابه فى تمييز الصحابه، 2/ 280.

134 ( 2). كمونه حسينى، همان، 254.

135 ( 3). بنگريد: ابن عبدالبر، الاستيعاب فى معرفة الاصحاب.

136 ( 1). عبدالرزاق كمونه حسينى، همان، 251.

137 ( 2). جلالى الحسينى، مزارات اهل البيت، 61- 62.

138 ( 1). اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات، 198؛ كمونه حسينى، همان، 251.

139 ( 2). دايرة المعارف تشيع، 1/ 112.

140 ( 3). ابو الفرج اصفهانى، مقاتل الطالبيين، 56.

141 ( 4). ميلانى، عتبات عاليات عراق، 60- 61.

142 ( 1). بلاذرى، انساب الاشراف، 5/ 40؛ طبرى، تاريخ الطبرى، 3/ 365.

143 ( 2). كمونه حسينى، همان، 255.

144 ( 1). حجت بلاغى، تاريخ نجف اشرف وحيره، تهران، مظاهرى، 1328 ش، 168.

145 ( 2). اديب الملك، همان، 198؛ دايرة المعارف تشيع، 1/ 102.

146 ( 1). بنگريد: حسين الامين، اعيان الشيعه، 9/ 159؛ جعفر الخليلى، همان، 7/ 24- 28.

147 ( 2). حسن الامين، همان، 5/ 396.

148 ( 3). جعفر الخليلى، همان، 6/ 154.

149 ( 4). حسن الامين، همان، 3/ 80.

150 ( 1). اديب الملك، همان، 198.

151 ( 2). پيشين، همان جا، 198.

152 ( 3). حسين الامين، همان، 10/ 158؛ دايرة المعارف تشيع، 1/ 97.

153 ( 4). حسن الامين، همان، 10/ 117.

154 ( 5). آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، 1/ 91.

155 ( 1). حسن الامين، همان، 5/ 304.

156 ( 2). همان، 3/ 287.

157 ( 1). همان، 6/ 54.

158 ( 2). پيشين، 2/ 331.

159 ( 3). حسن الامين، همان، 4/ 95.

160 ( 1). پيشين، 9/ 5.

ص:231

161 ( 2). پيشين، 10/ 43.

162 ( 1). ابن جوزى، المنتظم، 7/ 117.

163 ( 2). آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، 1/ 235 به نقل از مجالس المؤمنين، 379؛ ابن كثير شافعى، البدايةوالنهايه، 11/ 301.

164 ( 3). پيشين به نقل از مجله الاعتدال، 5/ 250.

165 ( 1). ابن جوزى، المنتظم، 7/ 236.

166 ( 2). آل محبوبه، همان جا.

167 ( 3). ابن جوزى، همان، 10/ 236.

168 ( 4). ابن جوزى، همان، 7/ 236.

169 ( 5). پيشين، 8/ 23.

170 ( 6). براى اطلاع بيشتر از ساير رجال سياسى عصر آل بويه كه در نجف دفن هستند ر. ك: جعفر الخليلى، موسوعة العتبات، 6/ 144 ونيز آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، 1/ 236- 248.

171 ( 1). آل محبوبه، همان، 1/ 240.

172 ( 2). ناصرالدين شاه، سفر نامه ناصرالدين شاه به عتبات، 125.

173 ( 1). آل محبوبه، همان، 1/ 247- 248.

174 ( 2). اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات، 197.

175 ( 3). ناصر الدين شاه، همان، 125.

176 ( 4). غلامحسين مصاحب، دايرة المعارف فارسى، 1/ 925.

177 ( 1). همان جا.

178 ( 2). ياقوت حموى، معجم البلدان، 2/ 402- 403.

179 ( 3). بلاذرى، فتوح البلدان، 404.

180 ( 4). ژان اوتر، سفرنامه ژان اوتر، 68.

181 ( 5). عضد الملك، سفرنامه عضد الملك به عتبات، 153؛ سيف الدوله، سفرنامه سيف الدوله به مكه، 242.

182 ( 6). اديب الملك، همان، 193.

183 ( 7). پيشين، همان جا؛ ناصرالدين شاه، همان، 124؛ اردلان، سفرنامه فخرالملك اردلان به عتبات، 49.

184 ( 1). پيشين، همان جا.

185 ( 2). اديب الملك، همان، 193.

ص:232

186 ( 3). بكتاشيه از فرقه هاى متصوفه شيعه هستند كه به سيد محمد رضوى، از فرزندان امام رضا عليه السلام و به قولى ازفرزندان امام كاظم عليه السلام نسب مى برند. وى از خراسان به شام رفت و به تبليغ پرداخت.

187 ( 4). آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، 1/ 91.

188 دكتر اصغر قائدان، عتبات عاليات عراق، 1جلد، نشر مشعر - تهران، چاپ: 4، 1387.

189 ( 1). سيف الدوله، سفرنامه سيف الدوله به مكه، 235؛ ناصرالدين شاه، همان، 122.

190 ( 2). اديب الملك، همان، 201.

191 ( 3). سيف الدوله، همان، 235.

192 ( 1). اصطخرى، المسالك والممالك، 83؛ ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمد على موحد، 1/ 270.

193 ( 2). ياقوت حموى، معجم البلدان 4/ 490.

194 ( 1). طبرى، تاريخ الطبرى 3/ 145؛ ابن خلدون، العبر، 1/ 535.

195 ( 2). بلاذرى، فتوح البلدان، 38؛ طبرى، همان، 14؛ ياقوت حموى، همان، 4/ 491.

196 ( 3). مقدسى، احسن التقاسيم فى معرفة الاقاليم، 161.

197 ( 4). مصاحب، دايرة المعارف فارسى، 2/ 2358؛ ژان اوتر، سفرنامه ژان اوتر، 255.

198 ( 5). ياقوت حموى، همان، 4/ 490؛ بلاذرى، همان، 388.

199 ( 6). لسترنج، جغرافياى تاريخى سرزمين هاى خلافت شرقى، 81.

200 ( 7). طبرى، همان، 3/ 148، 149؛ ياقوت حموى، همان، 4/ 491.

201 ( 1). همو، احسن التقاسيم فى معرفة الاقاليم، 161.

202 ( 2). طبرى، همان، 3/ 145.

203 ( 3). ياقوت حموى، همان، 4/ 489- 490.

204 ( 1). بكرى، معجم ما استعجم، 1141؛ طبرى، همان، 3/ 146.

205 ( 2). ياقوت حموى، همان جا.

206 ( 3). ابن قولويه، كامل الزيارات، 23؛ شيخ مفيد، المزار، 18.

207 ( 4). ابن قولويه، همان جا؛ شيخ مفيد، همان، 19.

208 ( 5). شيخ صدوق، خصال، 1/ 212.

209 ( 6). مجلسى، بحار الانوار، 100/ 405.

210 ( 1). طبرى، تاريخ الطبرى، 3/ 148؛ فتوح البلدان، 388.

211 ( 2). ياقوت حموى، همان، 4/ 489.

212 ( 3). جعفر الخليلى، موسوعة عتبات المقدسه، قسم الكوفه، 16.

213 ( 4). ابن جبير، سفرنامه، 258.

214 ( 5). ابن بطوطه، سفرنامه، 1/ 268.

215 ( 1). همان، 200- 201.

ص:233

216 ( 1). شيخ مفيد، المزار، 22؛ روايت معراج در ساير كتب حديثى شيعه، اشاره اى به حضور پيامبر صلى الله عليه و آله در مسجد كوفه دارد( بنگريد مجلسى، بحار الانوار، 100/ 387).

217 ( 2). شيخ مفيد، همان، 23.

218 ( 3). ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، 1/ 270؛ ابن جبير، سفرنامه ابن جبير، 259.

219 ( 1). همان جا.

220 ( 2). ابن بطوطه، همان جا؛ ابن جبير، همان، 260.

221 ( 3). اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات، 170.

222 ( 4). پيشين، همان جا.

223 ( 5). ناصرالدين شاه، سفرنامه ناصر الدين شاه به عتبات، 127- 132.

224 ( 1). ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، 1/ 270؛ طبرى، تاريخ الطبرى، 4/ 216.

225 ( 2). ابن جبير، سفرنامه ابن جبير، 260؛ دايرة المعارف تشيع، 1/ 110- 111.

226 ( 3). عبد الرزاق كمونه حسينى، آرامگاه هاى خاندان پاك پيامبر و بزرگان صحابه و تابعين، 242؛ حجت بلاغى، تاريخ نجف و حيره، 144.

227 ( 4). دايرة المعارف تشيع، 1/ 110- 111.

228 ( 1). دايرة المعارف تشيع، 1/ 112.

229 ( 2). كمونه حسينى، همان، 251؛ دايرة المعارف تشيع، 1/ 110.

230 ( 3). ابن بطوطه، همان، 1/ 271.

231 ( 4). شيخ مفيد، المزار، 20.

232 ( 1). شيخ مفيد، همان، 22.

233 ( 2). مجلسى، همان، 100/ 394.

234 ( 3). شيخ مفيد، همان، 120.

235 ( 4). ياقوت حموى، همان، 4/ 492.

236 ( 5). سهله به معناى زمين هموار است.

237 ( 6). شيخ مفيد، همان، 25؛ ابن قولويه، همان، 29.

238 ( 1). ياقوت حموى، همان، 3/ 290.

239 ( 2). در گوشه جنوب غربى، سمت قبله، مقام حضرت ادريس است.

240 ( 3). در ضلع جنوبى مقام امام زمان و امام زين العابدين و مقام خضر قرار دارد.

241 ( 4). ياقوت حموى، همان، 3/ 290.

ص:234

242 ( 5). حسينى الجلالى، مزارات اهل البيت و تاريخهما، 62- 63.

243 ( 6). حسنى الجلالى، همان جا.

244 ( 7). محمد حسين رجبى، كوفه و نقش آن در قرون نخستين اسلامى، 427.

245 ( 1). احمد زمانى، سرزمين خاطره ها، 62.

246 ( 2). همان، 436.

247 ( 3). جعفر خليلى، آشنايى با عتبات مقدسه، 66- 67.

248 ( 4). عضد الملك، همان، 159؛ جلالى الحسينى، همان، 64- 65؛ در مورد اين شخصيت براى آگاهى بيشتربنگريد: ابن حجر عسقلانى، الاصابه فى تمييز الصحابه، 3/ 200.

249 ( 1). حمراء به معناى سرخ گون است. در صدر اسلام به موالى و ايرانيان، حمراء مى گفتند، آنان عمدتاً در سپاه مختار به عنوان نيروى داوطلب او حضور يافته بودند.

250 ( 2). عضدالملك، همان جا.

251 ( 3). محمد حسين رجبى، همان، 431، به نقل از فضل الكوفه ومساجدها، 31.

252 ( 4). همان، 433.

253 ( 5). همان جا.

254 ( 1). همان جا.

255 ( 1). در اين مورد بنگريد كمونه حسينى، همان، 244- 250 وى حدود چهل تن از آن ها را با نام مكان دفن شان برشمرده است.

256 ( 1). سلمان هادى آل طعمه، تاريخ مرقد الحسين والعباس، 17.

257 ( 2). ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمدعلى موحد، 272- 273.

258 ( 1). جعفر الخليلى، موسوعة العتبات المقدسة، قسم الكربلاء، 10.

259 ( 2). طبرى( محمد بن جرير)، تاريخ الطبرى، ج 4، حوادث سال دوازدهم هجرى.

260 ( 3). جعفر الخليلى. همان، ص 18 به نقل از سيد عبد الحسين آل طعمه، بغية النبلاء فى تاريخ كربلاء.

261 ( 1). دينورى، الاخبار الطوال، 253.

ص:235

262 ( 2). كور به معناى قريه و كور بابل يعنى مجموعه قريه هاى بابل( جعفر الخليلى، موسوعة العتبات المقدسة، قسم الكربلاء ص 10 به نقل از علامه سيد هبة الدين شهرستانى). برخى نيز گفته اند:« كور» جايى است كه آهنگر براى دميدن در آهن از شعله هاى آتش بهره مى برد و« بابل» نيز به معناى صحراى گرم است. بنابراين، معناى كلى آن شعله هاى حرارت صحرا است.( آل طعمه، تاريخ مرقد الحسين والعباس، 20.)

263 ( 3). آل طعمه، همان جا به نقل از لغة العرب 5/ 178.

264 ( 4).utalabrak .

265 ( 1). ابن منظور، لسان العرب، 1/ 86 واژه كربله؛ ياقوت حموى، معجم البلدان، 4/ 445؛ فراهيدى، كتاب العين 5/ 421. امروزه در جنوب شرقى كربلاى كنونى، منطقه اى به نام« كربله» وجود دارد كه همان منطقه قديمى و تاريخى كربلا بوده است.( آل طعمه، همان، 17).

266 ( 2). فراهيدى، كتاب العين، 5/ 433.

267 ( 3). ياقوت حموى، همان، 4/ 445؛ دينورى، همان، 252.

268 ( 4). جعفر الخليلى، همان، 17 به نقل از شيخ آقا بزرگ، الذريعة الى تصانيف الشيعة.

269 ( 5). طف الفرات، اى شطه( ابن منظور، همان، 9/ 231، فراهيدى، كتاب العين، 7/ 406

270 ( 6). ابن خياط، تاريخ خليفة بن خياط، 177.

271 ( 7). ياقوت حموى، همان، 4/ 36.

272 ( 8). دينورى، همان، 253؛ يعقوبى، تاريخ اليعقوبى، 2/ 231؛ خليفة بن خياط، همان جا. ابن طاووس، اللهوف على القتلى الطفوف.

273 ( 1). محسن الامين، اعيان الشيعه، 4/ 139.

274 ( 2). فراهيدى، كتاب العين، 4/ 265.

275 ( 3). ياقوت حموى، همان، 4/ 183.

276 ( 4). آل طعمه، تاريخ المرقد الحسين والعباس، 25. گفته مى شود امام حسين عليه السلام هنگام ورود به اين منطقه، زمين هاى پيرامون بقعه كنونى را از مردم نينوا و غاضريّه به مبلغ 60 هزار درهم خريد و آن را وقف مردم منطقه كرد به شرطى كه زائران او را سه روز اطعام و پذيرايى كنند( آل طعمه، همان، 26).

277 ( 5). ابو مخنف لوط بن يحيى، مقتل الحسين.

278 ( 6). جعفر ابن قولويه، كامل الزياره، 221.

279 ( 7). جعفر الخليلى، همان، 15

280 ( 8). يعقوبى، همان، 1/ 81، جعفر الخليلى، همان جا.

281 ( 9). ابن منظور، لسان العرب، 12/ 430؛ فراهيدى. همان 8/ 396.

282 ( 1). ياقوت حموى، همان، نينوا.

283 ( 2). طبرى، همان، 6/ 232.

ص:236

284 ( 3). آل طعمه، تاريخ مرقد الحسين والعباس، 22.

285 ( 4). فراهيدى، همان 1/ 151

286 ( 5). شهر جديد كربلا در 50 كيلومترى عَقْر قرار دارد.

287 ( 6). ياقوت حموى، همان، 4/ 136.

288 ( 7). ابن منظور، همان، 4/ 591؛ طبرى، همان، 11/ 54

289 ( 8). آل طعمه، تاريخ مرقد الحسين و العباس، 25.

290 ( 1). ابن طاووس، اللهوف على القتلى الطفوف، 53.

291 ( 2). ابن منظور، همان، 4/ 223.

292 ( 3). فراهيدى، همان، 2/ 170.

293 ( 4). براى اطلاع بيشتر از وجه تسميه حائر و مسائل مربوط به آن بنگريد: عبدالجواد كليد دار، تاريخ كربلا وحائر الحسين.

294 ( 5). بنگريد جعفر خليلى، موسوعة العتبات المقدسه، قسم كربلا، ج 8/ 30- 40.

295 ( 1). بنگريد ابن قولويه، كامل الزيارات، شيخ مفيد، المزار، 64

296 ( 2). همان جا.

297 ( 3). ابن منظور، همان، 13/ 430؛ طريحى، مجمع البحرين، 5/ 462.

298 ( 4). محسن الامين، اعيان الشيعة، همان، 4/ 502.

299 ( 1). شيخ مفيد، المزار، 65.

300 ( 2). طبرى، همان، 3/ 752.

301 ( 3). مدرسى، شهر حسين، 190.

302 ( 4). طبرى، همان، 7/ 365، ابن طقطقى، تاريخ فخرى، ترجمه محمد وحيد گلپايگانى، ص 327.

303 ( 1). شيخ طوسى، الامالى، 209.

304 ( 2). مسعودى، مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاينده، 2/ 541، 542.

305 ( 3). بنگريد صفحه هاى بعد، مزار و مرقد ابراهيم مجاب.

306 ( 1). دايرة المعارف تشيع، 1/ 75؛ ابن جوزى، المنتظم، 2/ 60.

307 ( 2). مدرس، شهرحسين، 217.

ص:237

308 ( 3). ابن اثير، الكامل فى التاريخ، حوادث سال 371 ق.

309 ( 4). بطائح مكانى در نزديكى و اسط بود كه عمران بن شاهين از سوى عضد الدوله در آن جا حكم روايى مى كرد.

310 ( 1). موسوى الزنجانى، جوله فى اماكن المقدسه، 1405، 83.

311 ( 2). سلمان هادى آل طعمه، تاريخ مرقد الحسين و العباس، 80.

312 ( 3). ابن جوزى، المنتظم، 7/ 283.

313 ( 4). ابن بطوطه، سفرنامه، 270.

314 ( 5). مدرسى، شهر حسين، 255.

315 ( 6). ابن اثير، الكامل فى التاريخ، 9/ 122؛ ابن جوزى، المنتظم، 7/ 283.

316 ( 7). ابن جوزى، همان، 8/ 174؛ موسوى الزنجانى، همان، 84

317 ( 1). ابن اثير، همان، 10/ 177.

318 ( 2). مدرسى، همان، 259.

319 ( 3). همان، 284، 285.

320 ( 1). آل طعمه، همان، 83، 84.

321 ( 2). بنگريد بحث مناره در همين فصل.

322 ( 3). آل طعمه، همان، 85.

323 ( 4). موسوى زنجانى، همان، 84.

324 ( 1). ابن بطوطه، سفرنامه، 273.

325 ( 2). آل طعمه، همان، 86.

326 ( 3). دايرة المعارف تشيع، 1/ 75- 77.

327 ( 4). آل طعمه، همان، 98- 99.

328 ( 1). همان 101- 102.

329 ( 2). در اين مورد بنگريد به بحث مربوط به ضريح مطهر در همين فصل.

330 ( 3). مدرسى، همان، 318.

331 ( 4). غلامحسين مصاحب، دايرة المعارف فارسى، 2195.

332 ( 5). شيخ جعفر محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، 1/ 221.

333 ( 6). مدرسى، همان، 203، 202.

ص:238

334 ( 1). اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات، 159.

335 ( 2). غلامحسين مصاحب، دايرة المعارف فارسى، 2195؛ هم چنين بنگريد: محامى عباس المزاوى، تاريخ العراق بين احتلالين، 1935، ج 6/ 144- 150.

336 ( 3). مدرسى، همان، 481.

337 ( 1). عضد الملك، سفرنامه عضد الملك به عتبات، 161.

338 ( 2). محمد حسن خان اعتماد السلطنه، تاريخ منتظم ناصرى، 3، 315.

339 ( 3). ناصر الدين شاه قاجار، سفرنامه عتبات؛ به كوشش على دهباشى.

340 ( 4). سيف الدوله، سفرنامه سيف الدوله به مكه مكرمه، 232؛ مير عبد اللطيف شوشترى، تحفة العالم، 308.

341 ( 1). مدرسى، همان، 409.

342 ( 2). همان، 475- 476.

343 ( 3). تكيه بكتاشيه در دوره سلطه عثمانى ها براى صوفيه و فرقه بكتاشيه به عنوان خانقاه ساخته شد. گويندنسب اين سلسله به سلمان فارسى مى رسد. آنان از متصوفه سنى هستند( ناصر الدين شاه، سفرنامه عتبات، 115).

344 ( 4). مدرسى، همان، 477.

345 ( 1). آل طعمه، همان، 90- 92.

346 ( 1). جعفر الخليلى، موسوعة العتبات المقدسه، 8/ 182.

347 ( 2). مدرسى، همان، 259.

348 ( 3). آل طعمه، همان، 98.

349 ( 4). مدرسى، همان، 260.

350 ( 5). آل طعمه، همان، 100.

351 ( 1). ناصر الدين شاه، همان، 119.

352 ( 2). سفرنامه سيف الدوله به مكه مكرمه، 231.

353 ( 3). اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات، 160.

354 ( 4). ناصر الدين شاه، همان، 120.

355 ( 1). آل طعمه، همان، 100.

356 ( 2). سيف الدوله، همان، 231؛ ابن بطوطه، همان، 273.

357 ( 3). آل طعمه، همان 100- 101.

358 ( 1). بنگريد زيارت مخصوص امير المؤمنين كه در آن به دفن سر امام حسين عليه السلام در اين مكان اشاره شده است.

359 ( 2). دايرة المعارف تشيع، 3/ 363.

360 ( 1). مدرسى، شهر حسين، 347.

ص:239

361 ( 2). همان جا.

362 ( 3). دايرة المعارف تشيع، 1/ 44؛ مدرسى، همان، 423.

363 ( 1). عمران بن شاهين يكى از راهزنان در بطائح بود كه عضد الدوله ديلمى سپاهيانش را به سوى او فرستاد ووى فرار كرد و به حرم امام على عليه السلام پناهنده شد( ابن اثير، الكامل، 8/ 76) و نذر كرد كه اگر از دست عضد الدوله رهايى يابد دو رواق براى امام على عليه السلام و امام حسين عليه السلام بسازد. عضد الدوله كه به زيارت امام على عليه السلام آمده بود از جرم عمران در گذشت و او را حكومت بطائح داد؛ او نيز نذر خود را ادا كرد.( عبدالكريم ابن طاووس، فرحة الغرى، 67)

364 ( 1). محسن الامين، اعيان الشيعه، 2/ 242. برخى نيز او را ابراهيم ضرير ناميده اند.

365 ( 2). آل طعمه، همان، 148؛ دايرة المعارف تشيع، 2/ 345.

366 ( 3). آل طعمه، همان، 147- 148.

367 ( 1). سفرنامه سيف الدوله به مكه مكرمه، 231- 230.

368 ( 2). همان، 149.

369 ( 3). سفرنامه اديب الملك به عتبات، 164.

370 ( 1). مدرسى، همان، 318.

371 ( 2). در اين مورد بنگريد به صفحات بعد در همين فصل.

372 ( 3). همان، 127- 126.

373 ( 4). سفرنامه ناصر الدين شاه به عتبات، 118.

374 ( 1). مدرسى، همان، 234.

375 ( 2). جعفر الخليلى، موسوعة العتبات المقدسه، 8/ 160.

376 ( 3). سفرنامه اديب الملك به عتبات، 159. آقا محمد خان كه دچار سكته شده و سلامتى خود را بازيافته بود به عبدالرزاق خان حاكم كاشان دستور داد با تعدادى مهندس و زرگر گنبد امام حسين عليه السلام را به طور كامل طلا كارى و زر اندود كنند( مدرسى، همان، 345).

377 ( 4). مدرسى، همان، 403.

378 ( 1). آل طعمه، همان، 173. براى انجام بازسازى و تذهيب گنبد، ناصرالدين شاه، شيخ عبدالحسين تهرانى رابا مال و ثروت فراوانى به كربلا اعزام داشت( مدرسى، همان، 306).

379 ( 2). همان جا.

380 ( 3). همان جا.

381 ( 1). آل طعمه، همان، 85.

382 ( 2). مدرسى، همان، 460- 461.

ص:240

383 ( 3). آل طعمه، همان، 86- 87؛ عبد الجواد كليد دار، تاريخ كربلا و حائر الحسين، 240.

384 ( 4). ناصر الدين شاه، سفر نامه ناصر الدين شاه به عتبات، 119؛ سيف الدوله، سفرنامه سيف الدوله به مكه مكرمه، 230.

385 ( 1). آل طعمه، همان، 179.

386 ( 2). آل طعمه، همان، 154.

387 ( 3). اديب الملك، سفرنامه اديب المك به عتبات، 159.

388 ( 1). مدرسى، همان، 403.

389 ( 2). همان جا، 402.

390 ( 3). آل طعمه، همان جا.

391 ( 4). آل طعمه، همان جا.

392 ( 1). آل طعمه، همان، 182 به نقل از عبد الجواد كليد دار، تاريخ كربلا و حائر الحسين، 242.

393 ( 2). غلامحسين مصاحب، دايرة المعارف فارسى، 2195.

394 ( 3). ناصر الدين شاه، همان، 115.

395 ( 4). مدرسى، همان، 451.

396 ( 5). آل طعمه، همان، 182.

397 ( 1). اديب الملك، همان، 159.

398 ( 2). پيشين، 186.

399 ( 3). مدرسى، همان، 452.

400 ( 4). اديب الملك، همان، 159.

401 ( 5). آل طعمه، همان، 187.

402 ( 6). همان جا.

403 ( 1). همان، 188.

404 ( 2). آل طعمه، همان، 188.

405 ( 3). آل طعمه، همان، 189.

406 ( 1). همان جا.

407 ( 2). آل طعمه، همان، 190.

408 ( 3). همان جا.

ص:241

409 ( 1). زمانى، سرزمين خاطره ها، 116.

410 دكتر اصغر قائدان، عتبات عاليات عراق، 1جلد، نشر مشعر - تهران، چاپ: 4، 1387.

411 ( 2). اديب الملك، همان، 164.

412 ( 1). زمانى، همان، 116- 117.

413 ( 2). آل طعمه، تراث كربلا، 111- 112.

414 ( 3). اديب الملك، همان، 157.

415 ( 4). مدرسى، همان، 335؛ آل طعمه، همان، 88

416 ( 5). آل طعمه، همان جا.

417 ( 6). اديب الملك، همان، 157.

418 ( 1). آل طعمه، تاريخ مرقد الحسين و العباس، 263.

419 ( 2). سيف الدوله، همان، 232.

420 ( 3). آل طعمه، همان، 264.

421 ( 1). مدرسى، شهر حسين، 474.

422 ( 2). عضد الملك، همان، 162.

423 ( 3). مدرسى، همان، 342.

424 ( 4). اديب الملك، همان، 165؛ محمد حسين كليد دار، مدينة الحسين، 2/ 175.

425 ( 5). ناصر الدين شاه، همان، 119.

426 ( 1). آل طعمه، همان جا.

427 ( 2). اديب الملك، همان، 45.

428 ( 3). ناصر الدين شاه، همان، 119.

429 ( 4). آل طعمه، همان جا.

430 ( 1). آل طعمه، همان جا.

431 ( 1). آل طعمه، همان، 297.

432 ( 2). ناصر الدين شاه، همان، 114.

433 ( 3). مدرسى، همان، 49.

434 ( 1). عضد الملك، همان، 42.

435 ( 2). محمد حسين كليد دار، مدينة الحسين، 2/ 175.

436 ( 3). آل طعمه، همان، 287؛ محمد حسين كليد دار، همان، 2/ 174.

437 ( 4). همان جا

438 ( 1). همان جا

ص:242

439 ( 1). دايرة المعارف تشيع، 1/ 73.

440 ( 2). اديب الملك، همان، 213.

441 ( 1). ناصرالدين شاه، همان، 116.

442 ( 2). دايرة المعارف تشيع، همان جا.

443 ( 3). ناصر الدين شاه، همان، 113.

444 ( 1). همان، 111.

445 ( 2). اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات، 204.

446 ( 3). آل طعمه، تراث كربلا، 116.

447 ( 4). همان جا، 117.

448 ( 1). دايرة المعارف تشيع، 1/ 65.

449 ( 2). همان، 3/ 362.

450 ( 3). ابن عنبه، جمال الدين احمد بن على، عمدة الطالب فى أنساب آل أبى طالب، ص 240

451 ( 1). ابن عنبه، همان، 235

452 ( 2). پيشين، 1/ 135

453 ( 3). پيشين، 3/ 380.

454 ( 4). سفرنامه ناصر الدين شاه به عتبات، 117؛ آل طعمه، تراث كربلا، 224.

455 ( 1). بنگريد صفحات بعد از همين كتاب.

456 ( 2). دايرة المعارف تشيع، 1/ 358

457 ( 3). آل طعمه، همان، 221.

458 ( 4). جعفر الخليلى، الموسوعة العتبات المقدسه، قسم كربلا، 8/ 115.

459 ( 1). همان، 1/ 101

460 ( 2). همان، 1/ 99.

461 ( 1). آل طعمه، همان جا.

462 ( 2). دايرة المعارف تشيع، 3/ 370.

463 ( 3). همان، 3/ 326؛ صحتى سردرودى، سيماى كربلا، 124.

464 ( 1). صحتى سردرودى، همان، 125.

465 ( 2). دايرة المعارف تشيع، 3/ 305.

466 ( 1). آل طعمه، همان جا

467 ( 1). سفرنامه ناصر الدين شاه به عتبات، 115.

468 ( 2). اديب الملك، همان، 162.

469 ( 3). همان، 163

470 ( 4). ناصر الدين شاه، همان، 138

ص:243

471 ( 1). از اين قلعه مستشرقان و سياحانى بازديد و آن را توصيف كرده اند از جمله گرترودبل مستشرق انگليسى( بنگريد موسوعة العتبات المقدسه، 8/ 315).

472 ( 2). ناصر الدين شاه، همان، 157؛ سفرنامه سيف الدوله به مكه مكرمه، 230.

473 ( 3). سفرنامه رضاقلى ميرزا نائب الاياله، نوه فتحعلى شاه، به كوشش اصغر فرمانفرماى قاجار، 180

474 ( 4). تاورينه، سفرنامه تاورينه، 95.

475 ( 1). آل طعمه، تراث كربلا، 130، 131

476 ( 2). همان جا

477 ( 3). ابوطالب خان، سفرنامه طالبى، 283

478 ( 4). كليد دار، مدينة الحسين، 2/ 24؛ آل طعمه، همان جا

479 ( 1). ميرزا عباس فيض، تاريخ كاظمين و بغداد، 97 و 98- 100.

480 ( 2). همان جا.

481 ( 1). ياقوت حموى، معجم البلدان، 5/ 163.

482 ( 2). همان جا.

483 ( 3). جعفر خليلى، آشنايى با عتبات مقدسه، 80.

484 ( 4). فيض، همان، 115- 120.

485 ( 1). موسوى الزنجانى، جوله فى اماكن المقدسه، 110.

486 ( 2). دايرة المعارف تشيع، 1/ 107.

487 ( 1). فيض، همان، 30.

488 ( 2). حسينى الجلالى، مزارات اهل البيت و تاريخهما، 114.

489 ( 3). دايرة المعارف تشيع، 1/ 107.

490 ( 4). پيشين، 1/ 107- 108؛ حسينى الجلالى، همان، 108.

491 ( 1). فيض، همان 89.

492 ( 2). موسوى الزنجانى، جوله فى اماكن المقدسه، 109؛ حسينى الجلالى، همان، 115.

493 ( 3). دايرة المعارف تشيع، همان، 1/ 108.

494 ( 4). همان، 1/ 108.

495 ( 5). حسينى جلالى، همان، 115؛ موسوى زنجانى، همان، 110.

496 ( 6). مصاحب، دايرة المعارف فارسى، 2143.

497 ( 1). موسوى الزنجانى، همان، 111.

498 ( 2). دايرة المعارف تشيع، 1/ 110؛ فيض، همان، 112.

499 ( 3). موسوى الزنجانى، همان، 112.

500 ( 4). فيض، همان، 122.

501 ( 1). دايرة المعارف تشيع، 1/ 109.

502 ( 2). همان جا؛ موسوى الزنجانى، همان، 113.

ص:244

503 ( 1). عماد الدين حسين اصفهانى، تاريخ جغرافيايى كربلاى معلى و اماكن متبركه و عتبات عاليات، 118- 120.

504 ( 2). همان، 121.

505 ( 3). ناصرالدين شاه، سفرنامه ناصرالدين شاه به عتبات، 97.

506 ( 1). دايرة المعارف تشيع، 1/ 107.

507 ( 2). فيض، همان، 122.

508 ( 3). دايرة المعارف تشيع، 1/ 109.

509 ( 4). ميلانى، همان، 133.

510 ( 5). فيض، همان، 45، 46.

511 ( 1). فيض، همان، 197.

512 ( 2). فيض، همان، 203- 208.

513 ( 1). فيض، همان، 249، 250.

514 ( 2). دايرة المعارف تشيع، 1/ 107.

515 ( 3). حسينى جلالى، همان، 115.

516 ( 1). فيض، همان، 237؛ سيف الدوله، سفرنامه سيف الدوله به مكه؛ 212.

517 ( 2). ناصر الدين شاه، شهريار جاده ها، 96؛ ابوطالب خان، مسير طالبى، 400.

518 ( 3). ناصرالدين شاه، همان، 97.

519 ( 4). فيض، همان، 89.

520 ( 5). فيض، همان، 122.

521 ( 6). دايرة المعارف تشيع، 1/ 109.

522 ( 7). فيض، همان، 240.

523 ( 1). جعفر خليلى، همان، 85.

524 ( 2). فيض، تاريخ كاظمين و بغداد، 89.

525 ( 3). دايرة المعارف تشيع، 1/ 108.

526 ( 4). سيف الدوله، همان، 213.

527 ( 1). فخرالملك اردلان، از حريم تا حرم، 38؛ فيض، همان، 129- 130.

528 ( 2). فيض، همان، 126؛ دايرة المعارف تشيع، 109.

ص:245

529 ( 3). فيض، همان، 48، 127.

530 ( 4). سديد السلطه كُبابى، سفرنامه سديد السلطنه، التوفيق فى الطريق، تصحيح احمد اقتدارى، 240.

531 ( 5). مادام ديولافوا، سفرنامه مادام ديولافوا، 569.

532 ( 1). فيض، همان، 131- 132.

533 ( 2). فيض، همان، 127.

534 ( 3). دايرة المعارف تشيع، 109.

535 ( 4). فيض، همان، 40- 41.

536 ( 1). مادام ديولافوا، همان، 571.

537 ( 2). جعفر خليلى، همان، 87- 88.

538 ( 3). جعفر خليلى، همان، 87- 88.

539 ( 1). جعفر خليلى، همان، 87.

540 ( 2). همان جا.

541 ( 3). ابن جبير، سفرنامه ابن جبير، 276.

542 ( 1). فيض، همان، 30.

543 ( 1). ميلانى، همان، 132.

544 ( 2). فيض، همان، 248.

545 ( 1). ابن جبير، سفرنامه، 275.

546 ( 2). ابن بطوطه، سفرنامه، 1/ 275.

547 ( 3). برخى نيز گفته اند بغ نام بتى در ميان اعراب عراق بوده و داد نيز به معنى بخشش است( رضاقلى ميرزا، سفرنامه رضا قلى ميرزا نوه فتحعلى شاه به عتبات، 183).

548 ( 1). ابن اثير، الكامل فى التاريخ، 9/ 200.

549 ( 2). اصطخرى، المسالك و الممالك، 84.

550 ( 3). ابن بطوطه، سفرنامه، 1/ 275؛ ناصر الدين شاه، سفرنامه ناصر الدين شاه به عتبات، 109.

551 ( 4). اصطخرى، همان، 84.

552 ( 1). دايرة المعارف تشيع، 1/ 104.

553 ( 2). همان، 1/ 102.

ص:246

554 ( 3). همان، 1/ 102.

555 ( 1). ابن جبير، سفرنامه ابن جبير، 276.

556 ( 2). سيف الدوله، سفرنامه سيف الدوله به مكه مكرمه، 213؛ مصاحب، دايرة المعارف فارسى، 2143.

557 ( 3). ناصر الدين شاه، همان، 98.

558 ( 4). ابن جبير، همان جا.

559 ( 5). ابن بطوطه، همان، 276.

560 ( 1). همان جا.

561 ( 2). ابن بطوطه، همان، 1/ 275.

562 ( 3). سيف الدوله، سفرنامه سيف الدوله به مكه، 218.

563 ( 4). مادام ديولافوا، سفرنامه ديولافوا، 662.

564 ( 5). ناصرالدين شاه، همان، 104.

565 ( 6). سيف الدوله، همان، 218.

566 ( 1). ياقوت حموى، معجم البلدان، 1/ 363

567 ( 2). سفرنامه سيف الدوله به مكه مكرمه، 214.

568 ( 3). فيض، تاريخ بغداد و كاظمين، 278- 280؛ حسينى جلالى، مزارات اهل البيت و تاريخهما، 121.

569 ( 4). حسينى الجلالى، همان، 121.

570 ( 5). پيشين، 121.

571 دكتر اصغر قائدان، عتبات عاليات عراق، 1جلد، نشر مشعر - تهران، چاپ: 4، 1387.

572 ( 1). ژان اوتر، سفرنامه ژان اوتر، 186؛ مصاحب، دايرة المعارف فارسى، 2/ 1659- 1660.

573 ( 2). مصاحب، همان، 2/ 1659. براى اطلاع از وضعيت تالار، حرمسرا و ايوان ر- ك: كريستن سن، ايران درزمان ساسانيان؛ گيرشمن، ايران از آغاز تا اسلام؛ سفرنامه مادام ديولافوا، 641.

574 ( 3). مادام ديولافوا، همان جا.

575 ( 4). ناصرالدين شاه، سفرنامه عتبات ناصرالدين شاه، 134؛ اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات، 134.

576 ( 1). اديب الملك، همان، 135.

ص:247

577 ( 1). صحتى سردرودى، سيماى سامراء، سيناى سه موسى، 47؛ فاصله سامراء تا بغداد 124 كيلومتر است.

578 ( 2). حمداللَّه مستوفى، نزهة القلوب، سامراء؛ جعفر الخليلى، موسوعة العتبات المقدسه، قسم السامراء، ج 9/ 19.

579 ( 3). ياقوت حموى، معجم البلدان، 3/ 172.

580 ( 1). موسوى زنجانى، جوله فى اماكن المقدسه، 124؛ جعفر الخليلى، همان، 9/ 15.

581 ( 2). ياقوت حموى، همان جا.

582 ( 3). مصلح الدين مهدوى، تاريخچه شهر سامراء و زندگانى عسكريين، 5- 6.

583 ( 4). همان جا.

584 ( 5). ياقوت حموى، همان، 3/ 174.

585 ( 1). ابن اثير، عزالدين ابن الكرم، الكامل فى التاريخ، 6/ 446- 452.

586 ( 2). مسعودى، على بن الحسين، مروج الذهب و معادن الجوهر، 2/ 467.

587 ( 3). ياقوت حموى، همان، 3/ 174؛ ابن طقطقى، تاريخ فخرى، ترجمه وحيد گلپايگانى 321.

588 ( 4). مقدسى، احسن التقاسيم فى معرفة الاقاليم، 63.

589 ( 5). اين قصر تا قرون متمادى هم چنان برجا بود( جعفر الخليلى، موسوعة العتبات المقدسه) 9/ 184؛

yrneH 127, P, I. V B, 1996, nehcsat malsI, nilreitS

590 ( 6). لسترنج، جغرافياى تاريخى سرزمينهاى خلافت شرقى، ترجمه محمود عرفان، 59.

591 ( 1). ياقوت حموى، همان، 3/ 175- 176 اين قصر به نام جوسق معروف بود.

592 ( 2). غلامحسين مصاحب، دايرة المعارف فارسى، 1/ 1246.

593 ( 3). اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات، 103.

594 ( 4). پيشين، 105.

595 ( 1). پيشين، 103.

596 ( 2). ناصرالدين شاه، سفرنامه ناصرالدين شاه به عتبات، 156.

597 ( 3). ياقوت حموى، همان، 3/ 173.

598 ( 4). ابن بطوطه، الرحله، 1/ 147.

599 ( 5).aramuoS

600 ( 6). جعفر الخليلى، همان، 9/ 8.

601 ( 7). همان جا.

ص:248

602 ( 1). ابن خلكان، وفيات الاعيان و انباء ابناء الزمان، 2/ 435.

603 ( 2). يعقوبى، تاريخ يعقوبى، ترجمه عبدالمحمد آيتى، 1/ 513، 535- 536.

604 ( 3). امام حسن بن على الهادى ملقب به عسكرى در هشتم ربيع الثانى 232 ق در مدينه به دنيا آمد و همراه پدربزرگوارش در سن ده سالگى به سامراء مهاجرت كرد. چون ايشان را در تحت الحفظ نگه داشتند به عسكرى معروف شد( ابن خلكان، همان، 1/ 373).

605 ( 1). مصلح الدين مهدوى، تاريخچه شهر سامرا، 27- 28.

606 ( 2). صحتى سردرودى، سيماى سامرا، سيناى سه موسى، 75- 76.

607 ( 3). موسوى الزنجانى، جوله فى اماكن المقدسه، 125.

608 ( 4). ميلانى، عتبات عاليات عراق، 176- 176؛ مصلح الدين مهدوى، همان 28.

609 ( 5). موسوى الزنجانى، همان، 126؛ مصلح الدين مهدوى، همان، 30.

610 ( 1). دايرة المعارف تشيع، 1/ 93؛ مهدوى، همان، 30.

611 ( 2). حسينى الجلالى، مزارات اهل البيت و تاريخهما، 139- 140.

612 ( 3). دايرة المعارف تشيع، 1/ 93، مهدوى، همان، 32.

613 ( 4). دايرة المعارف تشيع، همان جا؛ حسينى الجلالى، همان، 141.

614 ( 5). موسوى الزنجانى، همان، 126.

615 ( 1). دايرة المعارف تشيع، 93؛ صحتى سردرودى، همان، 79.

616 ( 2). مهدوى، همان، 35؛ صحتى سردرودى، همان، 79- 80.

617 ( 3). دايرة المعارف تشيع، 93؛ موسوى الزنجانى، همان، 126.

618 ( 4). دايرة المعارف تشيع، 93.

619 ( 5). مهدوى، همان، 37.

620 ( 6). صحتى سردرودى، همان، 81.

621 ( 7). موسوى الزنجانى، همان، 126.

622 ( 1). مهدوى، همان، 38.

623 ( 2). پيشين، 39. او دو قبر براى احمد خان دنبلى و پدرش در رواق امامان قرار داد.

624 ( 3). همان، 40.

ص:249

625 ( 4). صحتى سردرودى، همان، 82؛ موسوى الزنجانى، همان، 126.

626 ( 5). حسن الامين، الاعيان الشيعه، 1/ 367.

627 ( 6). مهدوى، همان، 41- 40.

628 ( 1). صحتى سردرودى، همان، 84؛ حسينى الجلالى، همان، 140.

629 ( 2). دايرة المعارف تشيع، 94.

630 ( 3). اديب الملك، سفرنامه اديب الملك به عتبات، 100؛ ميلانى، عتبات عاليات عراق، 186.

631 ( 4). زمانى، سرزمين خاطره ها، 38، 39.

632 ( 1). مهدوى، تاريخچه سامراء و آستان عسكريين، 43.

633 ( 2). دايرة المعارف تشيع، 94.

634 ( 3). مهدوى، همان، 44.

635 ( 1). مصلح الدين مهدوى، همان، 59- 60؛ ذبيح اللَّه محلاتى، مآثر الكبرا فى تاريخ السامراء، 1/ 243.

636 ( 2). حسين الجلالى، مزارات اهل البيت و تاريخهما، 144 به نقل از مجلسى، بحار الانوار.

637 ( 3). ناصرالدين شاه، سفرنامه ناصر الدين شاه به عتبات، 158.

638 ( 4). صحتى سردرودى، سيماى سامراء، 130- 131.

639 ( 1). مهدوى، همان، 63.

640 ( 2). صحتى سر درودى، همان، 126- 127.

641 ( 3). مهدوى، همان، 63.

642 ( 4). صحتى سر درودى، همان، 130- 131.

643 ( 5). پيشين، 138- 139؛ موسوى الزنجانى، همان، 128.

644 ( 1). ميلانى، همان، 187.

645 ( 2). دايرة المعارف تشيع، همان جا.

646 ( 3). مهدوى، همان، 43.

647 ( 4). همان جا.

648 ( 1). مهدوى، همان، 43.

649 ( 2). ناصرالدين شاه، همان، 153.

650 ( 3). صحتى سردرودى، همان، 75.

651 ( 4). ميلانى، همان، 190.

ص:250

652 ( 5). اديب الملك، همان، 100؛ ابو طالب خان، مسير طالبى، 406.

653 ( 1). فخرالمك اردلان، از حريم تا حرم، 65؛ ناصرالدين شاه، همان، 153.

654 ( 2). مهدوى، همان، 45.

655 ( 3). فخرالملك اردلان، همان، 65.

656 ( 4). دايرة المعارف تشيع، 94.

657 ( 5). شيخ ذبيح اللَّه محلاتى، مآثر الكبرا فى تاريخ السامراء، 1/ 288؛ مصلح الدين مهدوى، همان، 49.

658 ( 1). جلالى الحسينى، مزارات اهل البيت و تاريخها، 141- 143.

659 ( 2). محدث نورى، كشف الاستار، 43؛ مصلح الدين مهدوى، تاريخچه سامراء، 49 به نقل از هدية الزائرين، اديب الملك كه خود شاهد برداشتن خاك از اين جا بوده، گويد:« چون به تدريج از اين مكان تيمناً خاك برمى داشته اند به صورت چاهى در آمده و در اصل چاه نبوده است»( سفرنامه اديب الملك، 102).

660 ( 3). مهدوى، همان، 41؛ به نقل از هدية الزائرين. براى نمونه، بنگريد: محمد كرد على، خطط الشام، 5/ 248. ناصر الدين شاه از زمره كسانى است كه تلاش كرد تا اين چاه را مسدود كند. او مى گويد:« به آقا شيخ محمد گفتم شبكه مطلايى بر درچاه نصب كند»( سفرنامه ناصر الدين شاه به عتبات، 155).

661 ( 4). ياقوت حموى، معجم البلدان، 3/ 174- 175.

662 ( 1). محسن الامين، اعيان الشيعه، 4/ 540.

663 ( 2). محسن الامين، همان، 1/ 457.

664 ( 3). صحتى سردرودى، همان 94- 95؛ مدرسى، شهر حسين، 265.

665 ( 1). ناصر الدين شاه، همان، 155.

666 ( 2). مهدوى، همان، 51؛ ذبيح اللَّه محلاتى، همان، 1/ 288- 289.

667 ( 3). ناصر الدين شاه، همان، 153؛ ميرزا ابو طالب خان، مسير طالبى، 406.

668 ( 4). قريه بلد امروزه در استان صلاح الدين واقع شده است كه به سبب وجود اين قبر به« بلد سيد محمد» معروف است. اين قريه تا بغداد هشتاد كيلومتر فاصله دارد.

ص:251

669 ( 1). دايرة المعارف تشيع، 1/ 98.

670 ( 2). پيشين، 1/ 98.

671 ( 3). صحتى سردرودى، همان، 107؛ حسينى الجلالى، همان، 146.

672 ( 4). دايرة المعارف تشيع، 1/ 98.

673 ( 1). همان جا.

674 ( 2). همان جا؛ صحتى سردرودى، همان، 108.

675 ( 3). صحتى سردرودى، همان، 133؛ مهدوى، همان، 70.

676 ( 1). مهدوى، همان، 69.

677 ( 2). همان، 85.

678 ( 3). همان، 72.

679 ( 4). همان، 76.

680 ( 1). همان، 74.

681 ( 2). همان، 78؛ موسوى الزنجانى، همان، 127.

682 ( 3). همان، 69.

683 ( 4). مهدوى، همان، 75.

684 ( 1). مهدوى، همان، 52.

685 ( 2). همان، 75.

686 ( 3)130 ,P .1 ,V ,malsI ,nilreitS ,yrneH .

687 ( 4)131 ,P .1 ,V ,dibI .

688 ( 1). مصلح الدين مهدوى، همان، 23؛ جعفرالخليلى، همان، 9/ 85، 220- 221.

689 ( 2). اديب الملك، همان، 109.

690 ( 3). صحتى سردرودى، همان، 155.

691 ( 4).ayiwlaM .

ص:252

692 ( 5)132 ,P .1 ,V .malsI ,enilreitS ,yrneH .

693 ( 6). اديب الملك، همان، 109؛ ناصرالدين شاه در سفرنامه در اين امكان ترديد روا مى دارد و مى گويد:« چون ارتفاع آن بسيار زياد است انسان در بالا رفتن آن دچار ترس مى شود و قطعاً استر و اسب در اين ارتفاع دچار وحشت و ترس فراوان مى شود».( همان، 153).

694 ( 1)133 ,P .I ,V ,malsI ,enilreitS ,yrneH .

695 ( 2). هانرى بايندر، سفرنامه هانرى بايندر، 332.

696 ( 3). جعفر الخليلى، همان، 9/ 223.

697 ( 4).134 ,P .1 ,V .malsI ,enilreitS ,yrneH .

698 دكتر اصغر قائدان، عتبات عاليات عراق، 1جلد، نشر مشعر - تهران، چاپ: 4، 1387.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109